ابوالقاسم طالبی و بازیگران فیلم سینمای «یتیم خانه ایران» همزمان با آغاز اکران این فیلم مهمان بهروز افخمی بودند.
طالبی در گفتگو با بهروز افخمی درخصوص حواشی ممانعت از اکران این فیلم بیان داشت: فیلم ما طبق برنامه قرار بود از 5 آبان اکران شود اما شرایط ناگهان دو روز به اکران عوض شد و به ما اعلام کردند که مشکل دفاتر وجود دارد. اما پخش کننده ما آقای سرتیپی در مسافرت خارج از کشور بود و طبیعتا هرکسی خودش نباشد جانشینی هم ندارد. لذا پیگیری های زیادی شد تا مشکل حل شود و خداروشکر حل شد.
طالبی: یک بیلبورد شهری نداریم!
کارگردان فیلم سینمایی «یتیم خانه ایران» اضافه کرد: لذا کار تبلیغاتی و پخش ما ضعیف است و امروز یک بیلبورد شهری نیز از ما بالا نرفته است! تنها چند تیزر آن هم به لطف آقای علی عسگری در تلویزیون پخش شد. در شهرستانها و برخی سالنهای تهران نیز هنور فیلم اکران نشده است. قاعدتا موتور اصلی اکران ما از فردا روشن میشود.
وی درخصوص علت سریال ساختن این موضوع برای پخش از تلویزیون گفت: خیلیها به من گفتند چرا سریال نساختی. اما سریال تلویزیونی برای چنین موضوعی جامعه را دچار افسردگی میکند. سریال روزنامه است و سینما کتاب! من به نظرم رسید ما باید برای چنین اتفاق تلخی یک کتاب در سینما داشته باشیم. متاسفانه کسی نمای روشنی از قحطی آن سال ها ندارد و همه خاطراتی مبهم به یاد دارند و این فاجعه عظیم در کتب درسی تاریخی ما نیز از زمان پهلوی تا بعد از انقلاب گنجانده نشده است!
فیلم را تنها با 8 میلیارد تومان ساختیم
طالبی درخصوص هزینههای ساخت این فیلم گفت: برآورد مالی فیلم بسیار بالا بود. اما در سفری که در سوریه با بهروز افخمی داشتیم اتفاقهای خوبی افتاد و آنجا با کمک بهروز افخمی و تجهیزات و لوکیشنهای مانده از فیلم «فرزند صبح» توانستیم هزینه تولید فیلم به اندازه 9 میلیارد تومان بکاهیم! لذا بسیاری باورشان نمیشود که ما این فیلم را با تنها 8 میلیارد تومان تولید کردیم.
طالبی ادامه داد: بازیگران خارجی را با رج زنی خوب به گونهای به ایران آوردیم که هزینه تمام بازیگران خارجی ما کمتر از بازیگران ایرانی شد. چیزی کمتر از 500 میلیون تومان. من بازیگران خارجی فیلم را با وب کم و مکالمه اینترنتی با آنها انتخاب کردم تا هزینهها کاسته شود. والا میتوانستم 10 روز به انگلیس بروم.
وی افزود: بازی آقای جعفر دهقان در این فیلم یک بازی جدیدی بود که از پس نقش نیز به خوبی برآمد. این نقش را قرار بود در ابتدا آقای مرحوم ارجمند بازی کنند. الحمدلله همه بازیگران و عوامل در این فیلم به خوبی همراهی کردند.
در ادامه برایان طرفه، بازیگر خارجی فیلم بیان داشت: تجربه همکاری با ابوالقاسم طالبی تجربه بسیار خوبی بود. مانند کودکی بودم که قرار بود به او شنا یاد دهند اما به ناگهان به درون آب پرتش کرده باشند. بازی با یک گروه ایرانی و بزرگ و فارسی صحبت کردن شبیه به این بود. من بازیگر تئاتر کمدی و موزیکال در انگلستان بودم.
نورایی: برخی گمان می کنند سینما ملک پدری شان است
علیرام نوری، بازیگر نقش اصلی «یتیم خانه ایران» بیان داشت: برای ارتقا و بهبود آمادگی بدنیام برای بازی در مارتن سخت این فیلم آموزشهای زیادی دیدم. آموزش سوارکاری و... .
نورایی درخصوص شایعات بایکوت او بعد از بازی در فیلم «قلاده های طلا» گفت: اول از همه باید گفت چه کسی بایکوت میکند؟ من بعد از «قلادههای طلا» همچنان مشغولم و راهم را در سینما ادامه می دهم. برخی گمان میکنند سینما ملک پدری شان است و همین آنها را دچار توهم میکند!
