شهید حکیمی

شهید حکیمی

شهیدی که با التماس به دوستش به جای او به جبهه رفت

یک‌بار گفته بودند از هر قسمتی یک نفر به قید قرعه برای اعزام به جبهه معرفی شود. در واحد تبلیغات قرعه به نام سعید جاهد در می‌آید. «محمد» نزد جاهد می‌رود و دو روز به او اصرار و التماس می‌کند که جای خود را به او بدهد. وقتی جاهد می‌پذیرد، اشک در چشمان محمد حلقه می‌زند.
کد خبر: ۲۴۴۰۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۲۹

پربیننده ها