رسول کریم آبادی

رسول کریم آبادی

کارت دانشجویی مرا از مرگ نجات داد

عراقی ها نگاهی به من کردند و گفتند: ما تمام مدارکت را در بصره پیدا کردیم. حرفت با مدراکی که ما داریم جور درمی‌آید. بعد همه مدارک را ریختند جلوی من و نشانم دادند. کارت دانشجویی مرا از مرگ نجات داد.
کد خبر: ۲۳۸۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۸

نمازش را نشکست، دستش را شکستند

نماز شعبان یک جورهایی خیلی خاص بود، هول‌هولکی نبود. از ترس سربازان عراقی هیچ‌وقت خدا مخفی نماز نمی‌خواند. لج‌بازی‌اش با عراقی‌ها به‌خاطر نمازش زبان‌زد عام و خاص بود. سرباز عراقی به خاطر نمازهای شعبان هر دو دستش را شکست.
کد خبر: ۲۳۸۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷

پربیننده ها