«اندرو اكسيوم»:حزب الله به ازاي هر وجب از خاك تصرف شده تاوان سنگيني از اسرائيلي‌ها مي‌گرفت

کد خبر: ۱۱۸۹۵۵
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۶:۱۰ - 10August 2008
تاكيد مي‌شود كه حزب الله با سيستم كمين خود توانسته بود يكي از روستاهاي ناحيه جنوب را به دژي مستحكم و سنگري براي رويارويي در مقابل حملات اسرائيل تبديل كند.
جاسوسان اسرائيل به طور مداوم اطلاع مي‌دادند نيروهاي حزب الله از خانه هاي روستايي در جنوب براي استقرار تيم هاي عملياتي، سلاح هاي كوچك، راكت‌ها و ساير ادوات و تجهيزات لازم براي انجام حملات موشكي استفاده مي‌كردند.
جاسوسان ارتش اسرائيل ادعا مي‌كردند كه اطلاعات بسيار زيادي در دست است كه نشان مي‌دهد تجهيزات نظامي و ادوات جنگي حزب الله در روستاها و به وسيله اهالي روستا سانه مي‌شود. اما اين مطلب قابل تاكيد است كه آماده سازي و انبار اين تجهيزات نظامي بدون اطلاع شهروندان و اهالي عادي روستا انجام مي‌شود. با اين حال غير نظاميان در روستاها به سنگر بندي و ساخت كمين هاي دفاعي در روستاهاي جنوب و براي احتياط دفاعي در مقابل حملات احتمالي اسرائيل اقدام مي‌كنند.
تا سال 2000 حزب الله و نيروهاي غير نظامي مقيم لبنان شاهد سه هجوم اسرائيلي بودند. بسياري از كارشناسان و تحليگران بيان مي‌كنند شروع ساخت سنگر و كمين هاي دفاعي در روستاها جنوب و دامنه تپه‌ها و دره ‌ها توسط حزب الله به سال 1996 و قبل از اينكه اسرائيل از مناطق امنيتي در طول مرز عقب نشيني كند، بر مي‌گردد.
علاوه بر ساخت و ساز سنگر در مناطق روستايي مرزي و جنوبي لبنان، حزب الله به صورت گسترده و متعدد راه هاي ارتباطي سريع را كه ممكن بود اسرائيل از آن براي حمله به جنوب لبنان استفاده كند، مين گذاري كرد.
انفجار يكي از مين‌هاي ضد تانك در روز اول جنگ و انهدام يك دستگاه تانك مركاواي اسرائيلي ارتش اسرائيل را مجبور كرد تا نيروهاي زميني خود را به جاي حركت در جاده‌ها از مناطق مرزي روستايي (بيرون از شهر) عبور دهند. اين عامل موجب كند شدن حركت نيروهاي اسرائيلي نسبت به حمله سال 1982 شد. همچنين حزب الله توانسته بود بيش از پنجاه پايگاه و مخفيگاه نظامي در جنوب لبنان براي رويارويي با ارتش اسرائيل بر پا كند. توانايي حزب الله علاوه بر حفظ امنيت نيروهاي دروني و كند كردن پيشروي ارتش اسرائيل در مناطق جنوبي لبنان، هنگام جنگ در پاتك و عقب راندن ارتش اسرائيل از طريق حملات موشكي نيز قابل توجه است. حزب الله در مناطق جنوبي لبنان از موشك‌هاي برد كوتاه كاتيوشا و برد متوسط راكت استفاده كرد. بسياري از سكوهاي پرتاب موشك و لانچرها در سطح زمين مستقر و ساخته مي‌شوند. اما براي حفاظت، اين كوشك‌ها را در گودال ‌ها و سنگرهاي زير زميني قرار مي دهند تا بر اثر حملات توپخانه هاي اسرائيلي و هواپيما منهدم نشود.
شايان ذكر است اين موشك‌ها عمدتا در شب پرتاب مي‌شدند.

