دارالعماره
دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

یاری نیست

از بالای دارالعماره سمت مدینه را نگاه می‌کرد، آن نامرد به طعنه گفت‌ مسلم، چشم به راه کسی هستی؟ چرا چشمهایت خیس است؟ نکند والی کوفه نشدی گریه می‌کنی؟ با چشمهایی خیس و لبی خونین گفت گریه‌ام برای آن آقایی است که به کوفه دعوتش کردید و با تیغ منتظرش نشستید.
کد خبر: ۶۷۷۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۸

پربیننده ها