شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائی میگوید: روزی یکی از تکفیریها مجروح شده بود. بالای سرش رفتیم. تا چشمش به ما افتاد، هر چه از دهانش در آمد نثار ما کرد. یکی از بچهها جلو رفت و در گوشش گفت: ما ایرانی هستیم. این را که گفت، دیگری صدایی از او در نیامد!
کد خبر: ۶۱۳۰۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۶
شهید بیضائی برای برادرش تعریف میکرد: «به نظامیهای سوری گفتم همان نقطهای را که نمیتوانید بزنید، همان جا را هدف قرار میدهیم! میخواستم اجرای آتش بکنم که توی دلم گفتم «خدا کند به هدف بخورد»؛ اگر نخورد آبروی جمهوری اسلامی میرود!»
کد خبر: ۶۰۸۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۵/۱۵