*ساختار نظامي حزب الله سلاح‌ها و آموزش نظامي

شاخه نظامي حزب الله به صورت زنجير وار سازماندهي شده است و مي‌توان آن را به دو گروه از مبارزين تقسيم كرد: گروه اول شامل گروه برگزيده شده و اعضاي ثابت هستند كه تعدادشان به هزار نفر مي‌رسد و نحوه استفاده از سلاح هاي پيچيده به آنها آموزش داده مي‌شود.
گروه دوم مبارزين روستايي هستند كه تعداد دقيق آنها قابل تخمين نيست. اما در شرايط جنگي همكاري و فعاليت گسترده اي با حزب الله دارند براي مثال ، جنگ در جنگ ژوئيه در روستاهاي جنوب لبنان دفاع تنها به وسيله نيروهاي ثابت حزب الله صورت نمي گرفت، بلكه از گروه هاي ديگر سياسي و مردمي به ويژه دسته دوم اين نيروها نيز براي دفاع استفاده مي‌شد؛ چنان كه در مارون الراس علاوه بر نيروهاي حزب الله اعضاي گروه امل نيز حضور داشتند.
حزب الله نيروهاي خود را در گروه هاي كوچكي سازماندهي كرد كه توانايي انجام عمليات‌هاي نامنظم و چريكي با توان بالا و قدرت عمل صدر در صد براي دوره زماني طولاني دارند.
عموما واحدهاي مبارزه حزب الله شامل 7 تا 10 سرباز مي‌شدند. از ويژگي‌هاي اين گروه ها و واحدها اين بود كه در حين جنگ دائما با يكديگر و واحدهاي فرماندهي ارشد در تماس بودند. اين ارتباط از طريق سيستم ارتباطي بسيار پيچيده‌اي و رمزدار صورت مي‌گرفت كه شامل ارتباطات راديويي مشابه سيستم تلفن بود در سطوح پائين تر و ارتباط با محدوديت كمتر مبارزين از طريق راديو هاي دو موج با روستاها و مناطق جنگي دور افتاد ارتباط برقرار مي‌كردند.
علت توفيق در سازماندهي نيروهاي حزب الله را مي‌توان در رضايتمندي و توافق موثر و گسترده رهبران ارشد با رهبران تيم هاي عملياتي دانست، زيرا رهبران تيمي (گردان) و رهبران تاكتيكي حزب الله نه تنها نسبت به گرفتن تصميمات سريع در ميدان جنگ آزادي عمل داشتندف بلكه در انجام اقدامات لازم و مقتضي در شرايط خاص آزاد بودند.

*سلاح ها و آموزش‌ها

سلاح ها مورد استفاده در جنگ ژوئيه عبارت بود از:
*AK-47، اصلاح و استاندارد شده.
* بسياري از رزمنده هاي تفنگ با لوله هاي كوتاه M-16 يا M-4 با خود حمل مي‌كردند.
* موشك‌ها و راكت هاي كوتاه برد و ميان برد . از نمونه هاي كوتاه برد، كاتيوشاهاي 122 ميلي متري را مي‌تان نام برد
در جنك 33 روز حزب الله بيش از چهار هزار كاتيوشا به اسرائيل شليك كرد. حزب الله هم چنين از راكت‌هاي متنوع با برد متوط و موشك‌هاي ضد تانك بهره برداري كرد. اين موشك ها با كمك مالي ايران و وساطت سوريه از روسيه خريداري شده است.

*كاتيوشا(سطح به سطح)-حداكثر برد:20 كيلومتر
*كاتيوشا(سطح به سطح)-حداكثر برد:35 كيلومتر
*مخبر3-حداكثر برد:43 كيلومتر
*مخبر5-حداكثر برد:75 كيلومتر
*آرپي جي-حداكثر برد:0.5 كيلومتر
*خيبر2-حداكثر برد:700 كيلومتر
*زلزال3-حداكثر برد:270كيلومتر
*c-707-حداكثر برد:15 كيلومتر
*C802-Noor-حداكثر برد:120كيلومتر
*lمرصاد1

