الوقت بررسی کرد؛

چرایی حمایت جبهه غربی - عربی از جبهه‌النصره

بازیگران خارجی مخالف نظام سوریه می‌خواهند جبهه النصره را به عنوان موثرترین گروه مسلح، در بخش غرب سوریه حفظ کنند و آن را به عنوان برگ برنده در گفت‌وگوها در اختیار داشته باشند تا در روند سیاسی آینده سوریه از آن بهره‌برداری کنند.
کد خبر: ۹۵۹۵۷
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۰ - 14August 2016

چرایی حمایت جبهه غربی - عربی از جبهه‌النصره

به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، در مدت زمان ظهور و حضور جبهه تروریستی النصره در سوریه، شاهد آن بودیم که علیرغم بیعت النصره با القاعده، تلاش عربستان، قطر، ترکیه و به نحوی همه قدرتهای مخالف سوریه بر این بودهاست که بگویند جبههالنصره یک گروه کاملا سوری است و آن را از لیست گروههای تروریستی خارج کنند.

بر اساس گزارش پایگاه خبری- تحلیلی الوقت، علت این امر آن است که بازیگران خارجی مخالف نظام سوریه بهویژه جبهه عربی یعنی همان کشورهایی که تا الان به داعش، النصره و سایر گروهها کمک کردهاند، میخواهند جبهه النصره را بهعنوان موثرترین گروه مسلح، حداقل در بخش غرب سوریه و بهعنوان فراهمکننده زمینه توسعه و مدیریت صحنه نبرد، حفظ کنند و آن را بهعنوان برگ برنده در گفتوگوها در اختیار داشته باشند؛ تا در روند سیاسی آینده سوریه از آن بهرهبرداری کنند.

همچنین جبههالنصره میتواند بهعنوان یک نیروی قدرتمند در آینده سوریه و در روند سیاسی این کشور نقش ایفا کند؛ بنابر این کشورهای حامی گروههای تروریستی قصد دارند النصره را قوی نگه دارند و از آن بهرهبرداری کنند. شاید موفقیت جبههالنصره در سوریه، آخرین برگ در دست حامیان آن برای زنده نگه داشتن سازمان القاعده در جهان اسلام باشد؛ زیرا امروز، القاعده جز در یمن در جای دیگری نمیتواند ابراز وجود کند.

در واقع جبههالنصره به همراه داعش در حال حاضر از مؤثرترین بازیگران معارض در سوریه هستند؛ به نحوی که اگر این دو را از معادلات حذف کنیم، شاید سهم سایر گروههای معارض در جبهه شمال به کمتر از 5 درصد برسد. به همین دلیل، اگر جبههالنصره در مدار تروریسم تعریف شود، و از سوی دیگر داعش هم که در سطح بینالملل بهعنوان یک گروه تروریستی شناخته شدهاست، در نتیجه عملا معارضه در جبهه شمال بهطور کلی در معرض ضعف و زوال و اضمحلال قرار میگیرد. بنابراین، در زمانی که روند نظام سیاسی در سوریه بهصورت جدی آغاز و ساختار سیاسی جدیدی مشخص خواهد شد، عملا اینها محکوم به نابودی و فنا هستند و تنها اندیشه آنها در لایههای پنهانی جامعه باقی خواهد ماند.

جریان جبههالنصره هرچند به شکل صوری از القاعده جدا شدهاست اما به تبعیت از آن، گفتمانی امتگرا دارد، دولتهای ملی را بهصورت کامل نمیپذیرد، مرزهای سیاسی را به رسمیت نمیشناسد، ضدیت ذاتی با غرب و رژیم صیهونیستی را بهعنوان اهداف کلان خود انتخاب کردهاست و تفسیر غیر منعطفی از نص و سیره نبوی و صحابه دارد؛ در عین حال در برخی مواقع حاضر به مصلحتاندیشی است و رفتارهای پراگماتیکی از خود بروز میدهد. همچنانکه همکاری با گروههای سکولار و رژیمهای منطقه از جمله کنشهای پراگماتیک جریان النصره محسوب میشود.

رهبری دولت اسلامی در عراق و جبهه النصره را اردنیها بر عهده داشتند و الان هم مشخص نیست که جولانی، اردنی است یا سوری؟ اما قبل از وی، ابومصعب زرقاوی اردنی بوده است؛ که از زندانهای اردن آزاد شد و به افغانستان و سپس به عراق رفت و مسئولیت بر عهده گرفت.

علت انتخاب رهبران اردنی از سوی سیا، پنتاگون و موساد نیز آن است که پس از دستگیری، آنان تحویل نظام اردن میشوند و از آنجا که نظام اردن نظامی وابسته به خودشان است، ماهیت ارتباطات آنها کشف نمیشود؛ اما اگر رهبری عراقی یا سوری باشد، ماهیت ارتباطات آنها کشف میشود.

انتهای پیام/ 411

نظر شما
پربیننده ها