طالبی: هیچ کدام از بازیگران «قلادههای طلا» هیچگاه بایکوت نشدند
طالبی در همین خصوص بیان داشت: یکی از معظلات و مشکلات سینما توهم است. امین حیایی هیچگاه بعد از «قلادههای طلا» بایکوت نشد و کسی اصلا نمیتواند و جرات ندارد کسی را بایکوت کند. بله سعی کردند این جو را ایجاد کنند که وای بایکوت میشوید، اما هیچ کدام از بازیگران آن فیلم هیچگاه واقعا بایکوت نشدند!
وی افزود: آقای برایان اهل انگلیس است، اما در فیلمی کاملا علیه انگلیس بازی کرده است. اصلا سینما این نیست. واقعی نیست. مجاز است. برخی خیلی واقعی آن را نگاه میکنند و بچه بازی درمیآورند. باید این طرز نگاه را کنار بگذارند.
من یک فیلمساز انقلابیام
این کارگردان ادامه داد: کسانی که چنین تصورات خامی و چنین خیالاتی در سر دارند، باید به روان پزشک مراجعه کنند. قطعا با خوردن قرص خوب میشوند! ما 5 سال برای «یتیم خانه ایران» وقت گذاشتیم. و الان نیز داریم بر روی فیلم جدید کار می کنیم. اصلا دست این افراد نیست. همه چیز دست خداست. تعزمن تشاوتذل من تشا! اندیشههای من مشخص است. من یک فیلمساز انقلابیام. 16 سالم بوده که با امام (ره) بیعت کردم و تا زندهام همین خواهد بود. هیچگاه کتمان نکردم و ادا هم درنیاوردم.
طالبی با اشاره به توقیف فیلم «آقای رئیس جمهور» گفت: من وقتی فیلم سینمایی «آقای رئیس جمهور» را میساختم میدانستم چنین برخوردی میشود. فیلم را توقیف کردند و هنوز هم حاضر نشدند در تلویزیون آن را پخش کنند! من زمانی به شوخی به آقای ضرغامی می گفتم نمیخواهید فیلم را پخش کنید؟ او هم میگفت عه! پخش نکردند؟! نهایتا گفت آقای خاتمی بدش میآید. بعد گفتند آقای احمدینژاد بدش میآید. حالا نمیدانم آقای روحانی هم بدشان میآید یا خیر...
وی نهایتا بیان داشت: از افرادی که اهل فکر و نظرند که وقت مطالعه و پژوهش ندارند درخواست میکنم بروند فیلم «یتیم خانه ایران» را ببینند تا با قطعهای گم شده از تاریخ معاصر ایران آشنا شوند.
میرشکاک: رفتن سراغ سینمای آخرالزمان باور قوی میخواهد
«هفت» در ادامه میزان یوسفعلی میرشکاک، نویسنده بود تا با بهروز افخمی درخصوص «سینمای آخرالزمان» گفتگو کند. وی بیان داشت: من معتقدم ما خودمان وقتی که انقلاب کردیم بخشی از فتنه آخرالزمان بودیم. لذا جهان غرب و جهان عرب به جان ما افتادند بلکه سر این فتنه را بخوابانند! بعدها شروع کردند ادای ما را درآوردن و طالبان و داعش را به راه انداختند. اما این انقلاب خود به خود گل کرد. یعنی خود ما بازیگران اولین فیلم آخرالزمانی شدیم.
وی افزود: وقتی به تقلید از غرب رفتیم و دوست داشتیم سینمایی شبیه به آنها داشته باشیم و مصالح سیاسی و دینی و... را درنظر نمیگیریم - چون سینمای هالیوود به هیچ وجه مصلحت اندیشی چیزی را نمیکند - بین این دو راهی ماندیم. فیلمش را ناقص و ابتر بازی کنم یا راهش را ادامه دهیم؟
این نویسنده ادامه داد: اساسا هنرمندان ما بدون ترس و حساسیت سراغ کدام موضوع میتوانند بروند که سراغ سینمای آخرالزمان بروند؟ اما اساسا مسئله این نیست. اولین مسئله در سینمای آخرالزمان ظهور منجی است. یعنی یک باور خیلی قوی میخواهند و رفتن به سمت اسطوره و ربط دادن اسطوره به اسوه. منجی تنها ویژه ما نیست. ویژه همه ادیان است. از هر کیشی همه با هم این را گفتهاند. خب چه کسی میتواند این را جمع کند؟ اولا اینکه باور داشته باشد. نه باور عوامانه! که اسپانسر باشد، میلیارد تومان خرج شود که ده میلیون تومان بفروشد!
