یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف میکند: «خبر شهادت مرا به خانوادهام داده بودند و آنها منتظر تشییع جنازه بودند! وقتی من را دیدند، نمیدانستند گریه کنند یا بخندند.»
کد خبر: ۶۱۶۶۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۵
پرستاری از نیروهای امدادی دفاع مقدس تعریف میکند: «یکی از رزمندهها در جبهه آسیب دیده بود و باید خانوادهاش به بالینش میآمدند. با این حال قبول نمیکرد آدرس آنها را بدهد. مجبور شدیم به او بگوییم قرار است دستش قطع شود!»
کد خبر: ۶۱۴۶۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۴
زورو به اردوگاه تخریب آمده بود و لباسهای نیروها که خاکی بود و در کنار ساکهایشان افتاده بود، شبانه میشست و صبح روی طناب وسط اردوگاه خشک میکرد. ظرف غذای بچهها هم نیمههای شب خود به خود شسته میشد.
کد خبر: ۵۷۶۴۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۱
به مناسبت سالروز شهادت شهید علی غیوریزاده؛
کانال پشت خاکریز در محور بهرامآباد، پر از جنازههایی شد که علی مجال عبور به آنها نمیداد؛ رجز میخواند و چند نفر از همرزمانش به او مهمات میرساندند.
کد خبر: ۵۲۹۶۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۹
برگرفته از خاطرات یک رزمنده؛
در دوران دفاع مقدس معمولا رزمندهها یی که دل و جرات بیشتری داشتند به گردان تخریب میرفتند چرا که کار این گردان متفاوت از دیگر یگانها بود.
کد خبر: ۳۷۱۳۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۵