گفتوگو با خانواده شهیدان حاجیمراد و محمد معارفوند؛
پدرم ۶۸ سال داشت و با اعزام شدن مداوم برادرها تصمیم گرفت به جبهه برود. میگفت: «من که نمیتوانم بجنگم، اما میروم تا شاید بتوانم در آشپزخانه کار کنم و غذایی گرم دست رزمندهها بدهم.»
کد خبر: ۳۸۱۱۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۰۶