گفتوگوي اختصاصي سايت ساجد با اکبر حر، فيلمساز دفاع مقدس:«سينماي دفاع مقدس يک ضرورت ملي است»
اکبر حر متولد 1327 در اصفهان است. وي فارغالتحصيل رشته فيزيک بود، و دانشآموخته مرکز اسلامي آموزش فيلمسازي است. او فعاليت سينمايي را با ساخت فيلمهاي کوتاه در سال 59 شروع کرد. از سال 63 به صورت حرفهاي وارد سينما شد و فيلم «ما ايستادهايم» را به عنوان نويسنده و کارگردان در کارنامه دفاع مقدس خود به ثبت رساند.
همچنين وي مدير توليد فيلمهايي چون «اتاق يک» «زنجيرههاي ابريشمي» و دستيار و مشاور و فيلمنامه فيلمسينمايي «دلار» بوده است. وي در سال 76 فيلم «شمارش معکوس» را به عنوان دومين فيلم سينمايي در ژانر دفاع مقدس به ثبت رساند. او در کارنامه سينمايياش فيلم سينمايي - ويديويي «دلاوران» و «فراسوي شک» را به عنوان کار متفاوت دارد.
با او گفت و گو يي داشتيم:
ـ سينماي دفاع مقدس در يک زمان خاص شکل گرفت. لطفاً از چگونگي شکلگيري اين سينما برايمان بگوييد؟
ما پيش از انقلاب دو جريان سينمايي بيشتر نداشتيم. جريان اول سينماي عوامانه يا فيلم فارسي همراه با ابتذال بود و اينگونه فيلمها در سينما با فروش و استقبال مردم در گيشه مواجه شد. جريان ديگر سينمايي اين بود که همسر شاه براي اينکه سينماي ما در خارج از کشور چهرهاي پيدا کند يک سينما به نام «روشنفکري» را پايهگذاري کرد.
ولي بعد از پيروزي انقلاب نيروهاي تازهنفس وارد اين عرصه شدند که فکر و ايدههاي جديدي براي ساخت در ذهن آنها جرقه خورد و به اينگونه فيلم فارسي براي مدتي از سينما رخت بربست. با شروع جنگ تحميلي ما با يک گونه ژانر سينمايي آشنا شديم به نام سينماي دفاع مقدس، اين مکتب تشابه خاصي با سينماي نئورئاليسم ايتاليا داشت که بعد از جنگ جهاني به وجود آمد. با شروع اين سينما، نيروهايي از جنگ و متعهد به ارزشها و آرمانها وارد عرصه کار شدند تا گوشهاي از دلاوريهاي رزمندگان را در قالب مستند و داستاني تصوير کنند که در قالب مستند ميتوان از استاد بزرگ شهيد آويني نام برد که با ظرافت، لحظات زيبا و واقعي را به مردم نشان داد. موضوعات داستاني هم با فاصله زماني بيشتر و بر اساس فرهنگ دفاع مقدس و انقلاب دستهبندي شدند و به عنوان يک گونهي سينمايي، از آن نام برده شد. به نظر ميآيد اين گونهي سينمايي توانسته مشخصات کامل يک ژانر را داشته باشد و دين خود را ادا کند. اين سينما خود را وامدار ارزشها و شخصيتهاي والاي دفاع مقدس ميداند و تا زماني که اين ارتباط برقرار است، وظيفه اصلي خود که ثبت ارزشها در سينما و معرفي آنان به همه نسلها در تمام زمان بوده را به خوبي انجام داده است.
