دیپلماسی دفاعی، راهکاری برای مقابله با جنگ نرم

جنگ نرم، براندازی با چراغ خاموش

با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، کارشناسان بخش جنگ در امریکا دریافتند که می شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و... دست یافت.
کد خبر: ۱۱۱۱۲
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۹ - 09February 2014

جنگ نرم، براندازی با چراغ خاموش

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، تا سال ۱۹۴۵ میلادی غالب جنگ ها «جنگ سخت» بود. پس از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دور جدیدی از رقابتها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به «جنگ سرد» مشهور شد. جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز می کردند.

با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی و پایان جنگ سرد، کارشناسان بخش جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که میشود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و... دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان «جنگ نرم» شهرت گرفت.

در عصر حاضر، جنگ نرم به یکی از تهدیدات اصلی و نظام برانداز جوامع انسانی در اقصی نقاط جهان تبدیل شده است به گونهای که نظامهای مستقل و غیر همسوء با نظامهای لیبرال دموکراسی غرب که مدعی یکه تازی در عرصه روابط بین المللاند دائماً با آن مواجه هستند.

جنگ نرم بر اذهان و قلوب جوامع آماج تمرکز دارد و سعی در دستبرد افکار عمومی و هدایت نرم افکار عمومی و همچنین با اغواء و تهییج افکار غالب در جامعه به سمت و سویی خاص، خود را به اهداف ترسیم شده نزدیک میکند. جنگ نرم به مثابه تهدیدی نامتقارن، مبانی نظامهای سیاسی را مورد تهدید قرار میدهد و همین امر، لزوم پرداختن به جنگ نرم و راهبردهای مقابله با آن را توجیه مینماید که بر حسب مورد، مقابله با جنگ نرم، یکی از دغدغههای اصلی مسئولین و سیاستمدارن کشورهای شرقی و در حال توسعه است.

یکی از مسائل مهم در مقابل جنگ نرم، دیپلماسی دفاعی است که کشورها باید اهتمام ویژهای به آن مبذول دارند تا از آسیبهای احتمالی جنگ نرم بکاهند.

از میان تهدیدات فراروی امنیت ملی کشورها در دنیای امروز مؤثرترین، کارآمدترین و در عین حال پیچیدهترین تهدید، جنگ نرم است که به جنگ بدون خونریزی مبتنی بر راهکارهای اجتماعی و فرهنگی یاد میشود.

استحاله، براندازی و بیثباتی از اهداف اصلی جنگ نرم بهشمار میرود. درواقع جنگ نرم همان براندازی پایه و اساس نظام به طرق خاموش وآرام است که تغییرات ناشی از آن بنیادین و درگسترهٔ زمان و به عبارتی تدریجی رخ میدهد که همراه با آرامش وخالی از روشهای فیزیکی است و بیشتر با استفاده از ابزارهای تبلیغات، رسانه، احزاب، ایدئولوژی، فرهنگ، و... بکارگرفته میشود.

 «جان کالینز» تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری میشود»، میداند.

ارتش ایالات متحده آمریکا در آیین رزمی خود آن را اینگونه تعریف کرده است: «جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بیطرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد.»

آنچه امروزه بیش از هر زمان دیگری در مراودات سیاسی، نظامی و امنیتی کشورهای جهان به چشم میخورد داشتن برنامههای بلند مدت و کاملا استراتژیک است. این در حالی است که فراهم نمودن امنیت نرم در سایه یک دیپلماسی دفاعی مترقی و هوشمندانه این اجازه را به کشورها میدهد که هم از پتانسیل بینالمللی در راستای پیشبرد اهداف مختلف خود بهره ببرند و هم با کمترین هزینه امنیتی و نظامی، بتوانند ثبات لازم را در کشورهای خویش ایجاد نمایند. لذا داشتن دیپلماسی دفاعی مطلوب و هوشمندانه یقیناً یکی از مهمترین ساز و کارهای ایجاد و گسترش امنیت نرم در هر کشوری است که از قبل آن امنیت محقق میشود.

احساس امنیت، خود امنیتی است که امنیت پایدار را رقم میزند. بنابراین درجنگ نرم، دشمن به دنبال کم رنگ کردن چنین احساسی است، یعنی امنیت نرم را درجامعه با خطرجدی مواجه کند و بتواند آنچه درچنده دارد روکند و به اهداف خودجامع عمل به پوشاند. در واقع جبهه مقابل میداند که اگر مردم درمورد انجام فعالیتهای اجتماعی خود احساس ناامنی کنند، به مرور زمان، خاستگاههای خود را تغییرداده وبه صف معارضین نظام سوق پیدا میکنند و بر همین اساس نارضایتی از اوضاع اجتماعی میتواند افراد را به نحو ناآگاهانه به عنوان ستون پنجم درجامعه درآورد ودر نهایت به صورت آگاهانه باعث سوق دادن آنها به بیگانگان و مخالفان نظام شود که این امر، امنیت هر کشوری را با خطر جدی مواجه میکند.

لذا دیپلماسی دفاعی به عنوان یکی از ابزارهای مهم ایجاد امنیت، نقش بسیارحساس وحیاتی دارد وخلل دراین مورد کشور را با چالشی اساسی مواجه میکند. دیپلماسی دفاعی به عنوان رویکردی نرم میتواند درمقابله با جنگ نرم به پا خیزد و درعرصههای سخت، استراتژی دشمن را که با همه ابزارهای رسانهای و تبلیغاتی خود به مقابله برخاسته با بن بست مواجه کند.

فعالیتهای دیپلماسی دفاعی میتواند در راستای تقویت امنیت و ضرورت توسعه، امتیازات یکی در مقابل هزینه از سوی دیگر، و یا حتی هر دو را تضعیف کند. همه این موارد در ترکیبی از استراتژی، سیاست، رهبری و اجرا به دست میآید.

موفقیت دیپلماسی دفاعی درگرو استراتژی مناسب، مبتنی برتواناییهای داخلی و تبیین مناسب از ژئوپلتیک منطقه و رهبری درست درزمانهای مختلف و اجرای به هنگام است. دیپلماسی دفاعی به عنوان مکمل دیپلماسی سیاسی، مقولهای است که به طور عمده از سوی سازمانهای دفاعی کشورها مورد پیگیری واقع میشود. این سازمانها تلاش دارند با استفاده از ظرفیتهای سخت افزارانه ونرمافزارانه خود، تعاملاتی را با بازیگران بیرونی برای تأمین هرچه بهتر منافع ملی و همچنین بهبود شاخصهای امنیت ملی در کشورهای مطبوع خود به عمل آورند.

گزارش از: شادمانی

نظر شما
پربیننده ها