اولين ويژگي اين عمليات گستردگي آن بود. پيشتر، عملياتي به آن بزرگي انجام نداده بوديم. در اين عمليات 5400 كيلومتر مربع زمين آزاد شد و بيست هزار نفر اسير گرفتيم. غنايم به دست آمده آنقدر زياد بود كه تا چند سال از آنها استفاده كرديم. ارتش عراق به دليل دور بودن انبارهاي مهماتش چند انبار بزرگ در خرمشهر ساخته بود كه به دست نيروهاي ما افتاد. عملياتهايي كه قبل از فتح خرمشهر انجام داده بوديم، همه، زمينهسازي براي اين عمليات بود.
همان طور كه اشغال خرمشهر توسط عراق نماد شكست ايران در ابتداي جنگ بود، آزادسازي آن هم به مفهوم جبران شكست و پيروزي در جنگ به شمار ميرفت. با آزادي خرمشهر، رسانههاي جهان اعلام كردند كه صدام در جنگ شكست خورد.
با فتح خرمشهر مردم اعتماد به نفس خود را بازيافتند و اميد به آينده در آنان تقويت شد و شور و نشاط و شادابي خاصي در جامعه ايران پديد آمد.
شايد ناهماهنگيها باعث ورود ارتش عراق به شهرهاي مرزي شده بود. در ابتداي جنگ مسووليت حفظ مرزها با ارتش بود و اداره شهرها به سپاه واگذار شده بود. پاسداران هم براي دفاع از شهرها فقط سلاح انفرادي در اختيار داشتند و ارتش هم به دستور بنيصدر هيچ تجهيزاتي در اختيار سپاه قرار نميداد. همين كار در دفاع از كشور و حفظ شهرها اختلال ايجاد كرده بود.
سه انگيزه باعث شد كه جنگ شروع شود. صدام ميخواست با تصرف خاك ايران قدرت و نفوذ خود را در خليج فارس و بازار نفت افزايش دهد. كشورهاي عربي از انقلاب ايران ترسيده بودند و خواهان سركوبي آن بودند. مهمتر از اين دو، آمريكا بود كه چون مهمترين حامياش - يعني شاه - را از دست داده بود به دنبال سقوط جمهوري اسلامي ايران بود. اما پس از آزادسازي خرمشهر، چون آمريكا از شكست ايران نااميد شد استراتژي خود را به "بدون برنده ماندن جنگ" تغيير داد تا جلوي پيروزي ايران را بگيرد. اين استراتژي تا عمليات فاو ادامه داشت.
اين پيروزي نگراني غرب را نسبت به حضور ايران در منطقه افزايش داد. برخي كشورها براي جلوگيري از پيروزي ايران به سمت عراق رفتند و برخي كشورها هم مثل سوريه، ليبي و كره شمالي با مشاهده قدرت ايران به سمت ما آمدند. روابط برخي كشورها مثل شوروي و چين هم با ما بهتر شد. به عبارتي، پيروزي خرمشهر شكاف جدي در روابط بينالملل ايجاد كرد.
تاكتيكهاي استفاده شده در عمليات بيتالمقدس:
مهمترين تدبير عملياتي كه استفاده كرديم، عبور عمده قواي ايران از رودخانه كارون بود كه در قوارههاي نظامي پيشبيني نميشد. اصول كلاسيك جنگ ميگفت كه ايران از شمال و از جاده اهواز - خرمشهر حمله خواهد كرد به همين دليل، عراق بخش بزرگي از نيروهايش را در آنجا مستقر كرد؛ اما ما از جايي ديگر عمليات را آغاز كرديم و با عبور از رودخانه كارون خود را به جاده اهواز - خرمشهر رسانديم. بدين ترتيب نيروهاي عراق دو بخش شدند: يك بخش در شمال جبهه و يك بخش در جنوب جبهه نبرد . در عمليات، توانستيم دسته جنوبي را كاملا منهدم كنيم. اين تدبير عملياتي تقريبا در عرف جنگهاي بينالمللي تقريبا بينظير بود و البته در اجراي اين تدبير مشكلات بسياري داشتيم اما به هر حال توانستيم بر اين مشكلات غلبه كنيم و پيروزمندانه خرمشهر را آزاد كنيم.
در شب آخر عمليات كه عراق در حال بازسازي خطوط دفاعي خود بود، به اصرار من و شهيد صياد شيرازي و عليرغم مخالفت افراد ستادي و برخي فرماندهان ، عمليات را شبانه آغاز كرديم و اتفاقا اين كار باعث شد كه بسياري از نيروهاي عراقي كه آن شب در حال فرار از منطقه بودند را به اسارت بگيريم و خرمشهر را آزاد كنيم.
گروههاي سياسي مخالف ادامه جنگ، پس از آزادسازي خرمشهر منفعل شدند. گروههايي نظير نهضت آزادي و جبهه ملي كه از ابتداي جنگ ما را ناتوان از مقابله ميدانستند و خواستار حل مشكل از طريق مذاكره بودند، وقتي قدرت سپاهيان اسلام را ديدند شرمنده شدند و لذا نوعي انفعال شديد تا چند سال بعد از جنگ به مخالفين جنگ دست داد .
علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و نرفتن به سمت صلح؟
اين سوال خيلي مهم است ولي پاسخ روشن و قانعكنندهاي دارد. اولا مساله صلح را گروه سياسي جنگ - كه آقايان هاشمي رفسنجاني، ولايتي، ميرحسين موسوي و مقام معظم رهبري كه آن روز رييس جمهور بودند - دنبال ميكرد. اين گروه سياسي هم همه پيشنهادها را زير نظر امام (ره) بررسي ميكردند. يك پيشنهاد هم نبود كه بررسي نشود. اما نكته جالب آنجاست كه بعد از آزادي خرمشهر پيشنهاد صلح رسما از سوي هيچ نهاد بينالمللي و يا هيچ كشوري ارائه نشد. اگر چيزي گفته ميشد به صورت شفاهي و آن هم درخواست آتشبس بود كه درخواستهاي اوليه و مشروع ايران يعني بازگشتن به مرزهاي بينالمللي و ايجاد كميته بينالمللي براي بررسي ميزان و راهكار جبران خسارت را جواب نميداد. آتش بس صرف هم تنها براي بازسازي ارتش عراق و احتمالا حمله دوباره بود كه هيچ عاقلي آن را نميپذيرد.
مخالفان جنگ، بعد از اتمام جنگ، فضا را براي انتقاد و داستانسرايي مناسب ديدند و تبليغ كردند كه ايران پيشنهاد صلح بعد از فتح خرمشهر را نپذيرفت. اما اين يك دروغ تاريخي است؛ به علاوه اينكه وقتي خرمشهر آزاد شد هيچ گروهي در ايران پيشنهاد نداد كه به سمت صلح با عراق برويم. به عبارتي، گروههايي مثل نهضت آزادي و جبهه ملي كه امروز منتقد جنگ پس از خرمشهر هستند در آن روز هيچ اطلاعيهاي مبني بر درخواست صلح ندادند.
اگر پيشنهاد صلح واقعي ميشد آيا ايران ميپذيرفت؟
دولتمردان ايران بعد از آزادي خرمشهر براي صلح جنگ ميكردند و تا پنج سال بعد عملا پيشنهاد صلحي به ايران داده نشد. اگر پيشنهاد واقعي داده ميشد به احتمال قوي ايران قبول مي كرد. بعضي ميگويند چرا آتش بس را نپذيرفتيم؟ آتش بس فريب و براي بازسازي عراق و جمع آوري نيرو و حمله مجدد به ايران بود.