دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده
ندیده عاشق راهش شدم و جوانیام را به پایش ریختم تا راه حسین (ع) جاودانه بماند. به کربلای ایران پا گذاشتم و گفتم؛ حسین جان، تو را ندیدم و عاشق راه و مرامت شدم. به جبهه رفتم و آمدم که بگویم؛ جبهه من، جبهه شماست و هنوز در خط شمایم که اگر نبودم کنار شما، کنار مرقد شما نمیرسیدم و حالا ضجه نمیزدم.
کد خبر: ۵۴۴۴۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۹