کتاب اسطوره‌ها

کتاب اسطوره‌ها

ماجرای قطع دست شهید علیرضا موحد دانش

علیرضا صبح که برای بیدار کردن بچه‌ها به داخل سنگرها می‌رود، ناگهان خود را داخل سنگری می‌بیند که عراقی‌ها شب قبل آن را تصرف کرده‌بودند. در این لحظه عراقی‌ها که متوجه علیرضا می‌شوند، نارنجکی را به سوی ایشان پرتاب می‌کنند.
کد خبر: ۹۹۴۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

پربیننده ها