به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از فارس، پس از فروکش کردن آتش عملیات خیبر در منطقه هور و تثبیت شدن «جزایر مجنون» در «قرارگاه نصرت» در تاریخ 13 فروردین 1363 با «علی هاشمی» فرمانده «قرارگاه نصرت» و معاون «قرارگاه بدر» در هنگام عملیات(قرارگاه های هدایت کننده عملیات خیبر) مصاحبهای انجام شد.در این مصاحبه سردار شهید «علی هاشمی» در مورد نحوه پیشنهاد این منطقه برای عملیات، شناساییهای ویژه و یک سالهای که در منطقه هور انجام شد، کارهای مهندسی خاص و ابتکاری طراحی شده برای عملیات در این منطقه ویژه، نقش هوانیروز، یگان دریایی و نیروهای شناسایی در عملیات، نحوه توجیه فرماندهان به عملیات، نتایج عملیات، علت ویژه بودن «عملیات خیبر» و آمار شهدا و مجروحین نیروهای شناسایی توضیحات شنیدنی و قابل توجهی را ارائه میدهد. بخش دوم از این مصاحبه را در زیر می خوانید:
اقدامات مقدماتی انجام شده در منطقه
موارد دیگری را که به عنوان کارهای مقدماتی عملیات انجام شد بخواهم برایتان به صورت خلاصه بگویم، چنین است. یکی از مشکلاتی را که در رابطه با عملیات داشتیم عمق کم آب بود. آب هر چه به طرف شرق یعنی به طرف سیلبند میآمد، عمق آن کم میشد و حتی در بعضی از جاها اصلاً غیر قابل تردد برای قایق میشد. بر همین اساس در محور شهید بقایی یک ابتکار جالب و یک کار مهندسی که خیلی زود انجام شد و خیلی هم با مشکلات و با پوشش انجام شد، ایجاد یک کانالT مانند بود که به نام کانالT یا کانال بقایی معروف است و در عملیات هم کمک زیادی به ما کرد. این کانال باعث میشد که بچهها خود به خود آب اطراف را توی کانال جمع کردند و میشد در آن تردد کرد. به وجود آوردن کانالT مانند و ایجاد یک چهارراه خیلی به ما در جهت تردد کمک کرد و برای مقدمات عملیات نیز مورد نیاز بود.
کار دیگری که انجام شد احداث دو خاکریز بود که به خاکریزیهای مهندسی معروف شد. آوردن قایقها با استتار یکی از مشکلات همیشگی ما در این عملیات بود که باید با ویژگی خاص به این منطقه آورده میشدند و مسئله حفاظت رعایت میشد.
برای انتقال حجم وسیع و گسترده وسایل و تجهیزات مورد نیاز خیلی مشکل بود که انسان بتواند یک تعادلی در کارها به وجود بیاورد که هم مسئله حفاظت رعایت بشود هم اینکه امکانات و تجهیزات به منطقه منتقل شوند. اکثر این وسایل در شب و با پوشش منتقل شدند بچههای خود قرارگاه، رانندگی ماشینها را انجام میدادند. نکته جالب این که بچههای قرارگاه روزها کار میکردند و عصرها ماشین ایفا میگرفتیم و میرفتند ماهشهر و قایقها را سوار میکردند و با چادر آنها را میپوشاندند و به صورتی که مشخص نبود قایق است، آنها را شبانه به منطقه منتقل میکردند. این کار جالبی بود که با کمک خدا بچهها توانستند قایقها را تقریباً توی منطقه بیاورند و الحمدالله عراق نتوانست بفهمد که این قایقها به منطقه آورده شدهاند. توجیه نیروها و فرماندهان و بردن نیروها روی هدفهایشان کلاً به عمده برادرها بود و این تجربه، تجربه بسیار خوبی برای سپاه بود به طوری که تشکیلاتی دور از تمام سر و صداها و دور از تمام کارهای عملیاتی، کارهای شناسایی و طرحریزی را انجام داد و با ابتکاراتی که به عمل آورد نیازهای عملیاتی را تأمین کرد و بعد هم خیلی راحت، یک هفته قبل از عملیات نیروها آمدند و توجیه شدند و همین نیروهای شناسایی دست نیروها را گرفتند و روی هدفهایشان بردند و عملیات را انجام دادند و به شکل خیلی راحت و ساده عملیات انجام شد. برادرهای فرمانده لشکر و تیپها در این عملیات، خیلی راحت بودند و نه به اطلاعات عملیاتشان فشار آمد و نه به طرح و عملیات و نه به واحدهای دیگرشان. بچههای قرارگاه نصرت خیلی راحت در گردانها و تیپها پخش شدند و بچهها را روی هدفها بردند و به آنها گفتند این هدفتان میباشد و فشنگ آنها را روی هدف هدایت کردند.
