«یکی از ایفاهای منافقین ۳۰ -۴۰ متری من توقف کرد. رانندهاش آمد پایین و به طرف من شروع کرد به دویدن. یه لحظه احساس کردم که منو دیده و گفتم که الآن است که یه رگبار ببندد روی من یا من را اسیر کند. حدود ۱۰- ۲۰ متری من رسیده بود که ناگهان انگار رعب و وحشتی در او ایجاد شد و شروع کرد به فرار کردن و دوید به طرف ماشین و گاز داد و رفت.»
کد خبر: ۲۷۴۱۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۰۷