ـ چگونه ميتوان فرهنگ بسيج و دفاع مقدس را در جامعه نهادينه کرد؟
به گفته بزرگان الگوهاي مردم، بزرگان آن جامعه هستند. متأسفانه بعد از اتمام جنگ، تا حدودي جامعه ما دچار ضعف در الگوبرداري شد و اين مشکل باعث هجوم فرهنگي به کشور و معرفي الگوهاي غربي شد و بعضاً همين عامل لطمه شديدي به پيکر جامعه زد. از آن پس بود که مشکلات تهاجم فرهنگي در قالب فعاليت هنري وارد گشت و بنيان فرهنگي انقلاب اسلامي و دستآوردهاي آن را دچار خدشه کرد. نبايد فراموش کرد که مقدار زيادي از اين مشکلات، از پيش از انقلاب به جا مانده و در بعد از انقلاب، الگوسازيها ما را دچار سختي در انتخاب کرد. در يک جامعه اسلامي، الگوبرداري يکي از مهمترين نکتههاي زندگي بوده و بايد در اين زمينه شناخت کافي وجود داشته باشد. اگر روزي ما از الگوها و قهرمانانمان فاصله بگيريم با مشکل روبهرو ميشويم. در 10 سال اخير از لحاظ ديد و نگاه سينمايي تفاوتها را ميشود احساس کرد.
ما در دوران فيلمسازي نتوانستيم قهرمانان جنگيمان مانند فرماندهان لشکرها را به خوبي به جوانان معرفي کنيم. اين کار از کمبود بودجه و کمکهاي دولتي، نبود امکانات و... سرچشمه گرفته و با کوتاهي نويسندگان و کارگردانان، بسيار کمرنگ در جامعه نمود پيدا کرد. اما موضوع جنگ و دفاع مقدس يکي از مهمترين موضوعات بوده و هر زماني که يک کشور دچار بحران خطر تهاجم به ملت و هويتش پيش بيايد بحث دفاع به عنوان جديترين موضوع مطرح ميشود. اگر به تاريخ 300 سال پيش کشور خود نگاهي بيندازيم، متوجه خواهيم شد که اگر در هنگام تهاجم، کوتاهي کرديم، شکست بزرگي نصيب ملت ما گشته و قسمتي از ميهن را از دست دادهايم. اما جنگ هشت ساله تنها جنگي بود که دشمن با کمک 36 کشور،نتوانست يک وجب از خاک ما را به تسخير خود درآورد. تنها دليل اين امر، بودن نيروهاي ارزشي در جبهه است.
در تجربه 8 ساله ملت ما معتقد بوده و اکنون بسيار راحتتر ميتوند به تمام مشکلات پاسخگو باشد. الان ما در شرايط بحراني و تهاجم فرهنگي سخت به سر ميبريم و به نوعي مورد تهديد همسايهها قرار داريم. اين خطر در زمان جنگ به صورت يک اصطکاک بود ولي اکنون يک تهديدکننده بزرگ است. در مرزهاي شرق، غرب، شمال و کشورهاي آسياي ميانه و حتي حوزه خليج فارس دشمن نيرو آورده و قصد دارد که به نظام مقدس و دستآوردهاي آن لطمه بزند و اين مهمترين نيت اين اجانب محسوب ميشود. اين امر موجب ميگردد که نيروهاي ارزشي براي حفظ گذشته درخشان خود و نهادينه کردن فرهنگ دفاع مقدس فعاليت خود را بيشتر کنند. شرايطي که ما در دانشگاهها، محافل عمومي،مجمع جوانان ميبينيم نشاندهنده اين است که اين امر به خوبي صورت نگرفته است. اميدوارم که بتوانيم مانند روزهاي اول انقلاب در جهت تثبيت ارزشها و دستآوردهاي انقلاب گام مثبت برداشته و تمامي ضدارزشها را در جاي خود منکوب نماييم و اين امر باعث ميشود که بتوانيم فرهنگ جهاد، شهادت و ايثار را به نسل جوان معرفي کنيم. اين تنها راهي است که اگر مسئولان و سياستگذاران در پيش نگيرند، باعث خدشه وارد شدن به ارزشها شده و آينده ناآرامي براي کشور ما رقم خواهد خورد.
