اسارت - صفحه 46

اسارت

وقتی باتری حکم ویتامین «ب» داشت

خبر دادند عراقی‌ها یک جعبه باتری آوردند گذاشتند تو کشوی میز. طرح ربودنش را کشیدیم و شش باتری نو صاحب شدیم. 2 روز گذاشتیم‌شان کنار و بعد که آبها از آسیاب افتاد، عمونوروز را راه انداختیم و به اخبار که به آن‌ «داستان» می‌گفتیم دل بستیم. دیگر تا مدتی غم ویتامین «ب» (باتری) نداشتیم.
کد خبر: ۲۴۰۰۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱

ناگفته‌ای از زندان الرشید/ بعثی‌ها مجروحین را بیشتر شکنجه می‌کردند

یکی از آزادگان درباره دوران اسارت گفت: ما که سالم بودیم کمتر شکنجه می‌شدیم اما مجید با وجود جراحت و زخمی که داشت کلی شکنجه شد. مسعود سهیلی نیز زمانی که اسیر شد از ناحیه کمر قطع نخاع شده بود و شدت جراحاتش به حدی بود که به محض رسیدن به استخبارات به شهادت رسید.
کد خبر: ۲۳۹۵۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۶

نماز جماعت در سلول‌های تنگ هم ترک نشد

عراقی‌ها 20 نفر را می‌ریختند توی سلول کوچک. آنقدر جا تنگ بود که بچه‌ها حتی نمی‌توانستند پایشان را دراز کنند؛ با این حال، نماز جماعت بچه‌ها ترک نمی‌شد.
کد خبر: ۲۳۸۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۰

ماجرای هلاکت یک سرباز عراقی/ خدا انتقام شهادت همرزمم را گرفت

ناگهان کامیون افتاد در دست‌انداز و سرباز عراقی تعادل خود را از دست داد؛ سر تفنگ مسلحش زیرچانه‌اش قرار گرفت و سه تیر از لوله تفنگش خارج شد.
کد خبر: ۲۳۸۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۰

کارت دانشجویی مرا از مرگ نجات داد

عراقی ها نگاهی به من کردند و گفتند: ما تمام مدارکت را در بصره پیدا کردیم. حرفت با مدراکی که ما داریم جور درمی‌آید. بعد همه مدارک را ریختند جلوی من و نشانم دادند. کارت دانشجویی مرا از مرگ نجات داد.
کد خبر: ۲۳۸۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۸

زود باش مرا بکش

یک افسر عراقی بالای سر ما آمد؛ کلتش را در آورد و روی سر یک بسیجی گذاشت. نوجوان بسیجی گفت: «من برای پیروزی آمدم و شهید شدن منتهای آرزوی من است. اگر قرار بود از کشته شدن بترسم و به امام بد بگویم، غلط کردم به جبهه بیایم. زود باش مرا بکش …».
کد خبر: ۲۳۸۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷

نمازش را نشکست، دستش را شکستند

نماز شعبان یک جورهایی خیلی خاص بود، هول‌هولکی نبود. از ترس سربازان عراقی هیچ‌وقت خدا مخفی نماز نمی‌خواند. لج‌بازی‌اش با عراقی‌ها به‌خاطر نمازش زبان‌زد عام و خاص بود. سرباز عراقی به خاطر نمازهای شعبان هر دو دستش را شکست.
کد خبر: ۲۳۸۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷

فامیل رجوی‌ام، من را نزنید/ اسیر ترکمن عکس امام خمینی(ره) را بوسید

بعدازظهر چند اسیر جدید را به کمپ آوردند. نام خانوادگی یکی از آن‌ها رجوی بود. با کابل به جانش افتادند. رجوی برای این که از ضرب و شتم عراقی‌ها خلاص شود، به نگهبان‌ها گفت: من از بستگان مسعود رجوی‌ام، شما حق ندارید منو کتک بزنید!
کد خبر: ۲۳۸۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷

شعاری که روزه‌ اسرا را باطل می‌کرد

عراقی‌ها می‌خواستند شعاری علیه امام خمینی(ره) سر دهیم؛ اما ما متحد شدیم تا هیچ شعاری ندهیم و اگر عراقی‌ها پرسیدند چرا شعار نمی‌دهید؟ بگوییم امروز، روز اول ماه مبارک رمضان است و اگر شعار بدهیم روزه ما باطل می‌شود.
کد خبر: ۲۳۸۴۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷

همسر جانباز اعصاب و روان:

برای ازدواج با جانباز نذر آقا امام حسین(ع) کرده بودم

همسر جانباز 30درصد اعصاب و روان محمودی می‌گوید: برای ازدواج با جانباز، من نذر امام حسین(ع) کرده بودم و نماز حاجت می‌خواندم که خدا حاجتم را روا کند.
کد خبر: ۲۳۷۹۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۵