حزب الله از اين موشك‌هاي ايراني براي مقابله و انهدام تانك‌ها، اشخاص نظامي، خانه و ادوات حمل و نقل استفاده مي‌كرد.
AT-3 و AT-14 براي انهدام تانك و ادوات حمل و نقل استفاده مي‌شدند.
از موشك هاي ضد ناو C-802 براي انهدام يك ناو اسرائيلي و كشتن ملوانان اسرائيلي استفاده شد. بسياري از كارشناسان ارتش دفاع اسرائيل اعتقاد دارند نيروهاي حزب الله هم در تاكتيك و هم در شيوه هاي استفاده از سلاح از نيروهاي ايراني آموزش مي‌گيرند. حزب الله حمايت ها و آموزش هاي گسترده اي از ايران دريافت كرده است؛ به ويژه اخيرا از ايران سلاح‌هايي چون راكت هاي با برد متوسط و موشك‌هاي ضد تانك دريافت كرد است.

*جنگ ژوئيه: ماموريت حزب‌الله، ارتقا و پيشرفت آن

ماموريت اصلي حزب‌الله طي جنگ ژوئيه اين بود كه بتواند خود را از آسيب‌هاي احتمالي حفظ كند و آماده و سالم باقي بماند تا به صورت يك نيروي جنگي متحد، يكپارچه، منظم و آماده در حد امكان و توان تلفات سنگيني بر دشمن وارد كند. به طور خلاصه، حفظ انسجام و بقاي خود وظيفه اصلي نيروهاي حزب‌الله در اين جنگ بود.
نخست وزير اسرائيل «اولمرت» تاكيد كرد: اهداف اسرائيل در اين جنگ تخريب و حذف حزب‌الله از طريق حملات راكتي و موشكي به جنوب لبنان و آزاد كردن دو سرباز اسير در دست حزب‌الله است.
استراتژي حزب‌الله نيز به طور كلي در اين جنگ تخريب و ضربه زدن به نيروهاي نظامي اسرائيل بوده است. در اين راستا حزب‌الله خطرات و خسارت جدي به نيروهاي دفاعي و نظامي اسرائيل وارد كرد و توانست جايگاه ويژه‌اي در جهان عرب و هم چنين بين مردم لبنان به دست آورد.
بايد گفت: حزب‌الله در پايان جنگ 33 روزه به رغم تمام اقدامات انجام شده عليه آن، توانست پابرجا بماند و در ايجاد خطرات جدي عليه صهيونيست‌ها (يهوديان در متن) توانمند باشد. تاكتيك‌ نيروهاي حزب‌الله در جنگ تابستان متناسب با ماموريت‌هاي ويژه آنها طراحي مي‌شد. بر همين اساس، واحدها و گروه‌هاي متفاوت در نيروهاي حزب ‌الله ماموريت‌هاي متفاوت داشتند و به دنبال آن از تاكتيك‌هاي متفاوتي استفاده مي‌كردند.
گروه پرتاب كننده موشك و راكت حزب‌الله وظيفه پرتاب راكت و موشك به جنوب اسرائيل را داشتند. ماموريت حزب‌الله در روستاها اين بود كه نيروهاي نظامي اسرائيلي را زخمي و زمين گير كنند. فعاليت‌هاي دفاعي در روستاهاي مرزي موجب شد تا حركت سربازان اسرائيلي در جنوب لبنان بسيار كند شود. ماموريت گروه‌هاي حزب‌الله در درگيري‌هاي مرزي مانند اين گروه‌هاي داخل روستاست.