ـ چه ارتباطي بين فرهنگ بسيج و دفاع مقدس است؟
دفاع مقدس عبارت است از ملتي که با توجه به دين، عبادت، فرهنگ و ارزشها به موجوديت خود پا ميفشارد. بسيج در اين راستا با اعلام آمادگي و فرهنگي که هميشه چه در زمان و چه بعد از جنگ پايدار بوده وارد اين عرصه شد. اگر بسيج و نيروهاي بسيجي ما به عنوان نيروي مردمي وارد ميدان دفاع نميشدند سرنوشت جنگ شايد تغيير ميکرد. اين نشاندهنده حضور مثبت و کليدي بسيج در عرصه جنگ است. بهترين فردي که ارزش بسيج را دانست امام راحل(ره) بود و ايشان اين نيرو را به خوبي درک کرده بود. به نظر من رموزي در اين قشر وجود دارد که امام راحل(ره) ميفرمايند: «افتخارم اين است که در کنار اين بسيجيان محشور شوم».يا در جاي ديگر ميفرمايند: «من خودم را پيرمرد بسيجي جهان اسلام ميدانم». رمز آن اين است که اين نهاد بسيار کليدي و کارگشاست. چيزي که در هيچ کشور و هيچ ديني وجود ندارد. امام با نام بسيج در کشور ما اين نهاد را به وجود آورد. اين حضور نيروهاي جوان بود که با خلوص کار کردند. مد نظر آنها جنگ و يا بعد از جنگ نبود، بلکه حضور مستمر آنها در جامعه مانند يک وزنه گردد. امروزه اگر ما در عرصههاي علمي، نظامي و فرهنگي پيروز شدهايم به طور خاص متعلق به همين نيروها و روحيههاي بسيجي است. و در عرصههاي مختلف کشور حاضر بوده و به مردم خدمت کرده است. موفقيتهاي ما در المپيادها، از روحيه بسيجي نشأت گرفته و بايد اين روحيه را بيشتر تقويت کرد. شايد بعضي اين روحيه را کامل نبينند ولي در آنان فرهنگ بسيج نهادينه شده و با گوشت و پوست و خون آنها آميخته شده است. هرگاه ما از اين روحيه و تفکر غفلت کرديم، لطمه خورديم. يکي از اين لطمهها که در عرصه فرهنگ و هنر و به خصوص سينما و تلويزيون کشور دچار آن شدهايم، غفلت از اين روحيه بوده و هيچکس پاسخگو هم نيست. تلويزيون و سينما در راستاي وظيفه ملي خود نتوانسته جوابگوي اين روحيه باشد و در توليدات خود امکان دارد که در نقض غرض و بالعکس آن اتفاق بيفتد که جاي تأسف دارد.
در مجموع عرض کنم که جنس بسيج و دفاع مقدس يکي بوده و از نظر حضور در عرصه تعهد، ايثار، شهادت و فداکاري بسيج حضور هميشگي و ماندگار دارد که شايد دفاع مقدس اين خصوصيت را نداشته باشد. به هر حال هر جنگي در يک زمان شروع و در يک زمان پايان مييابد، اگر بسيج فقط براي جنگ باشد ملت ما از برکات آن بيبهره ميشوند. با تعاريف امام (ره) ما هميشه بايد از برکات اين پديده ارجمند بهرهمند شويم. در چند سال اخير که پاي دشمن به داخل کشور باز شده، تنها نهادي که دفاع کرده و آنها را از صحنه روزگار محو نموده، بسيج و نيروهاي بسيجي بوده است. همانطور که امام راحل در زمان جنگ فرمودند: «بسيج تنها لشکر شکست ناپذير است» و براي هميشه کشور ما حافظ و پشتيبان و سرمايه پايانناپذير اين نيروها بوده و ميتواند در عرصه فرهنگي و ارزشي با حضور خود به مردم کشور ما خدمت کند. در چند سال اخير با فتنه و آشوب دشمن در کشور مواجه بودهايم، اما حضور بسيج در عرصه دانشگاهها، مدارس، و ادارات دولتي بسيار چشمگير بوده و شوق و انگيزه بسيجي را در جامعه ترويج داده و نسل جديد را با اين روحيه آشنا کرده است. اين جوانان با حضور در مناطق جنگي همراه با نشاط خاص نشان ميدهد که يک پيوند عاطفي بين اين قشر