اندكي از بهشتي ديروز؛
تاريخ انقلاب اسلامي ثابت كرده كه پيوند جريان نفوذي با جريان نفاق، دردانههايي از فرزندان انقلاب خميني(ره) را هدف قرار داده تا مسير پرشتاب حركت انقلابي در بستر اسلام ناب محمدي (صليالله عليه و آله و سلم) متوقف شده و يا حداقل با كندي مواجه شود.
جريان نفوذي با گرا دادن به جريان خط نفاق، هستههايي از موثرين روند حركت متعالي ملت را نشانه گرفتند كه انصافا به عنوان مديران پر اميد انقلاب امام (ره) و مردم معرفي شده و در برهههاي تاريخي تاثيرگذاري جدي در دستيابي ملت به افقها ايفا نموده بودند.
بيشك يكي از قلههاي اين هدفگذاري "بهشتي " مظلوم ما بود. او كه با بنيانهاي اعتقادي اصيل اسلامي و درون مايههاي جدي انقلابي، خاري در چشم معاندان اسلام ناب بود ،مظلوم زيست و مظلوم هم به شهادت رسيد.
شهيد آيتالله دكتر سيد محمد حسيني بهشتي را بدون ترديد ميتوان يكي از افراد حلقه اول اطراف امام راحل (ره) بر شمرد؛ حلقهاي كه متشكل از شهيد مطهري، شهيد بهشتي، آيتالله خامنهاي، حجتالاسلام سيد احمد خميني و .... بوده و بلافاصله پس از ارشادات امام امت، روند انقلاب اسلامي در داخل ايران را به پيش ميبردند. در اين بين تقسيم كاري تيزبينانه صورت پذيرفته بود كه در يك سوي آن شهيد مطهري وظيفه تئوريزه كردن پايههاي فكري و ايدئولوژيك انقلاب را بر عهده داشت؛ آيتالله خامنهاي مسئوليت ابلاغ سياستهاي انقلابي به جامعه را بر دوش گرفته بود، مرحوم حجتالاسلام سيد احمد خميني مسئوليت حفظ جان و مراقبت از سلامت امام راحل (ره) در برابر سد حملات كينه توزانه دشمنان و نيز پيغام رساني نسبت به اوامر و دستورات امام راحل (ره) را عهده دار بود . در اين ميان شهيد مظلوم آيتالله دكتر بهشتي نيز مسئوليت كادر سازي از نيروهاي خوش افق براي آينده نظام اسلامي را برعهده داشت. چنين بود كه آيتالله بهشتي به همراه آيتالله مصباح يزدي، شهيد آيت الله قدوسي و آيتآلله جنتي با تاسيس مدرسه حقاني و برخي ديگر از موسسات فرهنگي- فكري، در اين رابطه عمق آيندهنگري خود نسبت به فرداي انقلاب اسلامي را به نمايش گذارد.
شهيد بهشتي علاوه بر اين از دو خصوصيت تيزبيني نسبت به كژ روي و انحراف و مديريت قوي و كار تشكيلاتي منسجم و قوي برخوردار بود. به حدي كه وي نوك پيكان جريان نفوذي و نفاق پس از شهيد مطهري و آيتالله خامنهاي به شمار ميرفت. روز شمار هدف گيري اين بزرگان توسط جريانهاي منحرف نيز از همين واقعيت حكايت ميكند ؛چنانچه شهيد مطهري در ارديبهشت ،58 آيتالله خامنهاي در 6 تير 60 و شهيد بهشتي در 7 تيرماه سال 60 مورد تهاجم تروريستي شبكه نفوذ و حلقه نفاق قرار گرفتند.
همچنين قدرت مديريت چالاك ، ضربتي و انقلابي شهيد بهشتي چنان بود كه چه در ايام قبل از پيروزي انقلاب و چه پس از آن، ايشان به عنوان ركن مديريت انقلابي، مسئوليتهاي كلان را بر عهده گرفته و به خوبي از پس آن بر ميآمد. مسئوليت ستاد استقبال از امام راحل(ره) در بهمن 57، اداره مجلس خبرگان قانون اساسي در سال 58 و رياست حزب جمهوري اسلامي تا سال 60 به همراه تاسيس نهاد قوه قضائيه پس از فروپاشي نظام قضايي طاغوت، از جمله شواهد اين ادعاست.
در اين بين شايد بتوان برجستهترين خدمت شهيد بهشتي به انقلاب اسلامي را بصيرت و قدرت والاي مديريت او در اداره مجلس خبرگان قانون اساسي برشمرد. مجلسي كه گرچه نامداراني از علما و فضلاي صاحب فتوا و كرسي علم و تهذيب و فقاهت در آن حضور داشتند اما تابلو داراني از جريانات غير اصيل انقلابي نيز به طور واضح و عيان در آن مجلس عضو بوده و با تاثيرگذاري خود در صدد گنجاندن انحراف در قانون اساسي كشورمان بودند.
ايستادگي عقلانيت مدار شهيد بهشتي در برابر انحرافات درون مجلس خبرگان قانون اساسي، اهتمام وي در جانمايي اصل "ولايت فقيه " در درون قانون اساسي و شكل دهي منطقي به شيرازه اين قانون محكم و صاحب منزلت، دقيقا وظيفهاي الهي بود كه تنها او ميتوانست از پس آن برآيد و شايد چنين صلابت و مسئوليت پذيري بود كه وي را هدف تيغ نفاق قرار داد.