اگر یک تشکیلات مشخصی باشد میشود مسائل را کنترل کرد و میشود مسائل حفاظتی را تذکر داد که رعایت بکنند. قرارگاه نیز برای این کار، یک تشکیلات را انداخت که این کارها را انجام بدهد.
اهداف قرارگاه بدر در عملیات
سوال: در مورد اهداف قرارگاه بدر در عملیات خیبر توضیحات کامل خود را بفرمایید.
شهیدعلی هاشمی:
فعلاً اهدافی را که ما گرفتیم خدمت برادرها بگویم. کلاً قرار شد قرارگاه بدر در مرحله اول عملیات، ابتدا مجنون معروف یا مطرح شده مجنون را تصرف کند و بعد تجمع تک را با هماهنگی قرارگاه مجاور، انجام بدهد. اگر ما وضع جزایر را بخواهیم بررسی کنیم میبینیم که دو جزیره جدا از هم هستند ولی از طریق جاده با هم ارتباط دارند. در طرف شرق و غرب و شمال اینها آب و نی است فقط جنوب آنهاست که به خشکی خود عراق متصل است. البته از سمت جنوبی، این جزیره جنوبی هم به خشکی خواهیم رسید.
یک کانال 50متری معروف یا کانال مشروع سوئیب زده میشود که یک پل از روی آن میگذرد و ارتباط خشکی به جنوب جزیره یا جزایر جنوبی را متصل میکند.
این جزایر، جزایری هستند که عراق با زدن دیوارهای چاکن 20متری این جزایر را به وجود آورد و همین جزایر هم در قبل، آب بودند و اصلاً هور بودند که آنها را خشک کردند و میخواستند استفاده نظامی و بیشتر استفاده اقتصادی از آنها بکنند. این جزایر یک وضعیت بسیار خاصی توی این منطقه داشتند. یکی از مشکلات ما و مسائل ما همین جزایر بودند و آنها در عقبه و پشتیبانی کردن عملیات نقش مؤثری میتوانستند داشته باشند.
این جزایر از نظر نظامی هم نقش بسیار مهمی را دارند چرا که قشنگ از این پشت و پهلوها از یک طرف به نیروهای مستقر و یا به پشت نیروهای مستقر در شرق بصره زده میشد و طبق شناساییای هم که داشتیم دشمن در آنجا استحکامات و مواضع زیادی نداشت.
به هر حال عملیات روی جزایر به عهده قرارگاه بدر گذاشته شد و مانوری که برای آن چیده شد این طور بود که ما نمیتوانستیم در خود شب عملیات به این جزایر حمله کنیم و به علت مسافت زیاد این منطقه که چیزی حدود 60 کیلومتر بود از نقطهای به نام شهید بقایی باید 60 یا 70 کیلومتر برادرها با قایق میرفتند تا به آن هدفهایی که تعیین کرده بودیم دست پیدا کنند. کلاً هدفها را ما به این شکل تقسیم کردیم که یک سری هدفها به نام هدف اولیه بود که برای آن یک مانور داشتیم و یک هدف کلی بود که خود جزایر بود. برای گرفتن هدفهای اولیه برادرها میباید یک شب قبل از عملیات اصلی سوار بر قایق میشدند و برای هدفهای تعیین شده به جلو میرفتند.
خوب است چند نکته را در ابتدا بگویم. ما دو گردان برای هجوم اولیه در نظر گرفتیم که این دو گردان از لشکر عاشورا بودند و قرار بود که نصف جزیره جنوبی را تصرف کنند و قرار بود نصف دیگر و به اصطلاح نصف شرقی آن را لشکر علیبنابیطالب که زیر امر قرارگاه حنین بود تصرف کند.
