زمستان
روایتی از شیخ رجبعلی خیاط؛

پسرک عاشقی که او را متحول کرد

نیمه شبی سرد زمستان ی در حالی که برف بشدت می‌بارید و تمام کوچه و خیابان‌ها را سفید پوش کرده بود از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است.
کد خبر: ۶۱۸۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۰

ملاک من برای انتخاب همسرم

پسر عمه دختر دایی بودیم و در جریان انقلاب بیشتر به دو همرزم شباهت داشتیم تا فامیل. زمستان 56 بود که از من خواستگاری کرد و من که آن موقع در سرم تب و تاب انقلاب بود. خیلی بهم برخورد...
کد خبر: ۵۱۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۲

چرا تو این سرما لباس نمی پوشی!؟

زمستان بود و از همدان مرخصی آمده بود قم. دیدم کت تنش نیست و در آن سوز سرما با یک لا پیراهن آمده. گفتم: «باباجان چرا توی این سرما لباس نمی‌پوشی؟ مریض می‌شوی.»...
کد خبر: ۴۴۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۹

بوسه‌ای برای آخرین بار+عکس

شرایط سخت و نفس گیر بود و باید در سرمای زمستان و در سکوت شب به آب می‌زدند و معلوم نبود چند نفر از آن همه بر خواهند گشت و یکبار دیگر روی خاک قدم خواهند زد.
کد خبر: ۴۱۳۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۸

پربیننده ها