*عمليات 12 ژوئيه

در اين عمليات حزب‌الله از طريق سرزمين‌هاي اشغال شده سوريه، يعني عيتا الشعب كه نزديك قحبر واقع است، استفاده مي‌كرد. هم چنين در اين عمليات درگيري‌ها به منطقه شبعا نيز رسيد. رهبر يكي از گروه‌هاي سياسي حزب‌الله اعتراض و تاكيد كرد: حمله‌هاي نظامي حزب‌الله در موقعيت مناسب نيست و از نقاط غلطي انجام مي‌شود. از نظر او، تمام حملات عليه اسرائيل بايد منحصرا در منطقه شعبا انجام شود. علاوه بر اين، حزب‌الله مشاهده كرد وجود خاكريز در نزديكي عيتا الشعب با توجه به ديد آنها به منطقه و تسلط بر منطقه، موجب ايجاد شكاف در نيروهاي زرهي اسرائيل مي‌شود. نيروهاي حزب‌الله از طريق گروه‌هاي شناسايي هدايت مي‌شوند و با استفاده از موشك هاي ضد تانك تخريب جدي نيروهاي ارتش (اسرائيل) ايجاد كردند.
عمليات سازمان ضربت شامل تهيه ادوات نظامي و تداركات مي‌شد و گروه‌هاي نفوذ و جاسوسي را نيز براي جمع‌آوري اطلاعات هدايت مي‌كرد.
حزب‌الله پس از درگيري نيروهاي خود با ارتش اسرائيل، پناهگاه‌هايش خود را به منطقه عقب‌تر و محل امن انتقال مي‌داد، يعني قبل از آغاز عمليات اسرائيل و پاتك‌ آنها اقدام به ترك و عقب‌نشيني مي‌كرد. از اين رو، حزب‌الله با عقب كشيدن سنگرهاي خود و كمين، تانك‌هاي مركاوا را كه براي انجام عمليات رهايي و پاتك پيشتاز بودند، منهدم مي‌كرد
اما حملات هوايي نيروي هوايي اسرائيل تنها موقعيت حزب‌الله را مورد حمله قرار نمي‌داد، بلكه تمام نقاط احتمالي در بيروت و جنوب لبنان را مورد هدف قرار مي‌داد.
يكي از ژنرال‌هاي ارتش اسرائيل اظهار داشت: حزب‌الله تاكتيك‌ سري (جاسوسي) بسيار دقيق و پيشرفته‌اي داشت. آنها جايگاه نيروهاي اسرائيل را شناسايي و آنها را كاملا مورد بررسي قرار مي‌دادند. هم چنين آگاهي و اطلاعات دقيق حزب‌الله از راه‌هاي ارتباطي در لبنان و از همه مهم‌تر آگاهي از استراتژي و تاكني‌كهاي نظامي ارتش اسرائيل قابل تاكيد است. رهبران سياسي اسرائيل و ژنرال‌هاي ارتش ترجيح مي‌دادند و مطمئن بودند كه حملات هوايي ميتواند به تنهايي بخش اعظمي از اهداف استراتژيك اسرائيل در لبنان را تامين كند. اما دستيابي به اين اهداف را كه شامل تخريب تشكيلات حزب‌الله و بازگرداندن دو گروگان اسرائيلي بود، بسيار سخت مي‌دانستند.
از 12 ژوئيه تا آغاز حملات زميني اسرائيل در 17 ژوئيه، حزب الله نيروهيا ثابت و غيرثابت خود را از روستاهاي دفاعي در مرز جنوب لبنان منتقل كرد. سربازان حزب‌الله در اين شرايط در سنگرهاي مطمئن خود آمادگي و نيروي دوباره يافتند كه هنگام آغاز مجدد حملات زميني اسرائيل آمادگي و قواي لازم براي مقابله داشته باشند.
حملات زميني ارتش اسرائيل در 17 ژوئيه با بررسي اوليه منطقه در طول مرزهاي روستايي مارون الراس آغاز شد. ارتش اسرائيل خيلي زود دريافت كه حزب‌الله خط دفاعي سنگين و قوي در روستاها ايجاد كرده است.
تا تاريخ 23 ژوئيه ارتش اسرائيل نتوانست اعلام كند مارون الراس تحت كنترل نيروهاي خودي است و درگيري‌ها به مناطق روستايي ديگر تغيير مكان داد و بر اثر محاصره منطقه 6 سرباز اسرائيلي كشته و بيش از 18 سرباز زخمي شدند.
از ديد ناظران، ايستادگي و مقاومت حزب‌الله در روستاها بسيار شگفت‌انگيز بوده است. بايد گفت: بسياري از مباران كه در دفاع از روستاها شركت داشتند، مانند دفاع از منطقه عيتا الشعب، بنت جبيل و مارون الراس از مبارزين ثابت حزب‌الله نبودند. اين گروه‌ها افرادي هستند كه در هر حالتي از كشورشان دفاع مي‌كنند؛ هنگامي كه در مغازه‌ها، خانه ها يا در باغ هايشان واحدهاي كه روستا حضور داشتند موظف بودند تا حد امكان حركت ارتش اسرائيل را كند يا آنها را زخمي و زمين گير كنند.
در مارون الراس، نزديكي هاي بنت جبيل و روستاهاي مرزي ديگر، حزب الله به ازاي هر وجب از خاك تصرف شده تاوان سنگيني از اسرائيلي‌ها مي‌گرفتند.
