مصاحبه منتشر نشده از سردار شهید«محمد تیموریان»
دشمن دور ما را دشمن بشکه انفجاری کار گذاشته بود. به طوری که همه بشکه ها به صورت سری بهم متصل بودند و بعد از چهل و هشت ساعت ما این موضوع را فهمیدیم که اگر یک کلید را می زدند تمامی این بشکه ها منفجر می شدند اما از لطف خداوند فقط یک بشکه منفجر شد که هفت تا از بچه ها ما زنده زنده سوختند.
کد خبر: ۲۹۸۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۸
روایت زندگی سردار شهید«محمد تیموریان»
خواب دیدم امام رضا(ع) نوزادی را در پارچهی سرخ رنگی پیچیده شده به سوی من میفرستد. و چندی بعد خوابی دیگر، دوباره خواب میبینم کنار رودخانهی آبی ایستادهام و سنگ گرانبهایی از دستم به داخل آب میافتد، با خودم میگویم این سنگ چقدر برایم باارزش بود...
کد خبر: ۲۷۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶
مناجات سردار شهید «محمد تیموریان»:
هر روز یار و همسنگری را که تازه با او انس میگیرم، دست زمانه جدا میکند و آن وقت من باید بمانم و این شاید بدترین مجازات است.
کد خبر: ۲۷۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۶