به مناسبت فرا رسیدن ایام سالگرد شهادت سیدعباس موسوی و حسن شاطری

علمداران خط مقدم مبارزه با اسرائیل

سیدعباس جزو اولین روحانیونی است که با تفکرات امام(ره) آشنا می‌شود و در معیت پاسداران انقلاب اسلامی به فراگیری آموزش‌‌های لازم می‌پردازد و شهید سردار شاطری از جمله پیروان راستین مقاومت اسلامی در لبنان بود.
کد خبر: ۱۱۶۳۵
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۷ - 16February 2014

علمداران خط مقدم مبارزه با اسرائیل

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از جوان، لبنان به عنوان اولین خط مقدم مقابله با رژیم صهیونیستی، از دیرباز شاهد حضور مردان رشیدی به نام حزبالله است. فرزندان مقاوم خمینی و خامنهای کبیر که نشانی واضح بر صدور ارزشهای انقلاب به آن سوی مرزهای ایران اسلامی به شمار میروند. سیدعباس موسوی که ۲۸ بهمن سالروز شهادت اوست یکی از مردان مقاوم خطه لبنان است، که تقارن ایام شهادت او با شهادت سردار حسن شاطری به تاریخ ۲۲بهمن۹۱ ما را بر آن داشت تا مروری به زندگی جهادی این دو سردار حزباللهی داشته باشیم.

طلوع خورشید
 
در سال ۱۳۳۱ در شهرکی به نام نبیشیت که از توابع بعلبک به شمار میآید، کودکی در خانواده شیعه مذهب موسوی دیده به جهان گشود. سیدعباس هم مانند دیگر جوانان مسلمان شیعه دغدغه برادران مسلمان خود بالاخص مسلمانان فلسطین را داشت و اکثراً دنبال راهی برای کمک به آنها بود، بعد از مدتی خانواده او متوجه شدند که سیدعباس همراه تعدادی از دوستان خود به سوریه رفته و در آنجا مشغول گذراندن دورهای نظامی برای مقابله با متجاوزان صهیونیست است. به این ترتیب سیدعباس از دوران نوجوانی و جوانی پا در مسیر مبارزه و مقابله با صهیونیست و متجاوزان به حق و حقوق مسلمانان گذاشت و اینگونه اندکی بعد تبدیل به دشمن شماره یک صهیونیسم شد.
 
انقلاب درونی و امام موسی صدر
 
میگویند سیدعباس قبل از آشنایی با امام موسی صدر خواب او را میبیند و آن خواب باعث آشنایی دو سید میشود. بعد از آن خواب بوده که سیدعباس از پدرش میخواهد او را با امام موسی صدر آشنا کند و اینگونه سیدعباس شاگرد و مرید امام موسی صدر میشود. بعد از این آشنایی سیدعباس در شهر صور به حوزه علمیه صور که مؤسس آن امام موسی بوده میرود و مشغول درس و طلبگی میشود.
 
عشق به امام از هجرت به عراق
 
یک سال پس از شروع درس و طلبگی در حوزه علمیه، سیدعباس به دستور امام موسی راهی نجف میشود. در آنجا وضعیت مردم و ستمی که رژیم بر آنان روا میدارد، او را به شدت آزرده خاطر میکند و باعث میشود که سیدعباس موسوی مانند دیگر روحانیون شیعه مذهب به روشنگری علیه ظالمان بپردازد.

پس از گذشت سالها و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عباس موسوی به شدت تحت مراقبت بعثیها قرار میگیرد و مدتی بعد به علت فشارهای بیش از اندازه رژیم و پلیس عراق به دستور امام محمدباقر صدر دوباره راهی وطن خویش یعنی لبنان میشود.

در دورانی که سیدعباس به لبنان بازمیگردد، خود حوزه علمیهای را با نام حوزه علمیه بعلبک تأسیس میکند و در کنار آن به همراه همسرش برای ارتقای سطح سواد دینی زنان و شناخت حقوق زنان حوزه علمیه الزهرا (س) را راهاندازی میکند. پس از تشکیل حکومت اسلامی در ایران، سیدعباس در خط مقدم مبارزه با صهیونیست قرار میگیرد.

در آن هنگام که رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان تجاوز میکند و تا بیروت پیش میرود، پاسداران سپاه پاسداران ایران برای کمک به شیعیان جنوب لبنان که در خط مقدم اسلام و انقلاب اسلامی بودند راهی بیروت و لبنان میشوند. در آن مقطع تصمیم به شکلگیری سازمانی چریکی و شیعی به دست شیعیان و جوانان جنوب لبنان گرفته میشود و سیدعباس جزو اولین روحانیونی است که با تفکرات امام (ره) آشنا میشود و در خدمت پاسداران انقلاب اسلامی به فراگیری آموزشهای لازم میپردازد.

