رزمنده‌ها

رزمنده‌ها

شهیدی که زنده به خانه برگشت

یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «خبر شهادت مرا به خانواده‌ام داده بودند و آن‌ها منتظر تشییع جنازه بودند! وقتی من را دیدند، نمی‌دانستند گریه کنند یا بخندند.»
کد خبر: ۶۱۶۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۵

آدرس خانه‌ات را بده تا دستت را قطع نکنیم

پرستاری از نیرو‌های امدادی دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از رزمنده‌ها در جبهه آسیب دیده بود و باید خانواده‌اش به بالینش می‌آمدند. با این حال قبول نمی‌کرد آدرس آن‌ها را بدهد. مجبور شدیم به او بگوییم قرار است دستش قطع شود!»
کد خبر: ۶۱۴۶۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۴

رودستی که رزمنده ایرانی از بیسیمچی عراقی خورد

زورو به اردوگاه تخریب آمده بود و لباس‌های نیرو‌ها که خاکی بود و در کنار ساک‌هایشان افتاده بود، شبانه می‌شست و صبح روی طناب وسط اردوگاه خشک می‌کرد. ظرف غذای بچه‌ها هم نیمه‌های شب خود به خود شسته می‌شد.
کد خبر: ۵۷۶۴۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۱

به مناسبت سالروز شهادت شهید علی غیوری‌زاده؛

تا زنده‌ام، دشمن از خط گردان عبور نمی‌کند

کانال پشت خاک‌ریز در محور بهرام‌آباد، پر از جنازه‌هایی شد که علی مجال عبور به آن‌ها نمی‌داد؛ رجز می‌خواند و چند نفر از هم‌رزمانش به او مهمات می‌رساندند.
کد خبر: ۵۲۹۶۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۹

برگرفته از خاطرات یک رزمنده؛

روایتی از گردانی که هر کسی جرأت حضور در آن را نداشت

در دوران دفاع مقدس معمولا رزمنده‌ها یی که دل و جرات بیشتری داشتند به گردان تخریب می‌رفتند چرا که کار این گردان متفاوت از دیگر یگان‌ها بود.
کد خبر: ۳۷۱۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۵

پربیننده ها