نگاه سلطه جویانه ناتو به خلیج فارس

امریکا همچنان به دنبال سلطه نظامى در جهان است

تحرکات ناتو زمانى تشدید شده که غرب از بیدارى اسلامى در منطقه و سقوط حاکمان وابسته به غرب ابراز نگرانى کرده و تلاش دارد تا به نحوى موقعیت خود را حفظ کند...
کد خبر: ۱۱۱۰۹
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۸ - 09February 2014

امریکا همچنان به دنبال سلطه نظامى در جهان است

خبرگزاری دفاع مقدس: ناتو(سازمان پیمان آتلانتیک شمالی-North Atlantic Treaty Organization) متشکل از ۲۸ کشور از آمریکای شمالی و اروپا است که بعد از امضا پیمان آتلانتیک شمالی در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی (۱۵ فروردین ۱۳۲۸)، پس از جنگ جهانى دوم با ادعاى تأمین امنیت اروپا و مقابله با اتحاد جماهیر شوروى سابق (پیمان ورشو) تشکیل شد. مهمترین بند این پیمان را ماده ۵ آن تشکیل مى دهد که تأکید دارد هر زمان یکى از اعضا مورد تهدید قرار گیرد سایر اعضا به کمک آن خواهند شتافت.

از ۲۸ کشور عضو ناتو، دو کشور در آمریکای شمالی (کانادا و ایالات متحده امریکا) و ۲۵ کشور در اروپا واقع شدهاند. تمام اعضای ناتو مجهز به نیروی نظامی هستند. دراین میان ایسلند به نوعی دارای نیروی نظامی نیست (دارای گارد ساحلی و یک واحد کوچک سرباز برای عملیات ناتو میباشد). سه عضو از اعضای ناتو، دارای جنگ افزار هستهای هستند که عبارتند از: فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده امریکا.

ناتو در زمان تاسیس ۱۲ عضو رسمی داشت که رفته رفته تا آوریل سال ۲۰۰۹، ۱۶ عضو دیگر به تعداد کشورهای عضو، اضافه شد.

با توجه به این ساختار، حوزه مأموریت ناتو به اروپا و امریکا محدود شد و از جمله مهمترین این تحرکات را در جنگ کوزوو مى توان مشاهده کرد.

پس از فروپاشى اتحاد جماهیر شوروى، دگرگونى هایى در ساختار و عملکردهاى ناتو شکل گرفت که نتیجه آن جنگ افغانستان به عنوان اولین مأموریت خارج از خانه ناتو بود. عملکردهاى ناتو پس از شوروى نشان مى دهد که این پیمان گام هاى بسیارى براى تبدیل شدن به پلیس بین الملل برداشته و سعى کرده تا در لواى امنیت بین الملل سلطه نظامى بر جهان را اجرایى سازد. نتیجه نهایى این توسعه طلبى، راهبرد ۲۰۲۰ ناتو است که در نشست لیسبون ۲۰۱۰ به تصویب ۲۸ عضو ناتو رسید.

براساس این تصمیمات، دایره فعالیت ناتو از حوزه نظامى به فرهنگى و سایبرى گسترش یافته و حوزه جغرافیایى آن نیز سراسر جهان تعریف شده است. جالب توجه آنکه دیگر نگاه ناتو صرفاً امنیت اعضا نیست بلکه ناتو به پلیس بین الملل مبدل شده که به جاى سازمان ملل براى امنیت جهانى فعالیت مى کند! نتیجه این تغییرات رفتارى ناتو را مى توان در جنگ لیبى و به اصطلاح نجات مردم از دست معمر قذافى مشاهده کرد.

در کنار آنچه درباره تحرکات ناتو در جهان ذکر شد، نکته قابل توجه، رویکرد گسترده ناتو به حضور در خلیج فارس و توسعه روابط با کشورهاى عربى است. سابقه این رویکرد را در توافقات استانبول ۲۰۰۴ مى توان مشاهده کرد. در آن نشست، ناتو توافقاتى با اعضاى شوراى همکارى خلیج فارس از جمله کویت، قطر، امارات و... براى توسعه روابط نظامى داشته است. با توجه به اینکه ورود اعضاى اروپایى ناتو به این مسئله موجب تحریک افکار عمومى شد، غرب، از ترکیه به عنوان بازیگردان این صحنه بهره بردارى کرد. هدف توافقات استانبول هرچند در ظاهر کمک آموزشى و تجهیزات به کشورهاى عربى بود اما در نهایت بهانه اى شده تا ناتو به مرور بتواند سنگ بناى حضور در خلیج فارس را محقق سازد.

پس از گذشت سالها از توافقات میان ناتو و کشورهاى عربى، حرکت هاى ناتو براى اجرایى کردن این سناریو در حال شکل گیرى و در چند محور قابل تأمل مى باشد.