وی نهایتا گفت: اگر بخواهیم روشنفکربازی را کنار بگذاریم میتوانیم راجع به این موضوعات فیلم بسازیم. ظهور رندانه، پست مدرن، نیمایی، پسانیمایی و... توانسته در شعر بروز کند. چرا نتواند در سینما بروز کند؟ نیازی به رفتن به سراغ اسطوره و خلق اسطوره و ... هم ندارد. هرجا که در بستر یک داستان فلسفه ظهور بروز کند کافیست.
نقد مستند «نویسنده بودن»
برنامه «هفت» در بخش انتهای خود با حضور مسعود فراستی، مصطفی آل احمد کارگردان مستند «نویسنده بودن» و مهدی قزلی نویسنده مستند «جلال در اسالم» به نقد و بررسی این دو مستند درباره زندگی نامه جلال آل احمد پرداخت.
مصطفی آل احمد، کارگردان مستند «نویسنده بودن» از آثار اکران شده در گروه هنر و تجربه در ابتدا بیان داشت: جا دارد از برنامه «هفت» بخاطر توجه به نقد فیلمهای مستند در بخش میز نقد خود تشکر کنم. داستان ساخت این فیلم مفصل است چون در دورههای مختلفی تولید شده است. از حدود سال 80 فیلمبرداری آن آغاز شد اما نه بخاطر جلال، چون در ابتدا قرار بود فیلم برای سیمین دانشور تولید شود و بعد موضوع آن عوض شده است.
مهدی قزلی نیز در این خصوص بیان داشت: من نیز تشکر میکنم. بازکردن پای ادبیات به این برنامه که با وجود سابقه آقای افخمی انتظار هم میرود پیشتر و بیشتر این اتفاق رخ دهد، جای تبریک و تشکر دارد.
در ادامه مسعود فراستی درخصوص مستند «نویسنده بودن» بیان داشت: «نویسنده بودن» عنوان مناسبی برای این فیلم نیست چون بیشتر از نویسنده بودن به جوانب دیگر این فرد پرداخته میشود. دوم اینکه نبود منابع کافی سبب میشود که نهایتا بعد از تماشای فیلم چیز زیادی دست ما را نمیگیرد. یک سری تصاویر آرشیوی داریم که حذف آن چیزی را کم نمیکند. فیلم به شدت کمبود ملات تحقیقی دارد. مستندی که قرار است پرتره شخصیت مهم در تاریخ ایران باشد، هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ ادبی باید داری پژوهش قویتری باشد.
نگاه جانبدارانه در روایت های زندگی جلال
آل احمد پاسخ داد: من امشب دوست داشتم برخلاف دیگران با مسعود فراستی موافق باشم و نقدپذیر باشم. چون در جامعه ما متاسفانه هیچ کسی نقد نمیپذیرد از دکتر و مهندس تا وزیر و رئیس جمهور. اما من معتقدم طبیعی است که فیلم من نیز نظیر همه فیلمها دارای اشکال است و بی نقص نیست. پس منتظر بودم تا با مسعود فراستی بر سر نقد فیلمم همنظر باشم. اما این چنین نشد و متاسفانه نقدهای مسعود را درست نمیدانم. در فیلم من ملات محتوایی کم نیست و با افراد بسیاری مصاحبه شده است.
در ادامه قزلی اظهار داشت: اما شما رابطه جلال و امام را حذف کردید. نامه جلال آل احمد به امام (ره) در فیلم به شدت مورد تفاعل و تجاهل قرار میگیرد. این تفاعل و تجاهل از سوی کارگردان و همه مصاحبه شوندگان به نظر نوع نگاهی را در توصیف جلال نشان میدهد. این نگاه را باید تشریح کرد. متاسفانه در همه سالها جلال آل احمد هر زمان روایت شده است از سوی روشنفکران روایت شده است و سعی کردند از جلال به منع منافع خود استفاده کنند.
آل احمد: جنبه های پاپیولار جلال مسئله ما نبود
آل احمد در این خصوص اظهار داشت: اتفاقا جلال هربار روایت شده است از سوی جریان ایدئولوژیک مصادره شده است و سعی کردند بخشهایی از خود واقعی جلال را نادیده بگیرند و جلال ایده آل خود را بسازند! من با اقوام جلال نیز صحبت کردم اما قرار نبود از جنبههای «پاپیولار جلال» با ایشان روبرو شویم! لذا آنها را حذف کردم. خودم را نیز حذف کردم تا در جریان ساخت این فیلم تنها از زاویه دید و نوشتههای جلال با وی آشنا شویم.
