گفت وگویی متفاوت از عشق های زمینی رزمندگان
دیدم چهار زانو نشست و زد زیر گریه، تعجب کردم که چرا اینجوری گریه میکند. تعریف کرد که «دیشب خانمم سردرد داشت. یه چهار ساعتی مراقبش بودم اما سردردش خوب نشد. ساعت نزدیک نصف شب را نشان میداد که...
کد خبر: ۲۰۴۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۱