به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، کشورهایی که همواره فریادهای حقوق بشرشان گوش های عالم را کَر کرده است، خود مبدع و شروع کننده پایمال کردن حقوق و استقلال ابتدایی کشورها بودند. کاپیتولاسیون یکی از مواردی بود که قدرت های استکباری همواره به بهانه های واهی سعی در تحمیل نمودن آن بر کشورهای ضعیف تر بودند تا از این طریق، تسلط خود بر کشورهای مورد نظرشان را کامل نمایند. به همین منظور گفت و گویی با آقای خسرو معتضد انجام دادیم.
خسرو معتضد صحبت های خود را با بیان اینکه اولین کاپیتولاسیون در دوره عثمانی رخ داده است شروع کرد و گفت: این کاپیتولاسیون علیه دولت عثمانی و به نفع فرانسوی ها تحمیل شد. فرانسوی ها دلیل این اقدام را این طور بیان می کردند که اگر یک بیگانه و خارجی جرمی درکشور شما مرتکب شود، طبق فتاوی و دستورات علما و مجتهدین اسلامی محاکمه می می گردد.در حالیکه ما می خواهیم کسانیکه برای تجارت به اینجا می آیند و یا در اینجا به خدمت مشغول هستند( در ارتش عثمانی عده ای ایتالیایی در توپخانه بودند که به ارتش عثمانی کمک می کردند) از محاکمه با قوانین دولت عثمانی معاف گردند و با قوانین دولت متبوعشان محاکمه شوند. بنابراین قانون کاپیتولاسیون در ابتدا در دولت عثمانی متداول شد.
معتضد ضمن دروغ خواندن محتوای فیلم " حریم سلطان" افزود: دولت عثمانی برخلاف ایرانی ها یکی از جنایتکارترین دولت ها بود. اینان زمانیکه منطقه ای را به اشغال خود درمی آوردند، همه اهالی آنجا را قتل عام می کردند. من از ساخت این فیلم دروغِ "حریم سلطان" که ظاهراً مخاطبین زیادی دارد متأسفم. چراکه لباس ها، طرز بیان، نوع دکوری که در آن استفاده شده است و... کاملاً دروغ است و برای قرن 19 می باشد. در این فیلم دولت عثمانی را به شکل دیگری نمایش می دهد درحالیکه اصلاً اینطور نبوده.
این تاریخ دان با بیان متوقف شدن قانون کاپیتولاسیون در دوران صفویه در ایران ادامه داد: در آن زمان، دولت صفویه از کسانیکه برای تجارت، سیاحت، برقراری روابط دیپلماتیک و یا خدمت به ایران می آمدند حمایت می کرد. بنابراین دولت صفویه به شکلی عمل می کرد که نیازی به کاپیتولاسیون نبود و البته دشمنان ایران نیز در موضعی نبودند که این قانون را به دولت ایران تحمیل کنند.
وی افزود: مثلاً اگر یک خارجی در ایران مرتکب قتلی می شد و نمی توانست رضایت وابستگان به مقتول را به دست بیاورد، اعدام می شد. اشتبلر یک سوئیسی ساعت ساز مشهور بود. او در واقعه ای، یک ایرانی را به قتل رساند. بعد از دستگیری وی، شاه صفی به او گفت: یا اینکه مسلمان بشو و یا اینکه من تو را تحویل خانواده متوفی می دهم و آنها نیز تو را خواهند کشند. اشتبلر گفت: من مسلمان نمی شوم. در نهایت گردنش را زدند و در گورستان ارامنه اصفهان دفنش کردند.
او ادامه می دهد: در زمان کریم خان زند دوباره متحمل کاپیتولاسیون شدیم. در این دوره یک قراردادی با انگلیسی ها بستیم که اگر یک تاجر انگلیسی در ایران مُرد و یا اقدامی انجام داد، تنها، شرکت متبوع او در این مورد دخالت کند. البته این اتفاق نیز خیلی کم رخ می داد.
سردبیر سابق روزنامه ترقی با بیان توضیحاتی پیرامون جنگ ایران و روسیه و تبعات بعد از آن گفت: بعد از جنگ ایران و روسیه و تجزیه شدن ایران توسط روسیه ( حدود300هزار کیلومترمربع از ایران جدا شد)، روس ها یک ماده ای به نام کاپیتولاسیون( حق قضاوت کنسولی) تصویب می کنند.