است و آنها علاقه بسياري به مکان زندگي آن بزرگواران، مشکلات و روحيات رزمندگان دارند. اين روحيه نشانه روحيه بسيجي و ماندگاري آن در تمامي دورانهاست و از يک طرف ريشه اسلامي هم دارد. از طرف ديگر الگوي يک فرد بسيجي اميرالمؤمنين است که يک بسيجي واقعي بوده و در تمامي جنگها و رزمها به صورت يک نيروي آماده و در کارهاي فرهنگي و حکومت خلقوخو و رفتار بسيجي داشتهاند. هرگاه ما از اين نيرو و روحيه در تمامي صحنهها کمک خواسته و از آن استفاده کردهايم،بهره لازم را برديم. ولي اگر اختلالي در رفتار ايجاد شود، يقيناً ما از اين فرهنگ دور بودهايم. اين فرهنگ شجره طيبهاي است که از اميرالمؤمنين سرچشمه گرفته و فرزندان ايشان اين راه را ادامه دادهاند و اکنون به دست ما رسيده است؛ ما بايد با تمام قوا اين شجره را حفظ نماييم و خود را به روحيه، فرهنگ و رفتار آنان نزديک نماييم. اميدوارم بتوانيم بسيج را به عنوان يک نيروي ارزشي حفظ نموده و به وسيله آن جوانان را از خطر و توطئههاي دشمن در زمان حال و آينده مصون نگهداريم.
ـ سينماي دفاع مقدس را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
تا سال 76 به راحتي امکان داشت که بحث آسيبشناسي جنگ را به خوبي بررسي و رفع نمود. ولي در سال 76 با دوره جديدي در سينماي جنگ مواجه شديم. يکي از مسئولان وقت درآن زمان جمله اي دارد، ((ما علاقه مند نيستيم که در بين ملت ها به تعميق کينه ها بپردازيم.)) اين حرف باعث رکود ساخت فيلم هاي جنگي شد. تا وقتي که مسوولان عالي رتبه ما با سينماي جنگ مانند يک دشمن برخورد مي کنند جايي براي ساخت و آسيب شناسي سينماي جنگ نمي ماند. زيرا تمامي بودجه اين سينما در اختيار مسوولان است و بايد مجوز و پشتيباني از سوي آنها صورت گيرد. با تغيير مدير فرهنگي، نيم نگاهي به اين سينما شد و تا حدودي راه را براي ساخت اين فيلم ها هموار شد و بحث آسيب شناسي و حضور نيروهاي مردمي مورد بررسي قرار گرفت. نمايش حضور نيروهاي مردمي در فيلم هاي دفاع مقدس يک بحث جدي است و اگر تاکنون حضور نيروهاي مردمي مورد بررسي قرار نگرفته به سياست هاي گذشته بر مي گردد. ما بايد در فيلم هاي دفاع مقدس، از نوع بيان و قهرماناني که اين نيرو را پرورش مي دهند و تعداد توليدات سالانه، يک راهکار مناسب و مشخص پيشرو داشته باشيم. اين تقسيم بندي اصولي مي تواند جايگاه نيروهاي مردمي و ارزشي و حضور آنها را مشخص نمايد.براي مثال غواصان و نيروهاي اطلاعات عمليات که در فيلم ها از آنها کم گفته شده و هيچ کس از اين نيروها تصوير درستي ترسيم نکرده است. ما بايد به آسيب شناسي آن بپردازيم. زيرا بايد يک شکل سينماي علمي، دقيق و منطقي با موضوعيت دفاع مقدس تاسيس شود تا بتواند اين مقوله را به خوبي به تصوير بکشد. ما نتوانستيم پاسخ تصويري خوب و کاملي از پشتيباني مردم درجبهه ها بدهيم. در صورتي که ما با تصوير اين مردم مي توانستيم برد تبليغاتي در خارج از کشور داشته باشيم و دفاع مقدس خود را در سينما مورد تبليغ وسيع قرار دهيم. اگر کوتاهي در زمينه پشتيباني مردم صورت گرفته، واجب است که ما آن را در اولين فرصت به تصوير بکشيم و کوتاهي گذشته خود را جبران نماييم تا مديون تمامي بسيجيان چه در گذشته و چه در آينده نباشيم و اداي ديني به تمامي شهداي بسيج کرده باشيم.