اسیر ۱۳ ساله‌ای که به جرم ارادت به امام شهید شد

پسربچه ۱۳ ساله‌ مدام می‌گفت «خمینی ای امام، خمینی ای امام… » فرمانده بسیار عصبانی شد و دستور داد سرم‌هایش را بکشند. وی بعد از سه روز به شهادت رسید.
کد خبر: ۲۳۸۰۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۳

روایاتی خواندنی از دوران اسارت؛

اسیری با اسم «حاجی مرغی»!/ ابتکارات جالب آزادگان در دوران اسارت

سختی‌های اسارت و غربت، به علاوه رفتار نیروهای بعث عراقی با اسرای ایرانی باعث شد تا حماسه‌های عظیمی در دوران اسارت رزمندگان ایرانی در اردوگاه های عراق رقم بخورد.
کد خبر: ۲۳۷۳۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۹

ماجرای دو منافق که با چهره موجه نفوذ کردند/ نگهبان عراقی دوستدار انقلاب ایران و امام خمینی بود

بعدازظهر عراقی‌ها دو نفر را با ضرب و شتم وارد کمپ کردند. سامی صدایم زد وگفت: این دو نفر مو اسیر! سامی که نمی‌خواست از مترجم استفاده کند، بهم فهماند آن دو نفر اسیر نیستند. بعد ادامه داد: یکی‌شان عضو جبهة‌التحریر است و دیگری از نیروهای سازمان مجاهدین خلق.
کد خبر: ۲۳۶۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۳

امام موسی کاظم(ع) در کلام سید آزادگان

مرحوم سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در جمع اسرای در بند زندان‌های رژیم بعث عراق سخنانی را در خصوص زندگانی امام کاظم(ع) و اجر اسارت رزمندگان بیان کرده بود.
کد خبر: ۲۳۶۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۳

ماجرای آزاده‌ای که بازیگر سریال یوسف پیامبر شد

محسن جهانبانی پس از آزادی و بازگشت به میهن در رشته تئاتر فارغ‌التحصیل شد و در فیلم‌هایی همچون خلبان ساخته جمال شورجه، بهترین تابستان من، نفوذی، سریال حضرت یوسف (ع)، مردی از جنس بلور و اخراجی‌های ۲ به ایفای نقش پرداخت.
کد خبر: ۲۳۶۶۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۳

هر سه نفر یک پرتقال؛ هر دانه انگور برای دو نفر/ از گرسنگی پوست پرتقال‌ها را خوردیم

حبوش پرسیده بود: مگه پوست پرتقال‌ها رو جمع نکردی؟ گفته بود: سیدی! رفتم همه‌ی بازداشتگاه‌ها هیچ پوست پرتقالی نبود. بچه‌ها از گرسنگی پوست پرتقال‌ها رو خورده بودند!
کد خبر: ۲۳۶۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۲

حماسه سرلشکر شهید ایرج نصرت‌زاد در محاصره ضدانقلاب

شهید نصرت‌زاد وقتی در اسارت ضدانقلاب بود، در اقدامی حماسی پس از گفتن وصیت، مختصات محل اسارت خود را اعلام و درخواست آتش توپخانه کرد.
کد خبر: ۲۳۶۴۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۱

زمین را می‌کندم تا به آب برسم/ دلم انگور خواست

هوا گرم بود. سلوان داشت انگور می‌خورد. نمی‌توانستم نگاهش نکنم. وقتی انگور می‌خورد، دهانم آب می‌افتاد. دلم می‌خواست جای سلوان بودم و آن خوشه‌ انگور مال من بود. احساس کردم باید میوه‌های بهشتی خیلی لذیذ و خوشمزه باشند.
کد خبر: ۲۳۶۱۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۳۰

در گفت‎وگو با آزاده یزدی عنوان شد؛

از توهین مردم العماره به اسرای ایرانی و دلسوزی سربازان شیعه عراقی

دست‌مان را با سیم تلفن بسته بودند، غروب رسیدیم شهر العماره، مدتی ما رو توی شهر العماره میان مردم که جشن گرفته بودند و مارش شادی می‌زدند، چرخاندند و مردم به سمت ما پوست هندوانه، آشغال و سنگ می‌انداختند.
کد خبر: ۲۳۵۳۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۳۰

ابتکار اسرا برای خنک کردن آب/ شپش‌ها را با بعثی‌ها تقسیم کردیم

دو، سه هفته‌ای بود بچه‌ها به روش خاصی برای خنک کردن آب خوردن رو آورده بودند. دور لیوان‌های حلبی‌مان را گونی دوخته بودیم. شب‌ها گونی‌های دور لیوان‌ها را خیس می‌کردیم و روی نرده‌های فلزی پنجره قرار می‌دادیم، تا بر اثر وزش باد خنک شود.
کد خبر: ۲۳۶۰۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۹

پربیننده ها