آزاده دوران دفاع مقدس در گفتوگو با دفاعپرس:
رحیم قمیشی گفت: بعد از رحلت امام، یکی از افسران بعثی از پشت پنجره خطاب به اسرا گفت «پیامبران و امامان نیز روزی از این دنیا رفتند، خمینی هم رفت.» برایم جالب بود که امام (ره) هم برای آنها مقدس بود، زیرا او را با ائمه مقایسه کردند.
کد خبر: ۵۲۶۷۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۳
چهلسالگی سرو/
زندگی با همه سختیهای خود در اسارت جریان داشت، چیزی که اسرا را در مقابل شکنجه و مشقات آن دوران مقاوم میکرد.
کد خبر: ۴۱۱۵۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۰۱
روایتی از علاقه شهید «نادر یزدانیان» به کتابخوانی؛
نادر مواقع بیکاری همیشه کتابی برمیداشت و خودش را به خواندن مشغول میکرد. با کتاب عشق میکرد.
کد خبر: ۳۹۰۲۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
چهلسالگی سرو/ رحیم قمیشی:
رحیم قمیشی نوشت: سختیهای بسیار زیاد و اطمینان از اینکه صلیبی در کار نیست، به جای اینکه ما را بشکند، نمیدانم چرا ما را بههم بیشتر نزدیک کرد. اگرچه صلیب سرخ هیچگاه نیامد، اما خدا آمد.
کد خبر: ۳۸۸۰۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۸
چهلسالگی سرو/
رحیم قمیشی نوشت: راننده ماشین آبرسانی وقتی فهمید خیلی وقت است آب به بدن ما نخورده، تصمیم گرفت از همان بالا آب را روی ما باز کند. سرباز بسیار مهربان و ریزجثهای بود، همین که شیلنگ را گرفت به طرف ما که در حیاط زندان در حال قدم زدن بودیم، خودش هم لذت میبرد، از خندهاش معلوم بود.
کد خبر: ۳۸۸۰۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
رحیم قمیشی روایت کرد؛
رحیم قمیشی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و از آزادگان سرافراز کشور به بیان خاطرهای از آن دوران و از همرزم شهیدش «علیرضا اسکندری» پرداخت و رفتارهای بزرگمنشانه او نوشت.
کد خبر: ۳۸۴۵۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۲۹
رحیم قمیشی در خاطرهای بیان کرد؛
چیزی که مادر را مطمئن کند محسنش شهید شده وجود نداشت. مادر بود دیگر... میدانم در دلش چه خبر بوده. فکر میکرده یکبار درِ اتاق باز میشود، محسنش میآید، که کمی پیر شده، کمی شکسته شده، کمی تیره شده، شاید هم جای ترکشی روی صورتش هست، ولی هنوز خودش است.
کد خبر: ۳۸۲۰۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۳
رحیم قمیشی گفت: صدا و همهمه آن روز بچهها با همه روزها فرق داشت، وقتی به بیرون از سنگر رفتم با صحنه عجیبی مواجه شدم، بچهها یک صدا شعار میدادند «من اشتباه کردم»!
کد خبر: ۳۸۰۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۳۰
یادداشت/
علم الهدی و یارانش بین انتخاب آرامش جسم و آرامش روح هر دو را انتخاب کردند و به آن رسیدند.
کد خبر: ۳۷۹۶۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۸
اندوهی که یک رزمنده از هور به دل دارد؛
خط، نیرو کم داشت و بچهها باید زودتر به آنجا میرسیدند، اما اتفاق بدی افتاد، ناگهان ساقههای نی و گیاهان هور در پروانه موتورِ قایق گیر کردند و قایق قفل کرد. هیچکدام از بچهها شنا بلد نبودند، جلیقه نجات هم نداشتند ...
کد خبر: ۳۶۹۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۸
رحیم قمیشی گفت: «بیژن رهداری» میتوانست به آلمان برود و زندگی خوبی داشته باشد، اما در راهی قدم گذاشت که رضای خداوند در آن بود.
کد خبر: ۳۶۶۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
دلنوشته/ رحیم قمیشی
باز ۳۱ شهریور میرسد و باز حسهای متناقض و گیجکننده سراغم میآیند. خوشحال باشم یا اندوهگین؟ مشتاق باشم یا متنفر؟ آرزویش کنم یا نفرینش؟ تعجب نکنید، دیوانه نشدهام! نگویید مگر میشود آغاز جنگی خانمانسوز را دوست داشت. نگویید مگر میشود شهید شدن دوستان صمیمی را به یاد آورد و باز خندید. راستش میشود.
