رحیم قمیشی در خاطرهای بیان کرد؛
چیزی که مادر را مطمئن کند محسنش شهید شده وجود نداشت. مادر بود دیگر... میدانم در دلش چه خبر بوده. فکر میکرده یکبار درِ اتاق باز میشود، محسنش میآید، که کمی پیر شده، کمی شکسته شده، کمی تیره شده، شاید هم جای ترکشی روی صورتش هست، ولی هنوز خودش است.
کد خبر: ۳۸۲۰۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۳