خاطرات دفاع مقدس:
همه نگاه ها خیس اشک شدند. هیچ کدام از اهالی خانه تا آن لحظه نفهمیده بودند که ابراهیم چه کارهایی انجام می داده، فقط می دانستند که او روزها در شهرداری کار می کرده و شب ها درس می خوانده. . . گویا گاهی هم در کمیته، سپاه و بسیج هم فعالیت داشت.
کد خبر: ۴۶۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۲۵