گفتني است كه در اين مدت حزب الله بود كه نوع جنگ و چگونگي آن را مشخص مي‌كرد. به عنوان يك ناظر بر اين جنگ بيان مي‌كنم كه اين جنگ يك درس و الگوي خوب از جنگ نامتقارن بود. در اين جنك اسرائيلي‌ها نبودند كه جنگ را بر حزب الله تحميل مي‌كردند، بلكه حزب الله بود كه جنگ را بر ارتش اسرائيل تحميل مي‌كرد.
خيابان‌هاي باريك مناطق روستايي در جنوب لبنان به ارتش اسرائيل اجازه نمي‌داد كه از قدرت مانور تانك‌ها براي انجام عمليات استفاده كند.
در حالي كه ارتش اسرائيل مجبور بود از طريق پايده نظام خود و با حمايت نيروهاي رزمي، نيروهاي هوايي و توپخانه خود عمليات كند.
اين نوع جنگ (جنگ نامتقارن) بسياري از امتيازها و برتري هاي ارتش اسرائيل را از بين برد، زيرا ارتش اسرائيل اين نوع از جنگ و شرايط جوي را تجربه نكرده بود و نيروهاي ارتش اسرائيل شرايط متفاوتي را تجربه مي‌كردند.
از سال 2000 تا 2006 ماموريت هاي تخصصي يك كماندوي اسرائيلي عمليات و حضور در منطقه فلسطين و مقابله با مبارزين فلسطيني بود كه در نيمه هاي شب از خانه هايشان خارج مي‌شدند، اما در شرايط جنگي لبنان ارتش اسرائيل به جز گولاني در جبهه متفاوت و منطقه اي متفاوت از شرايط لبنان جنگ مي‌كردند.
هنگامي كه از يكي از ژنرال‌هاي ارتش اسرائيل دوباره ملزومات اطلاعاتي يك گروه اعزامي به منطقه جنوب لبنان پرسيند، گفت: اطلاعات دقيق از جايگاه و مكان دقيق نيروهاي حزب الله و ليست موشك ها و ادوات نظامي آنهاست. ويژگي‌ لازم ديگر توجه به آموزش هاي ويژه با توجه به ماموريت است.
حتي پس از حملات اسرائيل و هنگام انجام حملات توپخانه‌اي و حملات هوايي، حزب الله قادر است و توانايي دارد كه با مانور موثر و ايجاد آتش اثرات كاري وارد كند. رهبران تيم هاي ماموريتي نيروهاي خود را اتاق به اتاق و خانه به خانه عليه ارتش اسرائيل سازماندهي مي‌كردند. آنها هم چنين از سلاح‌هاي خود به ويژه از موشك هاي ضد تانك براي تحميل خسارت جدي بر ارتش اسرائيل استفاده مي‌كردند حزب الله اغلب موشك هاي ضد تانك را براي تخريب ديوارهاي خانه ها و حفره‌ها و نقب هاي داخل اتاق ها (سنگرهاي ساخته شده به وسيله اسرائيل) كه سربازان اسرائيل براي پناه از ان استفاده مي‌كردند. به كار مي‌‌‌برند.
يكي از سربازان اسرائيلي مي‌گويد اين نكته قابل توجه است كه نيروهاي حزب الله آن گونه كا ما فكر مي‌كرديم نمي‌جنگيدند، بلكه در سرزمين خود بسيار عالي مي‌جنگيدند. واحدهاي كوچك حزب الله به آن اين امكان را مي‌داد كه با انعطاف و به صورت كاملا دقيق عمليات كند.
گفتني است واحدهاي كوچك حزب الله به اندازه كافي آب، غذا، تجهيزات و امكانات و ادوات جنگي براي پنج هفته با خود همراه داشتند. بخش زيادي از عمليات تهاي نيروهاي حزب الله در روستاها و مناطق عملياتي از طريق اين واحدهاي كوچك انجام مي‌شد.
يك سوال مهم، عقب نشيني براي نيروهاي سازمان يافته حزب الله كه در روستاها و در جنك حضور داشتند، به چه معناست؟ تعبير و پاسخ غلط اين است كه اين عقب نشيني به معني حركت به سمت سوريه هنگام آغاز جنگ و يورش عليه آنهاست. اما يك كارشناس سازمان ملل به نام تايمر كوكسر اظهار كرد: درباره جنگ هاي ويژه و چريكي منطقه عيتالشعب، عقب نشيني به معني رفتن به خانه، مخفي كردن سلاح همراه AK -47 در زير تخت و تغيير و تعويض لباس است.
و نكته اساسي موجب مي‌شود رزمنده هاي حزب الله نبرد سنگين و سختي انجام دهند: نخست آنكه آنها مي‌دانند براي دفاع از خاك كشور و روستاها و محل زندگي خود مي‌جنگند و براي اين كار نياز به انگيزه بالايي ندارند . از سوي ديگر، هنگامي كه جنگ و شرايط مقابله براي آنها بسيار سخت شد، مي‌توانند از حالت رزمنده خارج شوند و به حالت يك شهروند در آيند و لباس رزم را از تنشان بيرون آوردند.
اين سوال مطرح است كه اين رزمنده ها در كجا آموزش ديده اند؟
اين نكته قابل طرح و توجه است كه بسياري از اين رزمنده ها در ايران تربيت مي شوند يا از طريق ايرانيان حاضر در لبنان آموزش مي‌بينند.