کد خبر: ۳۶۲۶۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۰۱
نوجوانی روبروی فرمانده تیپ ایستاد و گفت: «خدا گفته به جبهه برو، آن وقت تو میخواهی جلویم را بگیری؟! اصلا تو در برابر دستور خدا کی هستی؟» فرمانده هم نمیپذیرفت و میگفت: «تو باید درس بخوانی، به همین خاطر به عقب برگردی؛ اما نیم ساعت بعد نوجوان به سمت خط مقدم راه افتاد».
کد خبر: ۳۶۱۴۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۲۱
با صابران عاشق-۴۰/ رحیم قمیشی در گفتوگو با دفاعپرس:
رحیم قمیشی گفت: بعد از رحلت امام، یکی از افسران بعثی از پشت پنجره خطاب به اسرا گفت «پیامبران و امامان نیز روزی از این دنیا رفتند، خمینی هم رفت.» برایم جالب بود که امام (ره) هم برای آنها مقدس بود، زیرا او را با ائمه مقایسه کردند.
کد خبر: ۳۵۹۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
با صابران عاشق-۳۷/ رحیم قمیشی در گفتوگو با دفاعپرس:
رحیم قمیشی گفت: در همان روزهای نخست اسارت، اسرایی که پاسدار بودند را از ما جدا کردند، کسی حق نداشت نزدیک آنها شود. شرایط نگهداری آنها از ما هم سختتر بود. یکی از اسرا به نام «ماشاالله ابراهیم» که پایش قبل از اسارت قطع شده بود، بر اثر خونریزی همانجا به شهادت رسید.
کد خبر: ۳۵۹۲۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۳
با صابران عاشق-۳۶/ رحیم قمیشی روایت کرد؛
رحیم قمیشی روایت کرد: تعدادی از اسرا را برای گفتوگو با مهدی ابریشمچی نماینده منافقین از آسایشگاه خارج کردند. سید شجاع (افسر عراقی) خیلی نگران آن اسرا بود. اطراف را نگاه میکرد و میگفت مواظب باید باشیم و نگذاریم کسی جذب آنها شود.
کد خبر: ۳۵۸۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۲
با صابران عاشق-۳۳/ رحیم قمیشی روایت کرد؛
رحیم قمیشی نوشت: نادر میگفت «سید شجاع» نگهبان عراقی، انسان بسیار دلیری است. او با وجود همه خطرات به اسرا کمک میکرد و برایمان اخبار را میآورد، اما انتظارات بعضی از بچهها به قدری از او بالا رفته بود که او نمیتوانست برآورده کند.
کد خبر: ۳۵۸۶۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰
با صابران عاشق- ۳۰/ رحیم قمیشی در گفتوگو با دفاعپرس:
رحیم قمیشی گفت: من دل رفتن به داخل اروندرود را نداشتم، زیرا در مسیر مجروحانی را دیدم که به آنها قول دادم برمیگردم و کمکشان میکنم. نمیدانم وقتی نیروهای بعثی اسلحه را به سمت مجروحان گرفته بودند، آنها چه فکرهایی در سر داشتند. شاید فکر میکردند که من همچون یک ناجی در آن لحظه میرسم و کمکشان میکنم.
کد خبر: ۳۵۸۴۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۸
با صابران عاشق-۲۹/ رحیم قمیشی در گفتوگو با دفاعپرس:
رحیم قمیشی گفت: جنگ تحمیلی با دیگر جنگهای رخ داده در دنیا متفاوت داشت و جنبه انسانی در آن مطرح بود. من به عنوان یک رزمنده جنبههای مختلفی را در جنگ دیدم، حتی وقتی اسیر شدم، شاهد مقاومت و وحدت اسرا بودم.
کد خبر: ۳۵۸۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷
با صابران عاشق- ۲۷/ دلنوشته به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان؛
رحیم قمیشی نوشت: آزادی یک حس درونی است. احساس کنم «آزادم» و شایستهی این آزادی. احساس کنم آزادی حق من است؛ و من بدون آن نمیتوانم باشم، نمیتوانم زندگی کنم و از دست دادن آزادی یعنی مرگ من.
کد خبر: ۳۵۸۱۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