-بعضي از اهالي سينما علت رکود سينماي دفاع مقدس را سياست مديريتي در عرصه فرهنگ مي دانند و از آن به عنوان تخريب سينمايي نام مي برند. اين تخريب سينمايي در چه برهه اي و به چه صورت ايجاد شد؟
ما تا سال 76 يک بستر مناسب در سينما داشتيم. ما در سال هاي گذشته با توليد تعداد بيش از 60 فيلم در سال مواجه بوديم که تابلو و سردمدار اصلي آن فيلم هاي دفاع مقدس بود.اين تعداد فيلم داراي تنوع موضوعي بود و مخاطب بسياري را جذب سينما مي کرد. زيرا مخاطب به راحتي فيلم خود را بين موضوعات مختلف انتخاب مي کرد. طبق آمار وزارت ارشاد در سال 75 ما 55 ميليون مخاطب فيلم در موضوعات مختلف را داشتيم. اما در سال 80 و 81 اين رقم به 15 ميليون نزول پيدا کرده است. اين همان تخريب سينمايي است که در سال 76 شاه مهره سينمايي ايران که همان سينماي دفاع مقدس بود از پرده نمايش حذف شد.با خسوف اين سينما، سينماي مبتذل سطحي و غير قابل باور همراه با مثلث عشقي و عشق هاي خياباني که با پوچي زياد همراه بود به روي پرده هاي سينما رفت و به نوعي فيلم فارسي با شکل جديدتر در سينما شروع به کار کرد. اين شکل جديد معضلات مهمي همچون رشوه، ربا، فقر و ..... به عنوان معضلات اصلي نام برده مي شود و در کنار آن معضلات فرهنگي همچون رابطه غيرمشروع دخترـ پسري به وجود مي آيد. اين روابط عارضه اجتماعي هستند و به تبع آن نوعي فرهنگ غلط در جامعه پا مي گيرد ولي معضل اصلي نيستند. ما در عرصه فيلمسازي، تاريخ ايران را در صد سال گذشته و با نهضت هاي آزاديبخش را در جهان نتوانسته ايم به خوبي به تصوير بکشيم. اين نوع فيلمسازي مي تواند با بهترين شکل و فني ترين امکانات ساخته شود. ولي با ساخت هاي غلط اين سينما به رکود گرايش پيدا کرده و در کنار آن سينماي دفاع مقدس به انزوا کشيده شد. اين سينما يکي از پرمخاطب ترين ژانرهاي سينمايي را شامل مي شد ولي آن را حذف کرده و در قالبي جديدتر با عنوان روابط دختر ـ پسري همراه با سايت هاي تيره و سياه جشنواره جايگزين آن شد براي بنده هنوز سوال است که در يک سال 60 فيلم توليد مي شود. ولي نيمي از تعداد آن براي جشنواره هاي خارجي و با موضوعاتي تيره و تار ساخته مي شود. اگر فرهنگ، آداب و رسوم و ارزش ها از سينما حذف شود آيا به غير از تخريب سينمايي مي توان از سياستي ديگر نام برد.ما در رده بندي سينمايي رتبه 15 را داريم. اگر ما سينماي خود را با موضوعات مختلف مورد بررسي قرار دهيم و ساختار آن را محکم نماييم. ما از لحاظ موضوعي بسيار جلو هستيم چرا که فيلم هاي ما به موضوعات انسان دوستانه، ايثار، گذشت مي پردازد و در سطح بين الملل داراي برتري خاص بوده و هميشه زبانزد تمام کشورهاي دنيا بوده ايم. اگر يک فيلم ما در جشنواره هاي خارجي مورد تقدير قرار گيرد و براي آن سوت و کف و دلار هزينه کرده اند، چيزي جز خطر نبوده است. زيرا سينماي ما را از حالت عادي خارج کرده و به جشنواره سازي راهنمايي مي کنند. اين کار به نوعي باعث ريزش مخاطب و دوري او از سينما مي شود. بسياري ازفيلمسازان ما براي مطرح شدن با تهيه کنندگان خارجي قرارداد بسته اند تا در جشنواره هاي خارجي براي آنان کف بزنند اين سايت موجب لطمه به فرهنگ ما شده و به نوعي تخريب سينمايي ايجاد مي کند. در مجموع اين جفا به فرهنگ، نسل جوان و مردم است. در حال حاضر ما از قبل ماهواره و برنامه هاي آن مورد لطمه هستيم. ولي بخشي از آن به سايت هاي کلي سينمايي اصلاحات که از سال 76 تاسيس شده بر مي گردد و در کنار ماهواره موجب آسيب به فرهنگ کشور مي گردد. اين نوع ساختار باعث رکود سينما، ريزش مخاطب و عدم بازگشت سرمايه شده و به نوعي صورت مساله سينما را پاک کرده و وارد مرحله جديدي در زمينه ساختار سينمايي مي کند.