عمليات هاي انهدام تانك
در 10 آگوست ستون زرهي اسرائيل به سوي «وادي سالوكي» سرازير شدند. اين منطقه در عمق درها هاي شمالي - جنوبي است كه شمال و جنوب لبنان را به دو قسمت تقسيم مي‌كنند. اين ستون زرهي در اين منطقه با فاجعه رو به رو و بر اثر حملات نيروها و تيم هاي انهدام كننده تانك حزب الله زمين گير شد.
چهل و هشت ساعت زودتر، واحدهاي ارتش اسرائيل اين دستور را دريافت كردند كه از منطقه «وادي سالوكي» عبور و شهر قانا سوريه را تصرف و اشغال كنند. اما به دليل ناشناخته اي به واحد گفته شد كه در اقدام مكث كنند، اين واحد رزمي به سمت موقعيت غربي الطيبه تغيير جهت داد و منتظر دستور بعدي شد. به تاخير افتادن جا به جا يي ارتش اسرائيل به نيروهاي دشمن اين فرصت را داد كه باري دفاع از دره آمادگي پيدا كنند.
حزب الله در اين فاصله تيم هاي انهدام تانك را به سمت دره جابه جا كرد و اين تيم ها در دو سمت دره مستقر و منتظر شدند كه ارتش اسرائيل حمله مجدد خود را آغاز كند. متعاقبا ستون زرهي در 12 آگوست به منطقه مورد نظر رسيد. تعدادي از تانك ها بر اثر يك انفجار بزرگ منهدم شدند. بازمانده هاي اين واحد نيز در زير آتش سنگين واحدهاي انهدام تانك قرار گرفتند كه در سوراخ ها و چاله هاي واقع در شيب دره سنگر گرفته بودند.
در نتيجه اين عمليات، يازده فروند تانك ارتش اسرائيل از طريق موشك هاي ضد تانك حزب الله منهدم و هشت خدمه تانك و چهار سرباز نيز كشته شدند.
سلاح هاي ضد تانك، متنوع و گسترده از سوي حزب الله مورد استفاده قرار گرفت كه شاخه (پياده) نظامي ارتش اسرائيل را با مشكل جدي مواجه كرد.
سلاح ‌ها و ادوات ضد تانكي كه در جنگ ژوئيه مورد استفاده قرار گرفت، نتيجه تلاش و كار چند ساله حزب الله بر روي اين سيتسم ‌ها و سلاح ‌ها بود.
تي مهاي انهدام تانك در حزب الله شامل دو نفر مي‌شد كه براي استفاده از سلاح خود آموزش پيشرفته ديده و تربيت شده و آموزش‌هاي پيشرفته اي از ايراني ها ديده بودند . 2 تا 3 نفر ديگر هم حضور داشتند كه مار پشتيباني و حمايت از اين 2 نفر را انجام مي دادند. تعداد اين تيم ها كه در جنگ ژوئيه فعاليت مي‌كردند معلوم نبود. اين تيم هاي ضد تانك لطمه جدي به ارتش اسرائيل وارد كردند.

