http://www.chemical-victims.com/_chemical-v/images/1454/book/2.jpg
چكيده:
به مناسبت سالگرد انفجار بمب اتمي امريكا در شهر هيروشيما در آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم در سال 1945، «بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس» اقدام به چاپ و نشر مجموعه اي از اسناد نموده است كه گزارشگران و عكاسان خارجي بعد از بمباران شيميايي شهر حلبچه از سوي صدام در دنيا منتشر كردهاند.
در هيروشيما بمب اتمي در لحظههاي كوتاه جهنمي از حرارت و آتش را بر سر مردم هيروشيما گرد اورد و اين شهر و قربانيان آن به طور طبيعي حق اين را يافتند كه به عنوان يك سند فاجعه آميز از جنايت جنگي و تكنولوژي جهنمي ارتشها، به جهان معرفي شوند و به عنوان سمبل دفاع از مردم بيدفاع در جهان هر ساله در پيرامون آن فقط بحث شود بيآن كه نتيجهاي داشته باشد.
اما درباره حلبچه وضع از اين هم بدتر بود بمباران انجام شد و پس از چند ماه هو و جنجال مطبوعات جهاني، التهاب بر طرف شد و سكوتي مرگبار برتمام جهان سايه افكند. گويي هيچ اتفاقي نيفتاده است!
در مقدمه اين كتاب كه در قطع خشتي به چاپ رسيده است آمده: گوشهايي متحير و دلهايي نگران، اين خبر را شنيدند: «حلبچه با بمبهاي شيميايي صدام، مورد حمله قرار گرفته است» خبر، بسيار ساده بود و به حدي بزرگ و فاجعه آسا كه بسياري از شنوندگان را در هالهاي از بهت و سردرگمي قرار داد. از اين پس اين پرسش بر آسمان جهان، سايه افكند:
«آيا بشريت را در آستانه قرن بيست و يكم، در كجاي سير انحطاط قرار دادهاند؟»
اولين گزارش اين مجموعه از گاردين چاپ انگليس است كه در 1367/1/2 به چاپ رسيده است.
«نيكولاس بيستون» نويسنده اين گزارش مينويسد: قربانيان حلبچه مانند پيكرهاي بدست آمده از حفاري در شهر پمپئي (در جنوب ايتاليا) با چنان سرعتي به قتل رسيدهاند كه اجسادشان در حالتي هيجانزده باقي مانده است.
بچهاي چاق و چله كه صورتش در اثر فرياد از وحشت درهم كشيده و خشك شده است. از زير بازوي مردي بيرون آمده و با فاصلهاي دورتر از خانهاي كه هرگز به آن نرسيده ديده ميشود.
ظاهراً عفريت مرگ در غافلگيرانه كنندهترين لحظه هاي كار روزانه، آن را به كام خود فرو برده است. تنها رويارويي آن اين بوده كه تعدادي توانستهاند به سمت خانههايشان بشتابند و سپس در آستانه منزل يا چند قدم جلوتر از پا در آيند.
در گزارش ديگر كه «گونش» چاپ تركيه آن را منعكس كرده آمده است. به علت كثرت جنازهها از كوچههاي حلبچه كه ده روز پيش بدست ايران افتاده نميتوان عبور كرد. پنج هزار عراقي بر اثر پرتاب بمبهاي حاوي گاز «خردل» توسط حكومتشان جان خود را از دست دادهاند و پنج هزار تن ديگر مجروح شدند.
ديلي تلگراف چاپ لندن در تاريخ 1367/1/3 مينويسد: صحنه تكان دهندهاي بود، صدها جسد انسانهاي به ظاهر سالم در خيابانها ريخته شده است. بيش از صدها انسان از مرگ رهيده در بيمارستان (هاي ايران) از شدت درد به خود پيچيدند. شهري كه زماني با بيش از 70 هزار سكنه رونقي داشت، اينك به شهري متروك مبدل شده است.
هرالد تربيون چاپ انگليس در تاريخ 67/1/4 مينويسد: رژيم عراق بايد از سوي ملتها طرد شود. صدام حسين، هيتلر است. در زمان رهاسازي حلبچه، خطوط مقدم پيشتازان ايراني كاملاً تا شرق شهر و درعمق خاك عراق پيش رفته بودند وايران از شهر حلبچه به عنوان پايگاهي براي پشتيباني نيروهاي خود استفاده نميكرد.
اين هو و جنجال تهي و رياكارانه كه از طرف رسانههاي خارجي تبليغ ميشد بزودي فروكش كرد و جنگ زرگري صدام با مطبوعات و رسانههاي جهاني به سرعت هر چه تمامتر به فراموشي سپرده شد.
پايان