سید هادی غنی، آزاده اردوگاه تکریت 11 که چندین سال در اسارت رژیم بعثی عراق بوده است، در گفت وگوی اختصاصی با خبرگزاری دفاع مقدس گفت: وقتی به یاد می آورم، بچه هایی که با سن 12 تا 20 ساله به خاطر صیانت از ارزش های انقلاب و نظام شهید شده اند و پیکر پاکشان را آورده اند و برخی ها نیز مفقودالاثر شده اند، از آزاده بودن خود خجالت می کشم.
وی افزود: شهدای ما وقتی در زمین گرم سوزان خوزستان بر زمین می افتادند و بدنهایشان چند روزی حتی در آفتاب سوزان منطقه می ماند؛ واقعا حرفی برای گفتن ندارم. بچه هایی که در منطقه مجروح می شدند و آن لحظه العطش العطش می کردند و دست وپا می زدند و جان می دادند. یاد این روزها که می افتم واقعا از خودم خجالت می کشم که واژه رزمنده را به من نسبت دهند. من شرمنده شهدا هستم و نمی توانم کلمه رزمنده را روی خودم بگذارم.
غنی در وصف خاطره ای از ماه رمضان در دوران اسارت گفت: بچه های اردوگاه ما در دوران اسارت با سختی ها و مشقت های فراوانی روزه می گرفتند. در وضعیت بی آبی و بی غذایی که در اردوگاه داشتیم؛ هر از گاهی ما، برای باز کردن روزه آب آشامیدنی نداشتیم. برخی اوقات فقط یک قالب یخ برای 110 نفر می دادند با یک تانکر آب که جوابگوی جمعیت اردوگاه ما نبود. بچه ها در آب و هوای گرم و طاقت فرسای عراق با سختی هایی که داشتند باز هم روزه می گرفتند و تشنگی و گرسنگی را تحمل می کردند.
غنی در ادامه افزود: هر از گاهی عراقی ها هنگام افطار یک نصف ساندویچ کوچک با یک لیوان چای برای ما می آوردند و سحری ما در اردوگاه 6 قاشق برنج به همراه آب گوجه فرنگی و آب پیاز بود. بچه ها با این شرایط روزه می گرفتند.
وی ادامه داد: عکس العمل عراقی ها از این که می دیدند بچه های ما با شرایط سخت روزه می گرفتند و سحری و افطاری ما بسیار ناچیز است، دیدنی بود؛ خود عراقی ها از این که بچه های ما در چله تابستان در اسارت با شرایط جسمانی ضعیف روزه می گرفتند، خجالت می کشیدند و هر از گاهی آنها در کنار ما می آمدند و هنگام سحر در کنار ما سحری می خوردند و می گفتند ببخشید! وسعمان بیشتر از این ها نیست که به شما به لحاظ تغذیه ای رسیدگی کنیم!
غنی گفت: وقتی می دیدیم در شبهای رمضان، هم اردوگاهی های ما به دلیل نداشتن وضعیت جسمانی مساعد و بیماری رنج می برد، بچه ها در شرایط روزه داری، نصف غذای خود را انفاق می کردند و حاضر بودند با توجه به گرسنگی ناشی از روزه داری، به دیگران کمک کنند.
وی خاطرنشان کرد: نماز و روزه بچه های ما همیشه سر وقت بود و هیچ گاه نماز بچه ها ترک نمی شد، بویژه نماز شب بچه ها که با عشق و صفای خاصی هنگام سحر از جای بلند می شدند و با خواندن نماز شب به دعا و مناجات می پرداختند.
غنی گفت: حال و هوای نماز شب خواندن اسرای ما به حدی برعراقی ها تأثیرگذاشته بود که برخی اوقات بچه های عراقی سنی نیز در کنار ما می نشستند و نماز شب می خواندند.
وی در توصیف خاطره از شب های قدر در دوران اسارت گفت: شب های قدر یکی از خاطره انگیزترین دوران اسارت هر آزاده به شمار می رود که بچه ها با صفا و خلوص خاصی تا سحرگاه به شب زنده داری و احیا می پرداختند. متأسفانه در اردوگاه ما قرآن وجود نداشت و ما نمی توانستیم در شب های احیا قرآن بخوانیم و آن را بالای سر قراردهیم؛ با این شرایط باز بچه ها با خدای خود مناجات می کردند و نماز شب می خواندند. من نیز برخی اوقات مداحی می کردم.
این آزاده دفاع مقدس ادامه داد: بچه های اردوگاه ما حتی در انفرادی و سیاه چال هایی که بودند، در شب های قدر، جانانه اعمال شب های قدر را به جای می آوردند و نماز شب می خواندند و اشک می ریختند و از خدای خویش طلب مغفرت و رحمت می کردند.
سید هادی غنی در پایان گفت: به نسل امروز می گویم که امروزه کمی به خودتان بیایید و ببینید بچه های ما در شرایط سخت در اسارتگاه های دشمن چگونه مقاومت کردند و چه گرسنگی ها و تشنگی ها را تحمل کردند برای دفاع از این سرزمین. بچه های اسرای ما در اسارت چه شکنجه هایی از سوی دشمن تحمل کردند. ای نسل امروزی ها، کمی پای صحبت های بچه های جبهه و جنگ بنشینید و از زبان راویان جنگ از حال و هوای جنگ و اسارت آگاه شوید و ببینید که رزمندگان و شهدای ما برای حفظ خاک وطن چه مشقت ها کشیدند، پس حداقل راه شهدا و رزمندگان را ادامه دهیم.