نبرد موشك (جنگ موشكي)
اين مقاله تلاش مي‌كند تا بر تاكتيك‌هاي جنگي و نه اهداف استراتژيك رزمي تمركز كند. بايد گفت حملات موشكي حزب الله عليه اسرائيل در جنك ژوئيه يك تاكتيك موفق بود. از نظر تاكتيكي، حزب الله اين مديريت را داشت كه بتواند حملات سنگين موشكي خود را بر جنوب اسرائيل استمرار دهد. طبق گزارش هاي منابع خبري اسرائيل، در دو روز اول جنگ سرعت آتش موشك حزب الله به مناطق اسرائيلي بين 150 تا 180 موشك در روز بود. تا 18 ژوئيه در حدود 350 موشك به سمت اسرائيل شليك شد كه تا پايان اين ماه تعداد موشك‌هاي پرتاب شده به سمت اسرائيل حدود 100 موشك در روز رسيد.
در نهايت و قبل از آتش بس (روز قبل) حزب الله حدود 250 موشك به جنوب اسرائيل شليك كرد.
اين نكته قابل توجه است كه حزب الله به طور موفقيت آميزي به آتش موشك هاي متنوع اقدام مي‌كرد. قبل از اينكه سربازان اسرائيلي منطقه آتش موشك را شناسايي كنند يا آن منطقه را مورد حمله قرار دهند، تغيير مكان مي داد.
روشي كه نيروهاي حزب الله و تيم هاي موشك انداز از آن براي مديريت و برنامه ريزي استفاد مي‌كردند كه هم از سلاح هاي خود در موعد زماني لازم استفاده مي‌كردند و هم به طراحي مي‌پرداختند، بسيار جالب و شگفت انگيز بود.
حزب الله به رهبران تيم هاي اعزامي و فرماندهان گروهي مختلف در حد بسيار بالايي اختيارات مي‌داد. براي مثال، گروه هاي پرتاب كننده موشك (موشك انداز) و ساير گروه هاي حزب الله در روز اول جنگ قبضه كاتيوشا يا پرتاب كننده موشك يا سلاح هاي تخصصي (قابل حمل) خود را دريافت مي‌كردند و تا انتهاي جنگ و آتش بس آن را بر نمي‌گرداندند.
رزمنده هاي حزب الله كه در سنگر بندي هاي واقع در مرز مستقرند همواره از عملكرد تيم هاي موشك انداز ياد و تقدير مي‌كنند، زيرا آنها دائما در مناطقي كه كمي دورتر از خطوط زندگي است، در حال فعاليت هستند.
با توجه به برنامه ها و طرح ها دقيق تهيه شده و امكانات لجستيكي طراحي شده رزمنده هايي كه در اين سنگرها حضور داشتند، مثل رزمنده هايي كه در جنوب «ناقور» مستقر بودند، توانستند روند پرتاب موشك به اسرائيل را تا 14 آگوست 2006 ادامه دهند. اما بايد گفت راكت هاي حزب الله براي كشتن مردم جنوب اسرائيل شليك نمي‌شد.
همچنين توفيقات حزب الله در نبرد از طريق پرتاب راكت ها و موشك‌ها با برد كوتاه به اسرائيل حاصل مي شد، زيرا راكت هاي برد متوسط حزب الله عمدتا از طريق نيروهاي هوايي اسرائيل منهدم مي‌شدند. براي نمونه، مي‌توان به زمين گير شدن توانايي و قدرت حزب الله در پرتاب راكت هاي بلند و ميان برد به شهر حيفا در 14 ژوئيه اشاره كرد كه به دستور نصر الله انجام مي‌شد اما با تلاش نيروي هوايي اسرائيل منهدم شدند.
نبرد هوايي در روز دوم از طريق پرتاب 59 موشك متوسط خيبر و زلزل در عرض 34 دقيقه پيگيري شد. اين نكته قابل توجه است كه حملات كاتيوشايي حزب الله بيشتر اثرات رواني داشت.
واقعيت اين بود كه حزب الله نمي‌توانست از موشك هاي خد با برد بلند مدت استفاده كند، زيرا اگر قرار بود از اين موشك‌ها استفاده شود، بايد از تهران يا دوحه پرتاب مي‌شدند كه هم انرژي و زمان زيادي نياز داشت و هم آموزش هاي خاص را مي طليبد.

