تخلیه مهمات

تخلیه مهمات
برشی از کتاب/

ماجرای انتقال پیکر شهید دیده‌بان

«جسد بی‌جان برادر شاکری را داخل پتو کشاندم و آن را دور شهید پیچیدم. اطرافمان پر بود از سیم‌های تلفن قورباغه‌ای. مقداری از سیم‌ها را که پاره شده بود، با خودم به داخل سنگر بردم و دور پتویی که شهید را در آن پیچیده بودم، بستم و در این فکر بودم که جسد او را به پایین قله ببرم اما زیر آن آتش شدید دشمن چطور این کار را بکنم.»
کد خبر: ۵۴۵۸۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۳۱

پربیننده ها