[قرار شد] جنوب غربی جزیره جنوبی را با یک گردان از لشکر عاشورا در مرحله اول بگیریم. وضعیت این منطقه که قرار شد [توسط] این گردان لشکر عاشورا گرفته شود به این شکل بود که اگر یک پل که همان پل شطیحات [بود] گرفته میشد، تقریباً منطقه سقوط میکرد.
دوم این که پل شطیحات در فاصله 60 تا 70 کیلومتری از [نقطه رهایی] نیروها بود و سه گروهی که باید روی این پل میرفتند حتماً باید 24 ساعت قبل از عملیات، حرکت خود را آغاز میکردند و به نزدیکیهای هدف که منطقهای لخت و فاقد نیزار و در دید دشمن بود، میرسیدند. به همین دلیل این نیروها باید حتماً شب قبل از شروع حمله، حرکت میکردند و خود را به نزدیکترین نقطه هدف رسانده و در نیزارها پنهان میشدند و شب بعدش عملیات خود را آغاز میکردند.
نیروهای گردان [متعلق به] لشکر عاشورا میباید با استفاده از قایقهای چینکو و راهنماهایی که قرارگاه نصرت در اختیار آنها گذاشته بود و نیروهای بومی که باز هم قرارگاه نصرت در اختیار آنها گذاشته بود، حمله خود را آغاز میکردند.
در مانور جزیره جنوبی میباید با دو فِلش به دو ضلع شمالی جزیره جنوبی و انتهاییترین و یا جنوبیترین نقطه ضلع جنوبی حمله میشد. فِلش جنوبی باید پل را میگرفت و فِلش شمالی هم باید سرازیر میشد و ضلع غربی جزیره را پاکسازی میکرد.
نحوه انتقال نیرو و تدارکات و تخلیه مجروحین و شهدا
سوال:کلاً در این عملیات برای انتقال نیرو، برای رساندن تدارکات به آن طرف و تخلیه مجروحین و شهدا چه تدابیری اتخاذ شد؟
شهید علی هاشمی:
ما [مانور] جزیره جنوبی را تمام کردیم، مانور جزیره شمالی را هم بگویم که مانور آن کامل بشود. برای تصرف جزیره شمالی قرار شد یک گردان از لشکر 8 نجف بیاید و همان کاری که لشکر عاشورا در جزایر جنوبی انجام داد و روی جزایر شمالی انجام بدهد.
جزایر شمالی تقریباً وضعیتی مشابهِ وضعیت جزایر جنوبی دارد. چرا که ضلع جنوبی جزیره شمالی یک پل خاکی است که برادران آن را درست کردند که جزیره شمالی و جنوبی را با هم ارتباط دهند، و بعد از آن هیچ راه ارتباطی با ضلع جنوبی نبود.
یک هدف حمله این بود که آنجا را گرفت و قشنگ بیایند و روی پل را ببندند تا نیروهای جزیره شمالی را هم به محاصره در بیاورند.
بعد هم نیروهای خودی با یک فِلش از شمال جزیره شمالی به این شکل آمدند. برای این مرحله فقط از دو گروهان استفاده کردیم. زیرا جمعبندی ما این بود که دشمن روی ضلع غربی جزایر سرمایهگذاری آن چنانی نکرده بود و تمام سرمایهگذاری دشمن روی ضلع شمالی و ضلع شرقی بود و عمده نیروهای خود را در آنجا قرار داده بود و در ضلع غربی نیروی کمی را گذاشته بود. به همین دلیل ما فقط دو گروهان برای این قضیه در نظر گرفتیم.
همچنین دو گردان برای گرفتن هدفهای اولی در نظر گرفتیم ولی هدف کلی همین بود که باید گرفته میشد و قرار شد ما بعد از این که دو گردان وارد عملی شدند و جزیره را پاکسازی کردند با انجام عملیات هلیبرد دو گردان نیروی دیگر را توی این منطقه وارد عمل کنیم یعنی در مجموع چهارگردان در این منطقه استفاده شود که دو گردان از لشکر نجف و دو گردان از لشکر عاشورا باشند و تک را ادامه دهیم. الحمدالله پس از اینکه جزایر به تصرف خودمان در آمد، با استفاده از هوانیروز عملیات هلیبرد انجام شد و تقریباً دو گردان نیروهای این دو لشکر- یک گردان از لشکر نجف و یک گردان از لشکر عاشورا- در همان شب اول به جزیره شمالی منتقل شدند و عملیات خود را ادامه دادند.
ما یک سری مسائل در رابطه با پشتیبانی و تخلیه مجروح و شهید داشتیم. وضعیت منطقه به این شکل بود که ما نتوانیم شهدا و مجروحین خود را از توی آب تخلیه کنیم و این یک مشکل بود و با توجه به فاصله خیلی دور شهدا و مجروحین نمیتوانستیم سرمایهگذاری اصلی خود را روی قایق بگذاریم. بر همین اساس بیشتر توجهمان روی این بود که بتوانیم با استفاده از هلیکوپتر، مجروحین و شهدای خود را تخلیه کنیم و پشتیبانی کنیم. البته ما یک سری از مجروحین و شهدا را با استفاده از قایقهایی که رفته بودند و نیروهای تک کننده را به پای هدف رسانده بودند، در حین برگشت برگرداندیم. همچنین هلیکوپترهایی که نیروها را به جزیره منتقل میکردند نیز در برگشت شهدا و مجروحین را به عقب منتقل میکردند.
قایقهایی که مهمات و غذا را به جزیره منتقل میکردند. نیز در برگشتن شهید و مجروح را به عقب منتقل میکردند.
هلیکوپترها در امر پشتیبانی کردن نیروها نقش خیلی مؤثر و بسزایی داشتند و مرتب برادرهایی را که توی جزیره بودند پشتیبانی میکردند. پس در نتیجه عملیات پشتیبانی از دو طریق انجام میشد یکی از طریق آب که توسط قایقهای سیک انجام میشد و از طریق هوا که با هلیکوپتر انجام میشد.
مهمترین مسئله درباره پشتیبانی، پشتیبانیای بود که از سوی خدا انجام شد. من خلاصه بگویم که خدا پشتیبانی کرد. یعنی یکی از عجایب این عملیات و از مشخصترین مواردی که نیروهای غیبی به کمک ما آمدند در همین عملیات بود. با توجه به همه فشاری که دشمن میآورد و با آن محدویتی که در امر پشتیبانی داشتیم دیدیم که برادرها خیلی خوب مقاومت کردند. لوازم و وسایلی که از طریق پشتیبانی به جزیره منتقل میشد این قدر پر برکت بودند که خیلی از مصائب و مشکلات ما را در آنجا برطرف میکرد.
نقش هوانیروز در عملیات
سوال: هوانیروز چگونه و در چه ساعتی کارشان را شروع کردند؟
شهید علی هاشمی:
همان طور که میدانید هلیکوپترهای ما تا حالا در شب پرواز نکردهاند و پرواز در شب برای آنها خیلی مشکل بود. بر همین اساس یک سری تدابیری برای مشخص کردن مسیر هلیکوپترها توسط قرارگاه بدر انجام شد. ما به نیروهای شناسایی گفته بودیم مسیر حرکت هلیکوپترها را شناسایی کنند و با استفاده از چراغهای معمولی ایفا و چراغهای مهتابی که روی سه پایههای با ارتفاع 4، 5 متر گذاشته شده بود مسیر را روشن کنند که هلیکوپترها این مسیر را پیدا کنند و در آن حرکت کنند.
دو تدبیر در نظر گرفته بودیم یکی در آب که مسیر آب را هلیکوپترها مشخص کنیم و یکی هم پدی بود که باید هلیکوپتر روی آن مینشست. از این دو تدبیر، قسمت اولش مسیر بود که قبل از عملیات توی هور چراغ بگذاریم ولی درست کردن پد روی جزیره که هلیکوپتر روی آن بنشیند تا قبل از پاکسازی مؤثر، ممکن نبود و حتماً میباید اهداف پاکسازی میشدند تا بتوان پد مورد نیاز را احداث کرد. الحمدالله هر دو تدبیر به خوبی انجام شد. حتی آنجایی که خط درست کردند در جزیره جنوبی بود که حتی هلیکوپترها نمیتوانستند توی جزیره جنوبی بروند. اتقاقاً خود من با هلیکوپتر در شب اول رفتم در بعضی جاها خیلی خوب بود و در بعضی جاها یک مقدار مشکل بود که الحمدالله خدا کمک کرد و این مسائل رفع شد.