*نتيجه گيري

بهترين راه براي مشاهده پيشرفت و ارتقاي حزب الله در جنگ ژوئيه مقايسه آن با ارتقاء و پيشرفت نيروهاي نظامي كشور هاي عربي ديگر است كه با ارتش اسرائيل از سال 1948 جنگ، اما مانند حزب الله پيشرفت نكردند.
تفاوت حزب الله با نيروهاي نظامي در سه مورد است:
1- توانايي در مانور تاكتيكي ضد ارتش اسرائيل؛
2- آزادي و اختيار به گروه هاي كوچك و تصميم گيري هاي فردي از سوي رهبران اين گروه ها؛
3- آشنايي و آموزش براي استفاده از تسليحات و تجهيزات مختلف.
از 1984 واحدهاي محدودي از ارتش اعراب برتري نسبي به اسرائيل در ميدان جنگ پيدا كرده بودند، اما در تجربه گذشته در جنگ شهري در لبنان، تمام مواردي چون تجهيزات موثر اسرائيلي، آموزش هاي عالي و پيشرفته، توانايي ارتش اسرائيل در تحميل جنگ و شكست عليه حزب الله از سوي حزب الله بي فايده بود، فقط حزب الله بود و بس.
آزادي عمل رهبران گروه هاي كوچك از عواملي بود كه در ساير ارتش هاي عرب موجود نبود. حزب الله به رهبران گروه ها و تيم هاي كوچك آزادي كافي براي گرفتن تصميمات اساسي در مواقع خاص را مي‌داد. به عبارت ديگر، با اين شيوه حزب الله بسيار نزديك به ارتش اسرائيل عمل مي‌كرد. به علاوه حزب الله بر خلاف ساير نيروهاي عرب بسيار زيركانه و با دقت، جنگ در شب را آغاز و هدايت مي‌كرد و با وجود اينكه از داشتن امكانات ديد در شب محروم بود، بسيار خوب مي‌جنگيد.
پيش بيني مي‌شود كه در رويارويي بعدي حزب الله و ارتش اسرائيل، حزب الله به توانايي استفاده از موشك هاي ضد هواپيمايي (جنگنده) دست يابند و تهديد هوايي جدي ايجاد كند؛ به همان روشي كه توانست موش‌هاي ضد تانك توليد و استفاده كند.
در صورتي كه حزب الله بتواند در اجراي اين برنامه هاي خود موفق باشد، خواهد توانست ساير مشكلات خود را در جنگ تابستان حل كند.
جابجايي نيروها و تجهيزات از روستايي به روستاي ديگر يك جنگ رواني ايجاد كرد.

*ترجمه و ويرايش:خبرگزاري فارس
نظر شما
پربیننده ها