بهشتي، اندكي قبل از انفجار بوي عطر آگيني از جنت استشمام كرد. او در جلسه حزب جمهوري اسلامي به يكباره سخنان معمول خود را قطع كرد و به دوستانش گفت: رفقا!بوي بهشت ميآيد... شما آنرا متوجه ميشويد؟ ... و فرشتگان بهشتي را بهشتي كردند...
اندكي از بهشتي امروز؛
مظلوميت و تابناكي چهره شهيد مظلوم بهشتي آنچنان بود كه پس از شهادت او پرده نفاق بر زمين افتاد و او در بلنداي تاريخ، به عنوان سمبل مظلوميت، صلابت، اقتدار و بصيرت مطرح شد.
همچنين بود كه پس از او كساني كوشيدند تا به شباهتسازي ميان خود و ايشان روي آورده و سعي نمودند تا در اين محل از قرابتهاي نسبي خود با وي گرفته تا قرابتهاي بعيد با او را دستمايه اين شباهت آفريني خود قرار دهند.
يكي بدليل آنكه چند صباحي شهيد بهشتي را در اروپا ديده بود بيآنكه انگيزه اصلي خود از سفر به اروپا را بيان كند و بگويد كه ارتباط با لژهاي اصلي فراماسونري را در دستور كار خود داشته، خود را منتسب به آن بزرگوار ساخته و بدين شيوهها توانست دو دوره متمادي سكان يكي از اصليترين نهادهاي اجرايي كشور را از آن خود نمايد. ديگري نيز به دليل چند روز همكاري با وي، بدون آنكه توصيههاي بهشتي در زمينه حمايت از ولايت فقيه و مبارزه بيامان با امريكا و اشرافيت را نصبالعين خود قرار دهد، در فيلم تبليغاتي انتخاباتي خود، به قرينهسازي ميان خود و بهشتي دست زد و آن متملق منحرف ديگر نيز اخيرا بيآنكه به موارد متعدد رويارويي صريح و حساسيت شهيد بهشتي با انحراف در زمان خود بپردازد، براي كسب وجهه، شخصيتي ديگر را كه بر انحراف اطرافيان خود چشم بسته، بهشتي معرفي نموده است.
آن يكي نيز بيآنكه نشاني از پدر را درون خود جستجو نمايد، به طراحي براندازي نظامي كه قطرات پاك خون پدر خود و پدران ديگر براي آبياري هزينه شده بود اهتمام ورزيد و تنها به خاطر انتساب نام خانوادگي، به قرينهپردازي ميان خود و شهيد مظلوم امت پرداخت.
اما به واقع كدامين شخصيت بيادعا بيشترين قرابت عملي با بهشتي دارد؟ پاسخ به اين پرسش با تعقيب كدهايي از زندگي پربار شهيد بهشتي ميسر خواهد بود. كدهاي مزبور در برشهاي مختلف زندگي شهيد بهشتي قابل رؤيت است؛ بهشتي اهل مجامله، مداهنه و مماشات با دشمن نبود، او دشمن را به خوبي ميشناخت و در برابر او سخت ميايستاد. صراحتا مي گفت به امريكا بگوييد از ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير! و امروز چه كسي جز رهبر معظم انقلاب اسلامي - دام ظله - علمدار مبارزه با استكبار جهاني و آمريكا در داخل و خارج از كشور است؟
بهشتي با توشه اي عظيم از فقه و فراست معنوي، جريان انحراف از خط ولايت فقيه را جريان سازشكار با دشمن ميشمرد و از همين رو بود كه مورد هجمه رواني و عملياتي آنان قرار گرفت؛ بهشتي به خاطر ايستادگي و عدم مسامحه در برابر انحراف حذف شد و امروز چه كسي جز مقام معظم رهبري - مدظله - در برابر انحرافات از اصول و مباني انقلابي روشنگرانه و فقاهت گون، سينه سپر كرده و با صراحت اعلام ميدارد كه حاضر به باج دهي به دشمنان نبوده و انحراف انقلاب را تحمل نخواهد كرد؟
بهشتي مظلوم است، مظلوم زيست، و خار چشم دشمنان بود؛ او با ساده زيستي مثال زدني مورد هجمه معاندان زرسالار و اشرافيگران تجمل پرست بود و چه كسي امروز ساده زيستتر و مردميتر از حضرت آيتالله خامنهاي - دامت بركاته - در ميان مسئولين ميتوان جستجو كرد؟
بهشتي عليه التقاط و تحجر علم منطق و عدالت را در دست گرفت و با صلابت، تشكيلات نظام اسلامي را طراحي كرده و قوه عاقله را به نحو شايسته در خدمت انقلاب اسلامي قرار داد و امروزه چه كسي دشمن ستيزتر، پر صلابتتر، منطقيتر، تشكيلاتيتر، با برنامهتر و دلسوزتر به انقلاب اسلامي و مردم جز سكاندار تيزبين و فرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي ميتوان يافت؟ به راستي چه كسي جز ايشان مورد بيشترين بعض و حقد دشمنان بهشتي ديروز قرار گرفته است؟
دشمن، بهشتي ديروز را از ما گرفت؛ بهشتي امروز اما مظلومتر از بهشتي ديروز است و بيشك شكرانه برخورداري جامعه از بهشتي امروز، حمايت و حركت در خط مقتداي مظلوم و مقتدر جامعه است؛ خداوند وجود نازنينش را از بلايا مصمون فرمايد.
يادداشت از:محمد سعيد ذاكري