وی در همین رابطه افزود: در این ماده قانون می گویند اگر یک تبعه روسی در ایران برخوردی ( مالی،جانی و یا ناموسی) با یک ایرانی داشته باشد، در دادگاه های ایرانی به مجازات او رسیدگی نمی شود و باید در دادگاه های روسیه به آن پرداخته شود. همچنین پرونده مربوط به اتهام مورد نظر نیز در کنسولی روسیه در ایران تشکیل می شود. حتی اگر تبعه روسی مظنون به اتهام قتل بود، در دادگاه های روسی به جرم وی پرداخته می شد نه در داخل ایران. این متهم نیز اگر از ایران خارج می شد دیگر هیچ کس با او کاری نداشت.
معتضد ضمن ناجوانمردانه خواندن اقدامات دولت روسیه در قبال مردم ایران گفت: دولت روسیه نیز دادگاهی در تفلیس ایجاد نموده بود که ایرانی ها برای رسیدگی و پیگیری پرونده خود در صورت شکایت از یک تبعه روسی،باید به تفلیس می رفتند. علت انتخاب تفلیس هم مسافت زیاد آن با ایران بود چراکه احتمال می دادند ایرانی ها به این دلیل از پیگیری پرونده خود منصرف شوند. البته به دلیل بُعد مسافت و هزینه سفر، اغلب ایرانی ها قید پرونده را می زدند و پیگیر پرونده خود نمی شدند.
این روزنامه نگار سابق ضمن بیان قرارداد ترکمانچای به عنوان یکی از موارد کاپیتولاسیون افزود: کاپیتولاسیون در قرارداد ترکمانچای به ویژه در زمینه بازرگانی به ایران تحمیل می گردد. در این زمان، انگلیسی ها هم برای جلوگیری از عقب افتادن از روس ها، بعد از جنگ هرات در سال 1274 با ناصرالدین شاه، ایران را مجاب به تصویب کاپیتولاسیون به نفع انگلستان می کنند.
وی گفت: ایران هرات را از آن خود می دانست ولی انگلیسی ها جنبشی تشکیل می دهند و آنجا را از ایران جدا می کنند. ایران نیز در قبال این مسأله، اعتراض می کند که درنهایت به جنگ منجر می شود. انگلیسی ها هم نیروی دریایی خود را از طریق برازجان، بوشهر،اهواز، آبادان و بسیاری از مناطق دیگر، وارد ایران می کنندو تا نزدیک شیراز نیز می آیند و در جنگ خوشاب، ایران را شکست می دهند. بنابراین قراردادی تحت عنوان پاریس امضاء می کنند.
وی ادامه داد: این قرارداد معروف است به حق کامله الوداد. در این قرارداد گفته شده که چون دولت ایران دولتی ضعیف است و قوانین مدون ندارد، نمی تواند به اتهامات و جرم ها رسیدگی کند. دولت انگلستان ازاین قرارداد سوء استفاده می کند و هرکدام از اتباعش که درایران مرتکب جرم و جنایتی می شوند را از پیگرد قانونی مصون می دارد و اعلام می دارد که دادگاه انگلستان باید به آن رسیدگی کند.
خسرو معتضد ضمن بیان سهم خواهی سایر کشورها از دولت ایران گفت: بعد از سقوط دولت روسیه تزاری ، دولت ایران در سال 1297 کاپیتولاسیون مربوط به روسیه را لغو می کند ولی روس ها نمی پذیرند. جالب است که دولت عثمانی، فرانسه، هلند و بلژیک هم از قانون کاپیتولاسیون برخوردار بودند. بنابراین در ایران، اغلب کسانی که متجاوز به ناموس مردم می شدند و یا قتل و هرجرم دیگری انجام می دادند، امکان پیگرد قانونی نداشتند.
معتضد با ابراز تأسف از بی کفایتی دولت ایران در دوره قاجار افزود: روس ها رئیس مجلس شورای ملی، "مرتضی قلی خان سمیع الدوله هدایت" را کشتند ولی هیچ کس نتوانست با فرد متهم کاری کند. مرتضی قلی خان مهندس پلی تکنیک از آلمان بود که در زمان ناصرالدین شاه به ایران آمده بود.