ـ براي آشنايي نسل جديد با سينماي دفاع مقدس چه راهکارهايي را معرفي مي کنيد؟
سينما يک صنعت هنر گردان و سنگين است. زيرا هم سرمايه گذاري و هم پشتيباني زياد علي الخصوص در سينماي دفاع مقدس را مي خواهد. سينماي آمريکا اولين سينما با موضوعيت و ساختاري متفاوت است. دولت آمريکا براي سينما 80 ميليارد دلار به سرمايه گذاري در بخش پژوهش، تحقيق، توليد و تهيه اختصاص داده که 200 ميليارد دلار بازگشت اين سرمايه است. در صورتي که بودجه نظامي آمريکا 400 ميليارد دلار سالانه در نظر گرفته مي شود. و در يک نگاه کلي به بودجه نظامي و بازگشت سرمايه در سينما، متوجه مي شويم که به ازاي هر 2 دلار سرمايه گذاري نظامي، يک دلار سرمايه گذاري فرهنگي در آمريکا صورت مي گيرد. اگر ما بودجه شبکه هاي خصوصي، ماهواره وتلويزيون را با هم جمع کنيم از بودجه نظامي بيشتر مي شود که کمتر نيست. در کشور ما سالانه 70 فيلم امکان نمايش عمومي پيدا مي کنند. علت آن کمبود بودجه، پشتيباني، امکانات نظامي و حتي در عرصه دفاع مقدس که بسيار خطرناک است مشکل داريم. در سينما دفاع مقدس که از جلوه هاي ويژه مهيبي استفاده مي شود خطرات بسياري را همراه دارد که گاهي منجر به مرگ و يا قطع عضو در افراد مي شود.بعد از اين مشکلات، معرفي اولويت ها در سينماي دفاع مقدس بسيار مهم است. اين موضوعات بر اساس بودجه هاي نظامي، امکانات، موقعيت هاي نظامي در منطقه، دنيا و در عرصه فرهنگي و نمود اين فيلم ها در کشور و فروش آن و... انتخاب شده و بايد مانند پل ارتباطي بين نسل جوان امروزي و گذشته جنگ ديده باشد تا بتواند واقعيت هاي جنگ را به خوبي به آنان معرفي نمايند. اگر روزي بار ديگر جنگ در اين کشور اتفاق بيفتد نسل امروز همانند آن نسل از کشور، ناموس و خاک خود دفاع مي کند و اجازه اشغال ميهن خود را به دشمن نخواهد داد. ما در توليدات سالانه سينمايي کشورمان بايد 15 درصد آن را به سينماي دفاع مقدس اختصاص دهيم. منظور از سينماي دفاع مقدس زندگي شهيدان و زد و خورد بين دشمن و نيروهاي ايراني نيست بلکه پرداختن به موضوعاتي همچون خانواده آن شهيد و زمان حال، فرزند شهيد امروزي از مهمترين موضوعات سينمايي دفاع مقدس است سينماي کشور ما بايد مانند يک ترازو باشد که در يک کف آن بررسي فرهنگ و معضلات آن و در کف ديگر موضوعات مختلف سينمايي مانند پرداخت و زمان نمايش قرار داشته باشد. يکي از اساسي ترين مشکلات سينمايي ما معطوف شدن کارگردانان به جشنواره هاي خارجي است. سينماي هند که با نام باليوود است در سال 950 الي 1000 عدد فيلم توليد مي کند. در بين آن 5 الي 10 فيلم به جشنواره هاي خارجي راه پيدا مي کنند. در صورتي که اکثر آنان کارگردانان و نويسندگان تحصيلکرده هستند. در سينماي ما با توليد سالانه 80 فيلم که نيمي از آن چشم به جشنواره هاي خارجي دوخته اند، با