اول: بخشى از این سناریو را مى توان در برگزارى رزمایش مشترک و امضاى توافقات دو جانبه براى آموزش نیروهاى کشورهاى عربى مشاهده کرد. مانورهاى مشترک ناتو با امارات و کویت و نیز توافقات میان اعضاى شوراى همکارى خلیج فارس با ناتو براى آموزش نیروهاى این کشورها در این چارچوب بود. برخى ناظران سیاسى و نظامى تأکید دارند که ناتو با این رویکردها به دنبال احداث پایگاه نظامى در منطقه است که با ادعاى آموزش و همکارى هاى مشترک، کاهش تحریک احساسات افکار عمومى ر ا در قبال این تحرکات دنبال مى کند.

دوم: ورود کشورهاى عربى به جنگ لیبى، تحت فرماندهى ناتو از دیگر محورهاى این تحرکات بود. ناتو در آن زمان و با آغاز جنگ لیبى برخى کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس را نیز به جنگ وارد کرد که محور آن را قطر و امارات تشکیل مى دادند. این همکارى در دو حوزه برگزارى نشست هاى مربوط به هماهنگى کشورها در قبال لیبى و نیز اعزام نیروهاى نظامى به لیبى صورت مى گرفت. امارات و قطر در این جنگ نقش فعال داشتند به گونه اى که فرماندهى نیروهاى مستقر شده در لیبى به قطر واگذارى شد تا نشانه اى بر توسعه مناسبات ناتو با این کشورها باشد.

سوم: گرفتاری ناتو در باتلاق افغانستان است که تلاش دارد از کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس براى خروج از این بحران بهره بردارى کند. این رویکرد در گذشته در قالب چگونگى مذاکره با طالبان صورت مى گرفت و اکنون به حوزه امنیت رسیده است.

روند تحولات نشان مى دهد که ناتو تلاش دارد تا کشورهاى عربى را براى خروج از بحران افغانستان و تحقق برخى اهداف منطقه اى به کار گیرد.

با توجه به آنچه ذکر شد مى توان گفت که ناتو سیاست هاى توسعه طلبانه گسترده اى را در قبال کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس به کار گرفته است.

ناتو با این تحرکات تلاش دارد منابع انرژى مورد نیاز غرب را تامین و حفظ نماید. تحرکات ناتو زمانى تشدید شده که غرب از بیدارى اسلامى در منطقه و سقوط حاکمان وابسته به غرب ابراز نگرانى کرده و تلاش دارد تا به نحوى موقعیت خود را حفظ نماید. در حالى که اروپا و امریکا توان چنین حرکتى را ندارند، از ابزار ناتو و به بهانه امنیت و ارتقاء جایگاه کشورهاى عربى این سیاست را پیگیرى مى کنند.

اما بعد اینکه، امریکا همچنان به دنبال سلطه نظامى در جهان است، در حالیکه این امر به دلیل بحران مالى و نگاه منفى جهان به این کشور چندان امکان پذیر نیست. بنابراین واشنگتن تلاش دارد از ابزار ناتو براى این مهم استفاده کند. باید در نظر داشت که منشاء ناتو را امریکا تشکیل مى دهد و ورود ناتو به هر منطقه اى به منزله حضور گسترده امریکاست.

ناتو به دنبال نظامی گرى در سراسر جهان به ویژه در خاورمیانه و آفریقاست. در این میان ناتو از نظر اقتصادى و نیز موقعیت جهانى توان اجراى این سیاست را ندارد. ناتو با رویکرد به کشورهاى عربى به بهانه اهداى اقتدار به آنها از یک سو، هزینه نظامیگرى خود را تأمین مى کند و از سوى دیگر با توجه به ماهیت عربى و اسلامى آنها، اهداف نظامىاش را در ممالک عربى و اسلامى از جمله در خاورمیانه و آفریقا پنهان مى نماید.

پر واضح است که هدف مهم ناتو ایجاد چتر امنیتى براى رژیم صهیونیستى است. امرى که در کنار روابط دو جانبه و اعطاى کمک هاى نظامى با حضور نظامى در کشورهاى منطقه اجرایى مى شود. ناتو تلاش دارد با این حضور از یک سو از تهدیدات این کشورها علیه صهیونیستها بکاهد و از سوى دیگر از این مسئله براى فشار بر جبهه مقاومت بهره بردارى نماید. اجراى طرح سپر موشکى در ترکیه و نیز طرح سپر موشکى گنبد آهنین در سرزمین هاى اشغالى از جمله این تحرکات بوده است که هرگز راه بجایی نبرد.

در جمع بندى کلى از تحرکات ناتو در حوزه خلیج فارس مى توان گفت که ناتو در حال اجراى سیاست هاى توسعه طلبانه در منطقه است در حالى که با ادعاى تقویت و اعطاى جایگاه جهانى به کشورهاى عربى حوزه خلیج فارس از آنها به عنوان ابزارى براى رسیدن به مقاصد خود و صهیونیست ها بهره بردارى مى کند. امرى که نه تنها دستاوردى براى کشورهاى عربى نخواهد داشت بلکه در آینده، ناتو مانند امریکا به تهدیدى براى استقلال و امنیت ملى آنها و منطقه مبدل خواهد شد. مسئله اى که تنها راه مقابله با آن رویکرد به اتحاد منطقه اى و پایان دادن به روابط سؤال برانگیز با ناتو و امریکاست.

نظر شما
پربیننده ها