هنرمنداني که براي جنگ و مقاومت نوشتند اما کنار رانده شدند

کد خبر: ۱۲۸۶۹۹
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۹۰ - ۰۷:۱۵ - 26November 2011



زماني که هشت سال جنگ تحميلي را پشت سر گذاشتيم عده‌اي از هنرمنداني که جنگ را در زندگي خود با گوشت و پوست و خون خود و تا مغز استخوان تجربه کرده بودند دست به قلم بردند تا قلم روايتگر آنچه باشند که بر آنان و ميهن‌شان و مردمان‌شان گذشت. هر کدام بدون چشم‌داشت نوشتند و خلق کردند آثاري را که وقتي چشم خطوط نگاشته شده آن‌ها را مرور مي‌کرد، قلب و جان را به درد مي‌آورد از اين همه سختي که بر وطن و هموطنان ما گذشت.

آثاري را خلق کردند که گوياي سختي‌هايي بود که جنگ بر ما تحميل کرد و پس از پايان آن نيز خساراتي که به جاي گذاشت تا به امروز هم سختي‌هايي را بر ما تحميل کرده است.

اين هنرمندان نه براي بزرگ نشان دادن خود، نه براي محبوبيت و شهرت، نه براي انباشته‌ کردن زر و زيور که براي دل خود و مردماني که قلب‌شان از تحميل سختي‌هاي جنگ به دردآمده بود و رزمندگاني که بي‌توقع، جان خود را براي ميهن و دين‌شان به حراج گذاشتند، نوشتند و بس. اما دست زمانه چه بي‌رحم است و چه ناجوانمردانه پاسخ اين قلم‌ها را داد و مي‌دهد.

زماني چشم اين هنرمندان از جنگ و سختي‌هايش خون بود و ديدن مشقت‌هايي که بر زن و مرد و پير و جوان اين مرز و بوم بر زير توپ و تانک و خمپاره دشمن مي‌رفت و حال از دست کساني خون است که بي‌توجه به خون دلهاي گذشته خط بطلان مي‌کشند بر قلم و آثاري که اين هنرمندان خلق کردند.

کساني که حق قلم را ناديده گرفتند و با انگ زدن بر دل و جان اين هنرمندان آن‌ها را به کنج‌هاي عزلت راندند و مهر خاموشي بر لبان که نه بر تفکر اين هنرمندان زدند. کساني که مي‌انگاشتند هر آنچه اين هنرمندان نوشته و قصد نوشتنش را داشتند زائيده اذهاني است که طراوشات‌شان جايگاه اين کسان را ناديده مي‌گيرد و بس.

اين کسان با تيغ مميزي به جان آثاري افتادند که حامي‌شان تنها يک قلم بود و ساعت‌ها نخفتن و رنج کشيدن. حال وقتي که نگاه مي‌کنيم عرصه پر است از به ظاهر هنرمنداني که تنها به نرخ روز مي‌نويسند و رنج گذشتگان و زند‌گان و مرد‌گان برايشان رنگي ندارد.

حال وقتي که نسل جوان به آثاري که در عرصه دفاع، دفاعي که مقدس بود و جنگ، جنگي که شوم بود، خلق شده‌اند چيزي نمي‌بينند جز جملاتي که مي‌توان از آن‌ها به اين برداشت رسيد که محرک نگارش‌شان صداي سکه‌هايي است که بر تعدادشان افزوده مي‌شود.

اما هيچ کس به اين نسل جوان جوياي تأثيرگذاري هنر نمي‌گويد که هستند هنرمنداني که نوشتند و ياراي نوشتن را هنوز هم دارند اگر تيغ مميزي قلم را از دست‌شان نربايد. هيچ کس نمي‌گويد هستند هنرمنداني که روزي آثاري را بدون شنيدن صداي سکه‌ها نوشتند و مخاطبان با ديدن اين آثار به اين درک نائل شدند که هنر چيست و هنرمند کيست.

اما حال وقتي رويدادي که مزين است به نام تئاتر مقاومت،‌ برگزار مي‌شود هيچ نامي از آن هنرمندان ديده نمي‌شود و گويي که هيچ گاه چنين هنرمنداني نبودند و چنان آثاري تنها در خيال زاده شده بودند و در دنياي عيني وجود نداشته و ندارند. چنان برگزار کنندگان چنين رويدادي بر خود مي‌بالند که گويي تنها در اين زمان و اين نقطه است که انديشه نگارش و توليد اثري هنري در خصوص مقاومت و دفاع و جنگ زاده شده است.

گويي که اين کسان خود نيز فراموش کرده‌اند که چگونه با تيغ مميزي قلم را در دست هنرمندان پر دغدغه شکستند و برگ برگ آثارشان را پر پر کردند. چنان سينه سپر کرده‌اند که گويي هيچ هنرمندي پيش از اين‌ها دغدغه‌اي براي وطن و ميهن و هموطن خود نداشته است.

اي کاش کمي صادق بوديم از ياد نمي‌برديم آثاري را که خلق شدند و هر کدام‌مان با جان و دل دوست‌شان داريم. "پچپچه‌هاي پشت خط نبرد"، "عطا سردار مقلوب"، "دو حکايت از چندين حکايت رحمان".

-------------------------
 فريبرز دارايي

 

نظر شما
پربیننده ها