اصلي به نام نداشتن تعادل در سينما مواجه شده ايم. ضمن اينکه ما به مخاطب داخلي خود بي احترامي کرده ايم و بارها گفته شده که ما نيازي به مخاطب داخلي نداريم. هر سينمايي که به عرصه جهاني راه يافته است، اول ملي بوده و هويت خودش را حفظ کرده و بعد جهاني شده است. نمونه بارز آن کوروساوا، کارگردان ژاپني است که تمام هويت ملي _آيين و الفباي سينمايي خود را در فيلم هايش حفظ کرده و در بعد اين معنا، مفهوم و مضمون توانست خود را به شهرت جهاني برساند.کار پليسي به عنوان شاخص انتظامي، کار در مورد معضلات اجتماعي، کار در مورد جوانان و قرص روان گردان يا اکس، که اخيرا فيلمي در مورد اين موضوع اکران شده که به معضلات و خطرات اين قرص مي پردازد، هيچکدام اين موضوعات اشکالي ندارد ولي اگر تمام دريچه هاي ورودي را ببنديم و درب ها را بيشتر باز نگذاريم، ديگر هيچ کس به سينماها نمي آيد و مخاطب خود را از دست مي دهند. اگر ما به نام سلايق و فکرها بها دهيم و اجازه ساخت و پرورش را براي همه مهيا کنيم سينماي ما پيشرفت خواهد داشت و مي تواند مخاطبين از دست رفته خود را دوباره به سينما برگرداند. در اين هنگام ما هم فيلم جشنواره اي داريم، هم سينماي عامه پسند و هم سينماي دفاع مقدس… ديگر هيچکس طعنه نميزند. اگر اصل تعادل به خوبي رعايت شود ما ميتوانيم مانند ديگر ملل، سينماي خود را به ديگر کشورها صادر کنيم و علاقه آنها را به اين سينما بيشتر نماييم. اگر ما به نکات انحرافي دست بزنيم، سينما را با خدشه مواجه ميسازيم.
مانند مراسم اختتاميه جشنواره کن که آقاي تارانتينو، رييس هيئت داوران، سينماي ايران را مورد تخطئه قرار داد. اين تنها رعايت نکردن اصل تعادل را ميرساند. اگر سينماي ما به همان رشد فرهنگي برسد و مخاطبين از بين موضوعات مختلف، فيلم انتخاب کنند، ديگر اجازه به چنين کساني داده نميشود که اعتراض کنند که چرا همه فيلم هاي جشنوارهاي شما سياه و تلخ است. سياستگزاري و جهتگيري غلط دست اندرکاران، نويسندگان و فيلمسازان، سينماي ما را به انحرافات يعني جشنواره سازي، دوري مخاطب از فيلم و محدود شدن موضوعات سينمايي راهنمايي ميکند. سينماي ما به قوت و ساختار قوي خود پايدار بوده و مانند هميشه در تمام دنيا ميدرخشد. اگر کساني ميگويند که سينماي ما به بن بست رسيده، مبتذل شده و ساختار فيلم ها ضعيف شده، اين افراد سودجو جلوي نيروهاي بالقوه و بالفعل ما را گرفته و اجازه عرض اندام به اين جوانان برومند را نميدهد. امام (ره) در سال 60 در جواب کساني که ميگفتند جمهوري اسلامي به بن بست رسيده، فرمود: «نگوييد جمهوري اسلامي به بن بست رسيده، بگوييد ما رسيدهايم.» اين افراد سودجو به دنبال اين هدف شوم هستند ولي با درايت و کمک مسؤولان و دست اندرکاران سينما، اجازه ضربه زدن به جايگاه ملي و ديني سينما را نميدهيم.
