محمود طبایی

محمود طبایی
توصیف یک جانباز ۷۰ درصد از لحظه مجروحیت؛

وارد دروازه بهشت شدم و برگشتم

جانباز محمودطبایی روایت کرد: شب عملیات محرم، کنار پل تدارکاتی دویرج بودم تا بچه‌ها را راهنمایی کنم. دشمن گرا داشت و با کاتیوشا و خمپاره ۱۲۰ آنجا را زیر آتش گرفته بود. بعد از ۴۳ روز، همین که چشم باز کردم، دیدم ابوالفضل مهرابی سرم را به سینه گذاشته و نوازش می‌کند. در حالتی خلسه مانند گفتم: «ابوالفضل! بچه‌ها را جمع کن. همه تار و مار شدند».
کد خبر: ۳۱۹۹۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۲

پربیننده ها