وصیتنامه شهید رسول حدادزاده

کد خبر: ۱۲۹۳۸۳
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۳۹۰ - ۰۶:۳۲ - 14April 2011
از هابيل گرفته تا شهداي عمليات رمضان و شهدايي كه بعداً تقديم اسلام خواهيم كرد. با سپاس ازپروردگاري كه ما را در عصري قرار داد كه در آن عصر فرزندي از سلاله اسلام وقرآن به نام خميني قدعلم كرده و سپاس پروردگاري را كه ما را از پيروان و جانبازان آن بنده خالصش قرار داد و سپاس خدايي را كه ما را لايق ديد و شربت گواراي شهادت را به ما نوشانيد .
سلام به امت شهيد پرور, به امتي كه اين شهيدان را در دامن خود پروراند و حزب الله را دوباره زنده ساخت و آواي دلنشين اسلام وقرآن را گوش مستضعفين جهان رساند .
آه , پروردگارا من چه وصيتي مي توانم به اين امت حزب الله داشته باشم, امتي كه هميشه و هر زمان در شاديها و غمها در سختيها و بلاها د رشكست و پيروزي در مبارزه با منافقين داخلي و دشمن زبون خارجي به نداي امام خويش لبيك گفته و براي پاسخ به ندای هل من ناصراً ينصرني وشهادت از يكديگر سبقت مي گيرند .
اما نه سخني چند با اين ملت دارم .
آري وصيت من اين است كه چون ما در داخل اين انقلاب هستيم درست نمي دانيم
كه اين انقلاب به آمريكا و شوروي چه ضربه اي زده و بهتر از همه اين ابرقدرتها مي دانند كه اين انقلاب آنان را به چه روزي انداخته است. پس مطمئنا در صدد انتقام خواهند آمد و چنان كه تا به امروز كرده اند .
هر روز توطئه اي پيچيده تر از توطئه قبلي خواهند كرد وبراي آگاه شدن از اين توطئه ها بايد كاملا گوش به فرمان رهبر باشم . بايد در نماز جمعه ها و دعاي كميل ها و تشييع جنازه ها شركت فعالانه داشته باشيم و مبادا شب جمعه اي فرا رسد كه در در دعاي كميل شركت نداشته باشيم . شهيدي را در شهرمان به خاك سپارند كه ما در آنجا نباشيم . من به نوبه خود در پیشگاه پروردگارم از آن قومي شكايت دارم كه در ميانشان اشخاصی مي زيستند كه براي رضاي خدا از بدن جان و مال دريغي نداشتند ولي عده ای نام بي طرف را بر خود نهادند و همچنان بر عقيده خود استوار ماندند .من به بي طرفها مي گويم كه بر سر مزار من نيايند و در تشييع جنازه من شركت نكنند حتي اگر از نزديكترين فاميل من باشند .
مگر آن كه از لجاجت دست بردارند و راه حق يعني راه خميني را پيشه كنند . وصيت ديگرم اين است كه مبادا ثانيه اي و حتي يك هزارم ثانيه اي رهبر عزيزمان را تنها گذارند چرا كه او فرزند زهراست و آيا مي توانيم د رآن دنيا پاسخ گوي زهرا اطهر(ع)باشيم, پس خميني را ترك نكيند و او را در مبارزه با امپرياليسم و كمونيسم تنها نگذاريد .
نه، نه، نه به خدا عاجزم از اينكه زهرا(س) از من بپرسد كه فرزندم در زمان شما قيام كرد و چرا شما به او ياري نكرديد. آري به خدا عاجزم و خدايا تو را گواه و شاهد مي گيرم بر زهرا (س)كه من تا آخرين ثانيه عمرم و تا آخرين قطره خوني كه د ر بدنم داشتم به خميني وفادار ماندم و در راه پاك او كه راه انبيا ء و پاكان است جنگيدم و آخر شهادت را به آغوش گرم فشردم . خدايا تو را گواه مي گيرم كه من راه شهادت را انتخاب نكردم مگر به رضاي تو كه رضاي تو براي من نيكوست و رضاي خلق بدون رضاي تو براي من تلخ و ناگوار است.
و آخرين وصيتي كه مي توانم به امت شهيدپرور داشته باشم اين است كه مبادا سلاحي را كه از دست من به زمین افتاده بي صاحب گذارند . اميدوارم كه فردا سلاحم را از زمين برداشته و دشمني را كه من نتوانستم بكشم او بكشید .
اما سخني چند با پدر و مادر : پدر و مادر عزيزم اميدوارم كه مرا بخشيده باشيد و از اينكه در طول اين عمر كوتاهم نتوانستم فرزندي شايسته برايتان باشم معذرت مي خواهم و كاري نمي توانم برايتان بكنم جز اينكه خدا را گواه مي گيرم كه اگر شهادت نصيب من شد و اگر خدا قرباني شدن مرا قبول كرد و مرا از اهل بهشت قرار داد قسم بر مهدي موعود كه به بهشت نروم مگر آن كه با شما باشم. مادر عزيزم و پدر مهربانم مي دانم كه چه آرزوهايي براي من داشتيد و اين را نيز مي دانم كه به آرزويتان در مورد من نخواهید رسیدو عصاي پيري شما خواهد شكست و ديگر يار و ياوري براي پيري شما نخواهد ماند ولي چه كنم كه معشوقم الله است و به راستي كه خدا بالاترين معشوق هاست و هيچ عاشقي را در مقابل او تاب مقاومت نيست و عاشق بايد به سوي محبوبش بشتابد گرچه د راين راه از تمامي علايق مادي بگذرد .
مادرم اين را بدان كه حجله من سنگري بود كه پاسداري به خون پاكش غوطه ور بود و آرزويم ديدنم كربلا و ورد و آهنگم در آخرين لحظه عمرم اين است: خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزا .رزمندگان ما را پيروزشان بفرما .از صحنه روزگار منافقين را بردار. اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمداً رسول الله اشهد ان علي ولي الله.                                  رسول حدادزاده

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار