دختران مبارز خرمشهر

دختران مبارز خرمشهر
بانوی مقاوم خرمشهری در گفت‌وگو با دفاع پرس:

وقتی به خرمشهر رسیدم به خاکش سجده کردم و اشک ریختم

احساس می‌کردم شهرم کوچک شده است. خودم را روی زمین انداختم. سجده کرده و خدا را شکر کردم. توان نگه داشتن بچه را نداشتم. بچه را به همسرم دادم. قلبم به شدت می‌تپید و از شدت هیجان به شدت اشک می‌ریختم.
کد خبر: ۲۴۰۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۳

دختر مبارز خرمشهر از «کربلای 5» می‌گوید

به علت شرایط خاص و امکان انتقال آلودگی، مجروحان شیمیایی کربلای 5 در قرنطینه نگهداری می‌شدند. از بیمارستان‌های تهران نیروی داوطلب خواستند. می‌دانستم آن‌ها در شرایط دردناکی قرار دارند و پرستاران دیگر از ترس عوارض شیمیایی داوطلب نمی‌شوند. نمی‌توانستم بی‌تفاوت باشم، پس با وجود جنینی بی‌گناه، داوطلب شدم.
کد خبر: ۲۲۱۶۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۲

پربیننده ها