در گفتوگو با دفاع مقدس تشریح شد
یکی از رزمندهها رفتاری متفاوت با سایر نیروها داشت؛ با دیگران نمیجوشید و کارهای عجیبی انجام میداد.
کد خبر: ۲۲۶۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
روایت خواندنی «مجتبی نیکنژاد» از یک فرمانده در گفتوگو با دفاع مقدس
صدایش برایم خیلی آشنا بودم. خودم را به او رساندم. «محمد بتولی» بود. باورم نمیشد. مات و مبهوت نگاهش میکردم. فکر کردم دارم خواب میبینم. چند سیلی به خودم زدم. محمد بود. همدیگر را در آغوش گرفتیم. محمد فرمانده گروهان شده بود.
کد خبر: ۲۱۷۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۷
روایت رزمنده جنگ تحمیلی از رشادتهای یک مادر در گفتوگو با دفاع مقدس
به خانه آمدم، مادرم مریض شده بود به حدی که امیدی به ماندن او نداشتیم. با عصبانیت از خواهرهایم پرسیدم: چرا به من خبر ندادید؟. مادرم با بی حالی گفت: "تو را از جبههها برای بیماری خودم بکشانم اینجا که چه شود، علی اونجا بیشتر به تو نیاز است."
کد خبر: ۲۰۸۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۵
یک رزمنده دفاع مقدس در گفتو گو با دفاع مقدس:
رزمنده دفاع مقدس گفت: عملیات های زیادی صورت گرفت؛ اما عملیات بیت المقدس فتح الفتوح عملیات های دیگر شد چرا در آن عملیات نه تنها دشمن را شکست دادیم؛ بلکه خرمشهر را که برای ما از لحاظ استراتژیک ارزش بسیار بالایی داشت را نیز آزاد کردیم.
کد خبر: ۱۸۴۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۹