_اگر کوتاهي در عرصه سينماي دفاع مقدس صورت گرفته فقط معطوف به سياست هاي دولت نيست بلکه تا حدودي همکاران اين سينما چون کارگردانان و فيلمنامه نويسان نيز از اين عرصه دوري کردهاند.علت اين دوري و کم کاري کجاست؟
هنگامي که نوبت به پرونده کم کاري خودمان ميرسد بهترين اعتراف قبول کوتاهي خودمان است، زيرا اين بهترين افتخار است که خداوند به من و همکاران عطا کرده تا در اين عرصه فعاليت کنيم. علاوه بر کم کاري هاي ما، سياست هاي مسؤولان فرهنگي و وضعيت جامعه و به نوعي تاثير جشنواره هاي خارجي تا حدودي موجب دوري شده است. ولي اين نميتواند سرپوشي براي اشتباهات و کم کاري هاي ما باشد. من هميشه خودم را وامدار عزيزاني ميدانم که براي دفاع از ميهن، خونشان ريخته شد تا امروز با امنيت و راحتي کامل زندگي کنيم. فيلم در مورد دفاع مقدس يکي از مشکل ترين ژانرهاي سينمايي است ولي علاقمندان فعاليت در اين عرصه به اين جمله اعتقاد دارند که هرکس براي دفاع مقدس فيلم بسازد رستگار است. بنده به اين جمله اعتقاد کامل دارم و تمام سعي و تلاش خود را براي اداي دين به شهدا و ايثارگران ميکنم.
مطلب آخر…
از نهادهاي بنياد روايت فتح، انجمن سينمايي انقلاب و دفاع مقدس، بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس و حوزه هنري و … که فعاليت سينمايي ميکنند، توقعي بيش از اين است. در شرايط حال که به نوعي از طرف آمريکا مورد تهديد هستيم بايد ژانر دفاع مقدس را با موضوعيت زندگي رزمندگان و شهدا دوباره فعال کنيم. ما از نظر امکانات نظامي به حدي رسيدهايم که دشمن از فکر حمله هم حذر ميکند. اين نشان دهنده اين است که در عرصه علمي پژوهشي پيشرفت هايي را بدست آوردهايم که نشان اوج قدرت کشور ما ايران است. در عمليات والفجر 8 که اولين عمليات آبي-خاکي ايران براي آزادسازي فاو بود، ايرانيان با تمام قوا به جنگ با دشمن رفته و قدرت خود را به رخ ديگر کشورها کشيدند. اين عمليات موجب تثبيت قدرت ايران و شهامت رزمندگان شد. مهمترين نکته براي معرفي جنگ و دفاع مقدس، تحقيق و پژوهش است، زيرا با اين کار واقعيت هاي جنگ در قالب تصوير باشکوه و لذت خاصي به مخاطب نشان داده ميشود. تصوير، نفوذيترين امر در تبليغات و جذب جوانان بوده و امروز اولويت با آثار ديداري و شنيداري است. پس نيروهاي ارتش و سپاه بايد وارد ميدان شده تا فيلمسازان از امکانات آنان براي ساخت فيلم دفاع مقدس استفاده کنند. انجمن سينماي دفاع مقدس، کارگاه فيلمنامه نويسي و قسمتي به نام سوژهياب جديد راه اندازي کند تا برترين سوژهها را براي ساخت انتخاب کنند. مطمئنا وزارت ارشاد از ساخت فيلم هاي اين چنيني حمايت ميکند و اين خود نشان دهنده اين است که ارشاد راه را براي اين چنين موضوعاتي باز گذاشته است. اميدوارم که همه بتوانند دين خود را به جامعه، شهدا و ايثارگران ادا نماييم.