حدود ساعت 11:30 یا 12 بود - ساعت آن را دقیق یادم نمیآید چون در شور و حال عملیات بودیم- ولی فکر میکنم حدود 11:30 یا 12 بود که اولین هلیکوپتر که خود من با آن بودم روی ضلع شمالشرقی - تقاطع شمال و ضلع غربی و ضلع شمالی- نشست. خدا باز به ما کمک کرد که توانستیم به آنجا رویم چون باید یک چراغ آنجا میگذاشتند ولی در آن اواخر چراغ نگذاشته بودند و مسیر هم برای هلیکوپتر مشخص نبود. با مشخصاتی که خودم از منطقه داشتم با استفاده از مسیر آبراهها طرف جزیره رفتیم. از این به بعد هم دیگر هلیکوپترها مرتب میرفتند و میآمدند و به این شکل هلیبرد شروع شد.
نقش یگان دریایی در عملیات
سوال: آیا ترابری با قایق مشکلی به وجود نیاورد؟
در رابطه با ترابری با قایق با وجودی که اولین تجربه ما بود خیلی از چیزها را پیشبینی کرده بودیم که الحمدلله خیلی هم خوب به اجرا در آمد؛ ولی یک سری مسائل بود که واقعاً پیشبینی نشده بود چون اولین تجربه ما بود و ما آنها را نمیدانستیم.
برای نمونه سازمان پیشبینی شده برای قایقها یک سازمانی بود که با توجه به آن امکاناتی که داشتیم شاید نتوانستیم به خوبی از آن استفاده کنیم. هر چند که استفاده زیادی از قایقها کردیم و قایقها کمک زیادی را در این عملیات انجام دادند و باید از این برادرها هم تقدیر و تشکر بکنند و واقعاً زحمت کشیدند.
یکی دیگر از مشکلات مسئله زمانبندی بود، زمانبندی در حرکت، زمانبندی سوار شدن توی قایقها، زمانبندی حرکت قایقها و یکی دیگر کم تجربه بودن برادرهای سکانی بود که تا به حال چنین تجربهای نداشتند و بندگان خدا برای اولین بار مسئولیتی به عهدهشان گذاشته شده بود که در آبهای کم عمق حرکت کنند و 10، 12، 15 تا بسیجی را سوار قایق خود بکنند.
این سکانیها اکثراً توی دریا و توی رودخانههای وسیع و با عمق زیاد قایقرانی میکردند ولی الان آمده بودند توی یک منطقهای که در بعضی از مواقع، عمق آب کم میشد. این یک سری مشکلاتی بود که در رابطه با کم تجربگیشان به وجود آمده بود. یک سری مشکلات هم خود منطقه ایجاد کرده بود، مثلاً چون عمق آب خیلی کم بود. پروانه موتورها به گِل میخورد یا مثلاً در بین راه علفهای هور که به نام چولان هستند دور پروانه قایقها میپیچیدند. خیلی از سکانیها ندیده بودند که به چه شکلی این چولانها و اشغالها را از توی پروانهها در بیاورند. مشکلات این چنینی بود و کم هم نبود ولی الحمدالله کار برادرهای یگان دریایی واقعاً قابل تقدیر است و جداً کار کردند و زحمت کشیدند. این اولین تجربه ما بود و حرکت خوب و بزرگی را انجام دادند.
نقش نیروی هوایی و پدافند در عملیات
سوال:آیا در این عملیات برای نیروی هوایی و پوشش هوایی نیز پیشبینی شده بود؟
بحث مسئله حفاظت از منطقه جوری بود که ما نمیتوانستیم خیلی قبل از عملیات وارد عمل بشویم، بر همین اساس کلاً پوششهوایی به این شکل طراحی شده بود که در آن زمان که عملیات شروع شد یک سری پدافند را توی منطقه مستقر کردیم بعد یک سایت موشکی هم ایجاد شد که پشتیبانی منطقه بود. هواپیمای پوششی ما هم اف14 بود که مرتب روی منطقه بود.