معتضد ادامه داد: این رئیس مجلس یک نقشه راه آهن تحت عنوان راه نجات از شرق به غرب ایران طراحی کرد. اولین کارخانه کهریزک را این فرد ایجاد نموده بود و درکل، تفکرات خیلی مثبتی داشت . روس ها علاقه ای به او نداشتند. آلمینوفیل بود، یعنی می گفت: ما باید با آلمان و اتریش علیه روس و انگلیس همکاری کنیم.
وی ضمن تشریح روز حادثه افزود: نزدیک خانه اش، سه تیر به او شلیک کردند. فردی به نام "ایوان" که کارگر قنات بود به بهانه عدم دریافت حقوق( 150تومان) سه تیر، جلوی درب منزلش درلاله زاربه او شلیک کرد. "ایوان" بعد از قتل، فرار می کند و در مسیر نیز یک پاسبان که دنبال او بود را به قتل می رساند و در نهایت یک افسر قزاق ایرانی سوار بر اسب، او را دستگیر می کند. این فرد بعد از دستگیری، بلافاصله آزاد می شود.
معتضد با بیان ادامه کاپیتولاسیون تا دوره رضاشاه گفت: این کاپیتولاسیون تا سال 1305-1306 ادامه پیدا می کند تا اینکه عدلیه ایران عوض می شود و شروع به تنظیم قانون می کند و مشخص می شود که اگر فلان جرم اتفاق بیافتد، چه مجازاتی دارد. بعد از تصویب این قوانین، راه نفوذ بیگانگان از این جهت بسته می شود. بنابراین دولت ایران در سال 1306 اعلام می کند که کاپیتولاسیون را لغو می کنیم.
این تاریخ دان ضمن بیان عدم پذیرش این قانون ایران از سوی انگلستان افزود: روسیه می پذیرد اما انگلستان در ابتدا قبول نمی کند ولی در ادامه، انگلستان نیز خود را مجاب به پذیرش این تصمیم دولت ایران می بیند. این قضیه تا جنگ جهانی دوم ادامه پیدا می کند تا اینکه سربازان آمریکایی وارد ایران می شوند.
وی ضمن بیان هوس رانی های سربازان آمریکایی در ایران گفت: این سربازان مزاحمت های فراوانی برای مردم ایجاد می کردند. در سال های 1321 تا 1323، این سربازان حتی وارد خانه مردم می شدند و به دختران ایرانی تجاوز می کردند، مشروب خواری می کردند و نسبت به کسانی که از مشروب استفاده نمی نمودند با عصبانیت برخورد می کردند، در خیابان ها مزاحم زنان مردم می شدند، سد راه مردم می شدند و آنها را کتک می زدند، پلیس ایرانی را به باد کتک می گرفتند، در خیابان ها با اتومبیل های جیپ و کامانکار با سرعت 120کیلومتر درساعت حرکت می کردند و اگر کسی سد راه آنان می شد، او را زیر می گرفتند. این عوامل سبب شد که بالأخره صدای دولت ایران درآید و شروع به نامه نگاری های متعدد کند و از دولت آمریکا خواهش نماید که سربازان آمریکایی، مردم را اذیت نکنند.
وی ادامه داد: اما آمریکایی ها قبول نکردند و می گفتند که ما انگلیس و روسیه نیستیم، ما آمریکایی هستیم، ما تاج سر شما هستیم. این رفتار آمریکایی ها تا روی کارآمدن مصدق ادامه داشت و بعد از به قدرت رسیدن وی، رفتار آمریکایی ها تا حدی تعدیل شد. اما بعد از کودتای 28مرداد، رفتار آمریکایی ها بدتر شد و دوباره به سراغ مستثنی شدن خود از قوانین قضایی رفتند.
خسرو معتضد با بیان فشارهای مختلف آمریکا به شاه برای تصویب قانون کاپیتولاسیون گفت: این قانون، ماده 32 و 33 کنوانسیون وین بود که طبق آن، هر فردی که تابعیت آمریکا را داشت از هرگونه اتهامی مصون بود. در ابتدا سعی کردند این قانون را در دوره "امینی" و سپس " علم " به تصویب برسانند که موفق نشدند.
