نخستین شهدا
خاطرات امیران (16)؛

نخستین شهدا ی جنگ تحمیلی

آن روز تبادل آتش شدیدی روی پاسگاه‌های مرزی ایران و عراق جریان داشت. همین طور که مشغول دیده‌بانی بودم، گلوله‌ی توپخانه‌ای را دیدم که مستقیماً به پاسگاه ما اصابت کرد. برای یک لحظه فقط صدای وحشتناک انفجار را شنیدم و بعد شعله‌های دود و آتش بود که به آسمان زبانه می‌کشید.
کد خبر: ۲۵۱۳۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۲

پربیننده ها