در حین عملیات هم توپهای پدافندی را که غنیمت گرفتیم چیزی در حدود 9 قبضه بود که از آنها در جهت پدافند هوایی توی منطقه استفاده شد.
سوال: در مورد مسئله پدافند چه پیشبینیای انجام شده بود مثلاً اگر عملیات، صددرصد موفق میشد مسئله پدافند به چه صورت انجام میشد؟ اگر مثلاً عملیات در یک مرحله متوقف میشد پدافند چگونه انجام میشد؟
شهید علی هاشمی:
کلاً در مرحله اول جزیره شمالی احتیاج به پدافند نداشت و بیشتر پدافند ما باید روی ضلع جنوبی جزیره انجام میشد. بر همین اساس قرار شد که نصف جزیره را ما پدافند کنیم و نصفی از جزیره را هم از طرف ضلع غربی، قرارگاه حنین با لشکر8 نجف و لشکر عاشورا پدافند کند. پدافند ضلع جنوبی به عهده ما بود. در مرحله اول عملیات که قرار شد ما توی جزیره باشیم تصمیم گرفته شد که قرارگاه حنین مسئول کل جزایر باشد با یگانهایی که زیر امر قرار گرفته بود و لشکر 21 حمزه و عملاً قرار شد کار جزئیات شناسایی را این قرارگاه انجام دهد.
سوال: میزان مقاومتی که دشمن در مقابل بچهها کرد، چگونه بود؟
شهید علی هاشمی:
همیشه در عملیاتها این گونه بوده که هر جا توانستیم دشمن را غافلگیر کنیم، هیچ مقاومتی از خودش نمیتوانست نشان بدهد.
در این عملیات هم این اصل رعایت شد و دشمن غافلگیر شد و ما هیچ مقاومت عمدهای از دشمن توی این عملیات ندیدیم. فشار دشمن بعد از عملیات بود یعنی وقتی شروع به پاتک کرد. برادرها در ابتدای عملیات خیلی سریع به هدفهای خود رسیدند و تا چهار، پنج روز بچهها مرتب روی هدفهای اولیه خود بودند. در تمام منطقه عملیاتی و در محور طلائیه تقریباً بچهها روی هدفهای خود بودند و خیلی راحت هدفها تصرف شدند.
نقش نیروهای شناسایی در عملیات
سوال: راهنماهایی که از طرف قرارگاه نصرت گذاشته شده بودند تا نیروها را منتقل کنند آیا سر وقتهایی که تعیین شده بود آیا سر آن قولهایی که داده شده بود عمل کردند یا نه؟
شهیدعلی هاشمی:
البته این را باید از خود نیروها سوال کنید چون من اگر بخواهم بگویم. خودم مسئول برادرها هستم ولی حتی یک نمونه هم نداشتیم که کسی معترض باشد.
البته ساعتهایی را که ما تعیین کرده بودیم ولی در عمل میدیدیم که اتفاق نمیافتد. در چند محور ما پیشبینی کرده بودیم ولی عملاً نتوانستیم این زمان را پیاده کنیم و به هدفمان برسیم. البته هدف گرفته شد و مهم این بود که ما هدف را گرفتیم هدف شما این است.
یکی از علتهایی که تلفات ما در حین عملیات کم بود شاید توجیه بودن خود راهنماها بود که میدانستند کجا باید حرکت کنند و کجا بروند و یکی از علتهایی که دشمن زود سقوط کرد و به اصطلاح تلفات کم بود، همین کیفی بودن نیروهای شناسایی بود که خوب عمل کردند و تا 80درصد به جاهایی که پیشبینی شده بود، رفتیم و روی هدفها رفتیم.
البته در چند محور هم داشتیم که برای بچهها مشکلات و گیرهایی در مسیر به وجود آمده بود و خود به خود یکی دو ساعت کارها عقب افتاد که اصلاً مهم نبود. مهم این بود که بچهها هدفهای خود را تا صبح درست گرفتند.