این روزنامه نگار سابق روزنامه ترقی، حسنعلی منصور را نوکر آمریکایی ها خواند و گفت: در نهایت، آمریکایی ها یک نوکر پیدا می کنند که از طریق او سیاست های خود را پیاده نمایند. حسنعلی منصور، این فرد آنقدر شیفته آمریکا بود که حاضر بود از همه چیز خود در راستای خدمت به آمریکا بگذرد. ساواک نیز به این فرد خیلی اعتماد نداشته و در گزارش های خود دائماً از این فرد انتقاد می نمود.
وی گفت: در این گزارش ها آمده است که حسنعلی منصور فردی بسیار خوش تیپ و خوش لباس است، پسر آقای علی منصور است و ... اما توان اداره مملکت را ندارد . این فرد بیشتر به خاطر پدرش به اینجا رسید. در آن زمان به این شکل بود که اگر پدر فردی دارای پست و منصبی بود، آن سِمت بعد از او به پسرش می رسید. حسنعلی منصور هم به این شکل بود.
معتضد ضمن بی کفایت خواندن حسنعلی منصور گفت: در همان ابتدا مسئول دفتر پدرش شد و بعد از مدتی یک پست وزارت بازرگانی گرفت. او بعد از قبول مسئولیت های مختلف در وزارتخانه های گوناگون در نهایت به نخست وزیری رسید.
وی از لابی گری های منصور برای رسیدن به پست نخست وزیری گفت و افزود: این فرد به همراه عده ای از ثروتمندان و سرمایه داران و متنفذین در سفارتخانه ها مانند هویدا و...، گروهی به نام فراکسیون مترقی در مجلس 1342 تشکیل دادند. در مجلس هم به کمک رایزن آمریکا در ایران به نام راک وِل، نام حسنعلی منصور مطرح شد و به عنوان نفر اول رأی نمایندگان مجلس شورای ملی در دوره 21، به نخست وزیری رسید.
معتضد ضمن تعجب آوربودن انتخاب حسنعلی منصور اضافه کرد: وقتی این فرد به عنوان نخست وزیر انتخاب می شود سبب تعجب فراوان همگان می گردد. این فرد تمام وجودش نوکری و ارادت به آمریکا بود. حسنعلی منصور بلافاصله پس از نخست وزیری، قانون کاپیتولاسیون را به مجلس سنا می برد.
وی ادامه داد: این قانون، شبانه و در ساعت 23 به تصویب می رسد و بعد عنوان شد که ایران کنوانسیون وین را می پذیرد. این قانون برخلاف روال معمول در ابتدا به مجلس سنا می رود درحالیکه باید به مجلس شورا می رفت. بعد از اینکه این قانون به مجلس شورا می رسد، عده ای به آن ایراد می گیرند و خطاب به حسنعلی منصور می گویند که این قانون در زمان رضاشاه لغو شده بود، چرا شما دوباره آن را به مجلس برگرداندی؟! که وی در جواب می گوید: اعلیحضرت فرمودند. و سپس به نمایندگان و وکلای مردم می گوید: اینقدر ایراد نگیرید، همینی که هست.
این روزنامه نگار سابق با بیان بی اطلاع بودن همگان از محتوای این قانون گفت: این قانون را حتی روزنامه ها هم ننوشتند و من که یک روزنامه نگار بودم از محتوای این قانون مطلع نشدم.
وی ضمن آگاهی ساز خواندن سخرانی امام خمینی(ره) در مورد کاپیتولاسیون افزود: بعد از اینکه امام از زندان آزاد شد و قرارشد که دیگر به اسرائیل و مسایل مربوط به آن کاری نداشته باشد( هرچند که امام نپذیرفت)، در آبان 1343 یک سخنرانی فوق العاده در مورد قانون کاپیتولاسیون کرد که سبب بیداری عمومی شد چراکه هیچ کدام از ما، نمی دانستیم و از محتوای قانون خبری نداشتیم و همه در سانسور بودند و کلامی در این رابطه گفته نمی شد. امام در جملاتش خطاب به شاه، هیچ توهینی نکرد و گفت: اگر یک راننده آمریکایی، شاه یا مرجع تقلید شما را زیر بگیرد، از هرگونه پیگرد معاف می باشد اما اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، او را تحت تعقیب قرار می دهند.