یادداشت/ محسن ردادی

تاکتیک مقاومت فرهنگی

هسته‌های مقاومت فرهنگی یکی از تأکیدهای مهم رهبر انقلاب اسلامی است. وقتی بیشترین میزان فشار از سوی دشمنان انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ و هنر وارد می‌شود، تنها افراد «با ایمان» و «صابر» هستند که می‌توانند در این مسیر «مقاومت» کرده و با حفظ انگیزه‌های انقلابی به جهاد فرهنگی بپردازند.
کد خبر: ۹۷۴۶۱
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۳ - 24August 2016

تاکتیک مقاومت فرهنگی

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، محسن ردادی طی یادداشتی نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با ائمه جماعات عبارت جدیدی را وارد ادبیات سیاسی-اجتماعی کردند که تا پیش از این چندان سابقه نداشت: «مقاومت فرهنگی». بر اساس چارچوب ارائه شده، مقاومت فرهنگی برای جلوگیری از «نفوذ دشمنان در حصار فرهنگی» است. عمده این نفوذ برای «سست کردن خاکریز فرهنگی» کشور است و دشمنان انقلاب میدانند در صورتی که این اتفاق بیفتد، «همهچیز از دست خواهد رفت.» این نفوذ فرهنگی به منظور نابودی جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی نیست.

سالهاست که جمهوری اسلامی از این مرحله عبور کرده و هیچ تهدیدی وجود ندارد که موجودیت و تمامیت نظام را در معرض خطر قرار دهد. در نفوذ فرهنگی به جای براندازی نظام جمهوری اسلامی از بین بردن «ایمان دینی» مردم دنبال میشود. ایمانی که به تعبیر رهبر انقلاب ارکان نظام سلطه را به لرزه انداخته است. اگر جمهوری اسلامی هم دارای قدرت و توانی است، دقیقاً به دلیل وجود همین «ایمان دینی» وفاداران نظام اسلامی است.

پس به طور خلاصه، یک جبهه فرهنگی وجود دارد که یاران انقلاب اسلامی با تاکتیک «مقاومت فرهنگی» و با تکیه بر «ایمان دینی» از حصارهای فرهنگی کشور دفاع میکنند. در مقابل، دشمنان انقلاب اسلامی قرار دارند که با تمام وجود و حداکثر توان تلاش میکنند این حصارهای فرهنگی را تسخیر کنند و تاکتیک آنها نیز نابود کردن «ایمان دینی» مردم است. چرا رهبر انقلاب اسلامی از واژه «مقاومت» استفاده کرده و «هسته مقاومت» را مورد تأکید قرار دادند؟

یک علت میتواند این باشد که در برابر این هجمهها و یورشهای سهمگین، مقاومتی پولادین باید نشان داد. انحصارطلبی و سرکوبگری جریان شبهروشنفکر در حوزه فرهنگ و هنر، همهجانبه و خرد کننده است. افرادی که حامل گفتمان انقلاب اسلامی باشند و بخواهند در فضای فرهنگی فعالیت کنند هدف آماج حملات بیرحمانه و غیرمنصفانه قرار میگیرند.

درمقابل، افرادی که در این نزاع فرهنگی اندک اخم یا متلکی را به سوی جبهه انقلاب اسلامی پرتاب کنند از سوی محافل شبهروشنفکری مورد تشویق قرار میگیرند و «در صدر نشینند و قدر ببینند». جریان شبهروشنفکری فرهنگی برای منکوب کردن رزمندگان فرهنگی ابایی از به کارگیری چوب بهدستان و لمپنها ندارد. میتوان افرادی را در سینما و موسیقی نام برد که قربانی این هجمههای جناح لیبرالیستی شدهاند و به معنای واقعی نابود شدهاند.

بازیگرانی که با اندک حضوری در فیلمهای انقلابی بایکوت شده و دیگر هیچ جایی در سینمای ایران ندارند. این شیوه سرکوب روشنفکرانه بسیاری از مسیرها و ظرفیتهای انقلابی هنر و فرهنگ را کور کرده است و شاید به همین دلیل است که مثلاً دیگر فیلم انقلابیای مانند «دیوانه از قفس پرید» تکرار نمیشود. در اینجاست که «مقاومت فرهنگی» معنا مییابد.

وقتی بیشترین میزان فشار از سوی دشمنان انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ و هنر وارد میشود، تنها افراد «با ایمان» و «صابر» هستند که میتوانند در این مسیر «مقاومت» کرده و با حفظ انگیزههای انقلابی به جهاد فرهنگی بپردازند. بسیاری از انقلابیون که تاب تحمل این فشارها را از دست دادهاند و مقاومت را رها کردهاند، یا به جریان شبهروشنفکر پیوسته و به آن مدام باج میدهند تا موجودیت خود را حفظ کنند و یا اینکه دست از جهاد فرهنگی شسته و با گوشهگیری و انزوا سعی میکنند خود را از اصابت ترکشهای سربازان فرهنگی جبهه ضدانقلاب در امان نگاه دارند.

برای شکل دادن به مقاومت فرهنگی مهمترین اقدام، حفظ ایمان و حراست از آن است. یک مؤمن انقلابی تا زمانی که ایمان خود را از دست نداده قادر به مقاومت در برابر هجمههای ضدفرهنگی دشمنان انقلاب است و مرحوم سلحشور نمونهای از این مؤمنان انقلابی بود که تا آخر بر سر ایمان خود ماند و البته آماج بیشترین حملات این جریان ضدانقلاب در سینما قرار گرفت. در کنار حفظ ایمان برخی موارد دیگر نیز وجود دارد که به تقویت مقاومت فرهنگی در جبهه انقلاب میانجامد؛

1. متأسفانه بسیاری از دولتمردان فرهنگ (در همه جناحهای سیاسی) برای کسب منافع سیاسی مماشات با جریان ضدانقلاب فرهنگی را پیشه میکنند. این درست نقطه مقابل توصیه رهبری است که بر مقاومت فرهنگی تأکید دارند.

2. هستههای مقاومت فرهنگی یکی از تأکیدهای مهم رهبر انقلاب اسلامی است. سیل حملات جریان شبهروشنفکر شدید و بنیانکن است. افراد مؤمن و انقلابی اگر تنها و منفرد باشند به سختی میتوانند در مقابل این حملات مقاومت کنند، اما اگر مؤمنان جبهه فرهنگی انقلاب در کنار هم گرد آیند و به دور از انگیزههای مادی به صورت مشترک فعالیت کنند و گروه گروه، هستههای مقاومت را در سراسر حوزههای فرهنگی شکل دهند، امکان مقاومت و ایستادگی بیشتر میشود. این استراتژیای است که جریان ضدانقلاب به خوبی آن را دریافته است و تحت پوشش بنیاد، نهاد و مؤسسه، هواداران خود را منسجم کرده و فعالیتها را سازمان میدهد.

3. نکته آخر اینکه لازم است جوانان مؤمن و انقلابی که در جهاد فرهنگی حضور دارند کیفیت رزم خود را ارتقا ببخشند. افزایش آگاهی و عمقبخشی به بینش و عقلانی کردن باورها و اعتقادات چیزی است که یک فرد را در جبهه فرهنگی قوی و نیرومند میسازد. شور ایمان و انگیزه انقلابی به تنهایی برای جنگیدن در جبهه فرهنگی کافی نیست و آنچه توان مقاومت فرد را بالا میبرد، تقویت بصیرت و دانش است.

منبع: صبح نو

 

نظر شما
پربیننده ها