ناتوانی «نویسنده بودن» در نزدیک کردن جلال به مخاطب
در ادامه فراستی گفت: فیلم «نویسنده بودن» به هیچ وجه جلال را به مخاطب نزدیک نمیکند. چه جلالی که من می شناسم چه اگر من نمیشناختم چیزی به من نمیدهد که به سمت آن بروم. ضمن اینکه چیزی به اسم بی طرف بودن را در توضیف نمیفهمم. فیلم اصلا فرم ندارد. یعنی فرم مستند ندارد. یک سری مصاحبه است که کارگردان با نشاختن مدیوم و بدون انظباط دوربین و ویژگیهای فرمی فیلم گفتگومحور، آنها را به هم متصل کرده است.
انظباط، کلیشه محوری ست
آل احمد در پاسخ بیان داشت: این انضباط نیست. به نظرم این کلیشه محوری ست. اتفاقا فرم اینجا باید درخدمت نماد باشد. سعی من این بوده که هم تنوع و هم در نسبت حرفی که زده میشود، این تغییر کادر صورت گیرد.
مسعود فراستی ادامه داد: من ابدا نماد را بلد نیستم. این که کسی سمت چپ، راست، وسط و... قرار گیرد نمیفهمم چه نمادی دارد! این چشم را اذیت میکند. این فقط تنوع است و تنها حس را منقطع میکند. هیچ چیز بی انضباطی فرم نمیسازد. فرم با انضباط شکل میگیرد. آدمها مطلقا _ که تنها دونفرشان به من حس میدهند _ حسی ندارند و تنها یکسری اطلاعات میدهند که در نماهای کلوزآپ و حتی اکستریم کلوزآپ دیده میشوند! اما نماهای مربوط به این دو فرد کاملا حس دارند و در فیلم خوب هستند باقی بلکل غیرقابل دفاع هستند.
این منتقد افزود: ما وقتی ملات کافی برای فیلم نداریم، با کوچک و بزرگ کردن کادر اتفاق تازه ای نمیافتد. راهش این بود که ما انقدر جلال را کاریکاتوریزه توصیف نمیکردیم. از طریق نقد و خاطراتی که از او میشنیدیم فیلم را جلو میبردیم.
در ادامه افخمی اظهار داشت: ما امشب دو مستند با دو منظر مختلف از جلال را در میز نقد وارد کردیم چون من فکر میکردم نقد کردن قیاسی مستند «نویسنده بودن» در کنار «جلال در اسالم» سینمایی تر و بهتر است. هرچند من هر دو فیلم را دوست دارم اما «جلال در اسالم» را بیشتر پسندیدم. البته شاید اگر قرار بود مستند دوم را نیز مانند اولی در 120 دقیقه بسازند دیگر فرمش را از دست می داد و بدین گونه نمیشد.
«سیاسی بودن» بجای «نویسنده بودن»!
قزلی نیز خاطرنشان کرد: من به دنبال معرفی مستند خود نیستم اما آنچه که برایم دغدغه مند هستم، این است که شما آقای آل احمد، در مستندتان رابطه جلال را با برخی افراد از جمله مرد بزرگی مثل امام (ره) حذف کردهاید و روایت خود را از وی ساختهاید. این نامش زندگینامه نیست. چرا نامه جلال به امام در مستند شما حذف شده است؟ چرا غروب جلال و سیمین دانشور از روایت شما حذف شدهاند؟ مردانه بگویید ما روایت خود را ساختهایم.
نویسنده کتاب «جای پای جلال» ادامه داد: بخش ارتباطات مردمی جلال در این فیلم نادیده گرفته شده است. بله جلال اهل سیاست بود اما موضوعی میان موضوعاتش بود. اگر بخواهیم بگوییم عاشق چه بود؟ عاشق نوشتن و معلم بودن بود. او هرجا حقه بازی میدید بیرون میکشید. اما این مستند بیش از «نویسنده بودن» درباره «سیاسی بودن» است!
آل احمد درخصوص این اتهام بیان داشت: حذفی صورت نگرفته است. من روایت خود را ساختهام. رابطه جلال با امام و نامهای که از آن سخن میگویید به نظرم آنقدر تاثیرگذار و مهم نبوده است. هرچند ما به همه این مسائل به اندازه کافی در مستند پرداختهایم. دوران ایدئولوژیک گرایی تمام شده است و من سلکشن خود را ساختهام!
فراستی نهایتا بیان داشت: آنچه که «نویسنده بودن» به من میدهد علی رغم ژست بی طرفی، تلاشی برای مخدوش کردن چهره جلال است و آنچه که مستند «جلال در اسالم» به من میدهد کوششی برای مردمی نشان دادن اوست و تاحدودی موفق است.
برنامه سینمایی «هفت» با اجرا و سردبیری بهروز افخمی هر هفته جمعه شبها روی آنتن زنده شبکه سه سیما میرود.
انتهای پیام/ 121