زهرا ریحانی نویسنده داستان «نقاش غار» و برگزیده ششمین جشنواره سراسری داستان کوتاه دفاع مقدس (جایزه ادبی یوسف) در گفتوگوی اختصاصی با خبرگزاری دفاع مقدس گفت: «نقاش غار» در مورد زنی باردار است که همسرش به جبهه رفته است؛ این زن خبر شهادت همسرش را میشنود، با شنیدن این خبر حالش بد میشود و بچهاش به دنیا میآید، این زایمان زودهنگام باعث میشود که قرنیه چشم این بچه تشکیل نشود و او کور به دنیا بیاید.
وی افزود: بخشهایی از «نقاش غار» به رابطه بین این مادر و فرزند میپردازد و اینکه این مادر با صبر و حوصله فراوان این بچهای که اکنون نابیناست را تربیت و سعی میکند که مفاهیمی مانند روز و شب و رنگهای مختلف را به او آموزش دهد.
ریحانی تصیح کرد: آشنایی من با دختری به نام آزاده که از همشهریهای شیرازی من است مرا با دنیای روشندلان عزیز آشنا کرد. آزاده دختر فوقالعاده باهوشی است که با تلاش و کوشش فراوان توانسته موسیقی یاد بگیرد و آن را به نحو احسن اجرا کند.
وی گفت: آشنایی من با آزاده باعث شد تا با دیگر روشندل عزیزی که آشنا شوم. یکی از دوستان آزاده دختری بود به نام لیلا که وقتی من این قصه را برای او تعریف کردم گفت که این دقیقا قصه زندگی من است، او نیز فرزند شهیدی بود که مادرش خبر شهادت پدرش را شنیده بود و این خبر باعث تولد زودهنگام لیلا و به وجود آمدن این مشکل در او شده بود، وقتی من این قصه را برای لیلا تعریف کردم او یک دفعه گفت که شما دارید قصه زندگی من را تعریف میکنید.
برگزیده جایزه ادبی یوسف ادامه داد: من در جشنوارههای بسیاری شرکت کردم، بعضا در این جشنواره رفتارهایی مشاهده میکنیم که اصلا در شأن هنرمندان نیست، اما رفتار و کردار برگزارکنندگان جشنواره ادبی یوسف بسیار خوب بود.