نیروهای شناسایی تمام یگانهایی را که به عهده ما بودند. چه لشکر8 نجف، چه لشکر عاشورا، چه تیپ امام رضا، لشکر نصر و تیپ امام حسن را به هدفهایشان رساندند. مثلاً محور لشکر نصر تا یک هفته بعد از عملیات، پنج روز بعد از حمله توی هدفهای خود بودند. سه، چهار روز بعد از عملیات، بیشتر هدفها را گرفته بودند. تا آنجا که من میدانم تا حالا خودم چه توی جلسهها – چه رسمی و چه حتی به صورت غیر رسمی- هیچ اعتراضی از برادرهای فرمانده لشکرها و تیپها در مورد اینکه مثلاً بچههای شناسایی بد کار کردند یا نتوانستند ما را ببرند، نشنیدم.
سوال: مسئله آتش پشتیبانی تا چه حد طول کشیده بود؟
شهیدعلی هاشمی:
به علت دور بودن مسیر یکی از مشکلات ما همین بود که نتوانستیم آتش پشتیبانی سنگین را توی منطقه داشته باشیم. البته در محورها این جور نبود. برادرهای فرمانده لشکر و تیپها تا آنجا که میتوانستند با قایق، خمپارهها و آر.پی.جی را ببرند، بردند. پشتیبانی آتش سنگین نداشتیم و توپخانه را اصلاً نداشتیم.
سوال: در مواقع پاتک دشمن برای مقابله با تانک از هوانیروز استفاده شد یا نه؟
شهید علی هاشمی:
از هلیکوپتر؟
سوال:بله.
شهید علی هاشمی:
در محور آره. یکی از کمکهایی که شد همین استفاده از هلیکوپتر بود، چرا که ما وسایل زرهی نداشتیم و وسایل ضد زره هم – به غیر از آر.پی.جی- چیزی به آن شکل نتوانستیم منتقل کنیم؛ بر همین اساس هلیکوپترهای کبرا کمک زیادی به ما کردند برای نمونه در یک روز که در خود جزیره دشمن مرتب فشار میآورد، با آمدن هلیکوپتر حدود چهار تا، شش تا از این تانکهای دشمن را زدند و خودش باعث تقویت روحیه بسیاری از برادرها شد. برای مقابله با تانکهای دشمن، چند نوبت از هلیکوپترهای کبرا استفاده شد.
وضعیت روحی نیروهای دشمن
سوال: وضعیت روحی نیروهای دشمن و فرماندهان آنها را بعد از اخراجی عملیات و بعد از پاتکها یک مقدار توضیح بدهید.
شهیدعلی هاشمی:
به علت اینکه دشمن غافلگیر شده بود از نظر روحی خیلی به او فشار آمد خصوصاً که اصلاً نمیدانستند بچههای ما از کجا در میآیند. منطقه خیلی وسیع و مملو از نی بود و دشمن خیلی سریع سقوط کرد. اصلاً برای دشمن غیر قابل توجیه و غیر قابل قبول بود که مثلاً نیروهای ایران بیایند و 60، 70 کیلومتر آنها را دور بزنند و از پشت آنها بیایند.
رعایت اصل غافلگیری و انجام عملیات بر این اساس، روحیه فرماندهان و نیروهای عراقی را به کلی متزلزل کرده بود و به این ترتیب اکثر آنها کشته و زخمی شدند و عده زیادی از آنها فرار کردند و خودشان را توی هور انداختند.
چون اطراف جزیره، هور بود عمدتاً خیلی از نیروهای دشمن که توی هور فرار کرده بودند از فردا و پس فردا 10 تا 10تا، 15 تا 15 تا، 5 تا 5تا آمدند و خودشان را تسلیم کردند. تقریباً تمام فرماندهانی که توی جزیره بودند کشته و زخمی و اسیر شدند. شاید تک و توکی از سربازان توانستند فرار کنند و عمده آنها توی عملیات کشته شدند. یک جیبی پر از فرمانده بود که بچهها آن را زدند و تمام آنها را کشته بودند.