باورم نمیشد... فلاحنژاد توی فاصله چند متری از سنگر غرق در خون روی زمین افتاده بود! همون جا دم در سنگر خشکم زده بود و از شدت ناراحتی پتوی جلوی در رو توی مشتم گرفته بودم. تا به خودم اومدم، فریاد زدم و گفتم: «خلیل زود بیا بیرون که فلاحنژاد زخمی شده!»
کد خبر: ۱۲۵۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