در سال ۱۳۷۰ بعد از شهادت شیخ راغب حرب دبیر کلی حزبالله را به عهده میگیرد و در تاریخ ۲۸ بهمن ۷۱ تنها یک سال بعد از دبیر کلی حزبالله در زمانی که جزو دشمنان درجه یک صهیونیستها به شمار میرفت به همراه خانواده خویش ترور شده و آسمانی میشود. روحش شاد و یادش گرامی باد.
 
مردی از جنس نور
 
بعد از جنگ تحمیلی، زمانی که اغلب افراد به زندگی عادی بازگشتند، حسن به دنبال خود رفت و سعی میکرد مسئولیتهای مختلفی در یزد، ارومیه، اصفهان و... داشت و بیشتر نیز کارهای عمرانی انجام میداد و یک لحظه آرام و قرار نداشت. او مردی بود که سال ۶۱ در زمان ازدواج به همسرش گفته بود: «من عضو سپاه و یک پاسدار هستم. راهی که میرویم یا به اسارت یا به شهادت ختم میشود» به همین خاطر شبانهروز مشغول بود و حتی بعد از اتمام جنگ تمام قد سربازی ولایت را در خط مقدم سختیها عهدهدار بود.

غرب یا جنوب برایش فرقی نمیکرد. مهم این بود که تکلیفش را انجام دهد. ساخت سد سیرجان، پروژه آبرسانی به یزد، زهکشی دشت زنگنه، خدمت در واحد مهندسی تیپ ۵۳ نیروی زمینی، قرارگاه حمزه و قرارگاه خاتمالانبیا هم او را سیراب و قانع نکرد و اینگونه شد که حاجحسن شاطری جبهههای ما که امروز با نام سردار شاطری او را یاد میکنند، بعد از اتمام جنگ ۳۳ روزه راهی لبنان شود.
 
در لبنان به مهندس حسام خوشنویس معروف بود و تقریباً در ساخت جادهها، پلها، خیابانها، کوچهها و... شرکت داشت در یک کلام همه و همه نام مهندس حسام را میشناختند.
 
بوسه بر بهشتی که زیر پای یک مادر شهید بود
 
مادر شهید مغنیه در خصوص شهید شاطری خاطرهای را نقل میکند که خیلی خواندنی است. وی میگوید بعد از جنگ ۳۳ روزه شنیدم یک مهندس از ایران برای بازسازی مناطق جنگزده به لبنان آمده است. اوضاع نگرانکنندهای بود و فکر میکنم یک سال قبل از شهادت عماد، وقتی عماد را دیدم، به او در خصوص این مهندس ایرانی گفتم و عماد در جواب من گفت: خیالتان راحت، کسی آمده که بهترین فرد برای این کار است.

وقتی عماد به شهادت رسید مهندس حسام به همراه مسئولین و یک هیئت ایرانی به منزل ما آمدند. وقتی وارد منزل ما شدند با آن همه معروفیتی که داشتند و اسم و رسمی که همه میشناختند به محض ورود به سمت من آمد، به من گفت مادرجان میشود چند قدمی از اینجایی که هستید عقب بروید. مادر جانی که مهندسحسام گفت به دلم نشست. وقتی عقب رفتم مهندس خم شد و جای پای من را بوسه زد و وقتی برخاست به من نگاهی کرد و گفت: شنیدهام بهشت زیر پای مادران است.
 
پرواز: ۲۲ بهمن مقصد: بهشت
 
سردار حاجحسن شاطری حدود هفت سال در لبنان بود و مردم لبنان به شدت به او علاقه داشتند. این علاقه هم از اخلاق و رفتار و منش حاجحسن و هم از بازسازی خانههای آسیبدیده در جنگ و جادهسازی نشأت میگرفت. بهمن ۹۱ همه منتظر برگشت او به ایران بودند. به هر حال برگشت. اما جسم بیجان شهید شاطری بود که به میهن برگشت و روح پرفتوح او به سوی آسمان پرواز کرد و در کنار یاران سیدالشهدا و دیگر شهدا بر سر سفره اطعام الهی مهمان شد. آری حاجحسن شاطری نیز به خیل شهدا پیوست. بهمن، ماه پیروزی انقلاب و سالگرد عملیات اعجابانگیز والفجر ۸ و امروز در تقویم شهادت سردار شهید اسلام در خط مقدم مقاومت و نبرد با اشقیالاشقیا، شهادت حاجحسن شاطری را نیز میبینیم.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار