(بخش اول)

زندگی نامه منتشرنشده‌ای از رهبر معظم انقلاب

حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای در خانواده‌ای روحانی در مشهد‌ زاده شد.جد اعلای او سیدمحمدحسینی تفرشی نسب به سادات افطسی می‌رساند.شجره وی به سلطان‌العلماء احمد،معروف به سلطان سیداحمد می‌رسد که با ۵ واسطه از اخلاف امام سجاد (ع)،است"
کد خبر: ۱۴۰۶۸
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۶ - 16March 2014

زندگی نامه منتشرنشده‌ای از رهبر معظم انقلاب

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، آنچه در ذیل میآید بخش اول زندگینامه حضرت آیتالله العظمی امام سیدعلی سید علی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی است:

(از ۲۹ فروردین ۱۳۱۸/ ۲۸ صفر ۱۹/۱۳۵۸ آوریل ۱۹۳۹)، فرزند آیت الله سیدجواد، و دومین رهبر انقلاب اسلامی ایران.

وی در خانوادهای روحانی در مشهدزاده شد. جد اعلای او سیدمحمد حسینی تفرشی نسب به سادات افطسی میرساند.

شجره وی به سلطانالعلماء احمد، معروف به سلطان سیداحمد میرسد که با ۵ واسطه از اخلاف امام سجاد (ع) است.

جدش سیدحسین خامنهای (ح ۱۲۵۹- ۲۰ ربیعالآخر ۱۳۲۵ ق) در خامنه به دنیا آمد و در نجف نزد استادان بزرگی چون سیدحسین کوه کمری، فاضل ایروانی، فاضل شربیانی، میرزا باقر شکی و میرزا محمدحسن شیرازی دانش آموخت و پس از طی مدارج علوم دینی در حوزه علمیه نجت، در زمره فقها و مدرسان آن حوزه قرار گرفت.

او در ۱۳۱۶ ق به تبریز آمد (آقابزرگ، ۶۴۰/۲) و مدرس مدرسه طالبیه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد (گلشن...، ۹۷۱/۲).

سیدحسین دارای افکار بلند سیاسی و اجتماعی، و از علمای طرفدار مشروطه بود و همواره مردم را به حمایت و پاسداری از نهضت مشروطه تشویق میکرد (آرشیو مرکز اسناد...، شم ۱۲۲۵).

برخی از آثار علمی وی از جمله حاشیه بر کتابهای ریاضالمسائل، قوانینالاصول، مکاسب شیخ انصاری، فوائدالاصول و شرح لمعه وقف کتابخانه حسینیه شوشتری نجف شد (آقابزرگ، همانجا).

شیخ محمد خیابانی، روحانی مبارز و مجاهد عصر مشروطه، شاگرد و داماد وی بود (کسروی، ۹۲).
سیدمحمد خامنهای (۱۲۹۳ ق، نجف- شعبان ۱۳۵۳، نجف) مشهور به پیغمبر (بهبودی، ۱۲)، عموی آیتالله خامنهای از شاگردان آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی و دیگر بزرگان نجف بود و فردی آگاه به مسائل زمان و از رجال طرفدار مشروطه به شمار میرفت (آقابزرگ، ۶، مقدمه، ۱۳).

پدر آیتالله خامنهای سیدجواد خامنهای (۲۰ جمادیالآخر ۱۳۱۳، نجف/۱۶ آذر ۱۲۷۴، ۱۴تیر ۱۳۶۵) از علما و مجتهدان عصر خود بود که در نجف متولد شد و در کودکی همراه خانوادهاش به تبریز آمد.

پس از اتمام دوره سطح، در حدود سال ۱۳۳۶ ق به مشهد مهاجرت کرد (آرشیو مرکز اسناد، همانجا) و در فقه و اصول از محضر بزرگانی همچون حاج آقا حسین قمی، میرزا محمد آقازاده خراسانی (کفائی)، میرزا مهدی اصفهانی و حاج فاضل خراسانی و در فلسفه از محضر آقابزرگ حکیم شهیدی و شیخ اسدالله یزدی بهرهمند گردید (شریف، ۱۲۷/۷-۱۲۹؛ زنگنه۱۳۲/۱).

سپس در ۱۳۴۵ ق به نجف رفت و از حوزه درس میرزا محمدحسین نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی کسب فیض کرد و از ۳ نفر یاد شده اجازه اجتهاد گرفت (شریف، ۱۲۷/۷؛ آرشیو مرکز اسناد، همانجا).

او در پی تصمیم بازگشت به ایران، راهی مشهد شد و در آن شهر اقامت گزید و ضمن تدریس، امامت مسجد صدیقیهای بازار مشهد (مسجد آذربایجانیها) را عهدهدار گردید. (بهبودی، ۱۵)

او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نیز بود (زنگنه، ۷۷. ۱). وی علاقه زیادی به مطالعه داشت. مباحثات علمی روزانه وی با همردیفان از جمله حاج میرزا حسین عبایی، حاج سید علیاکبر خویی، حاج میرزا حبیب ملکی و... دهها سال ادامه داشت.

همچنین وی فردی پرهیزگار و بیتوجه به امور دنیوی بود و زندگی زاهدانهای داشت (گلشن، همانجا). پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آنکه فرزندانش به مقامات عالی سیاسی و اجرایی رسیدند، همچنان به زندگی زاهدانه خود ادامه داد.

به دلیل بهرهمندی از کمالات انسانی همواره مورد وثوق مردم بود. او در ۱۴ تیر ۱۳۶۵ درگذشت و در رواق پشت ضریح مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شد (زنگنه، همانجا).

امام خمینی (ره) در پیام تسلیتی به آیتالله خامنهای به مناسبت فوت پدرش، آیتالله سیدجواد خامنهای را عالمی باتقوا و متعهد برشمرد (صحیفه...، ۷۱/۲۰).

بانو میردامادی (۱۲۹۳-۱۳۶۸ش)، مادر آیت الله خامنهای بانویی زاهد، متشرع، آمر به معروف و ناهی از منکر، آشنا با آیات قرآن، احادیث، تاریخ و ادبیات بود.

او در جریان مبارزه با رژیم پهلوی بسیار صبور و با فرزندان مبارزش، به ویژه آیتالله خامنهای همگام بود (آرشیو مرکز اسناد، شمـ۱۲۲۶).

آیتالله سیدهاشم نجفآبادی (میردامادی) (۱۳۰۳-۱۳۸۰ ق)، جد مادری آیتالله خامنهای (از خاندان میرداماد فیلسوف مشهور عصر صفویه) از شاگردان آخوند خراسانی و میرزا محمدحسین نائینی، از علما و مفسران قرآن و از ائمه جماعت مسجد گوهرشاد بود (آقابزرگ، ۵۵۹/۲) و در عین حال به امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژهای داشت و در پی اعتراض به کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دوره رضاشاه، به سمنان تبعید شد (تاریخ علما...، ۳۰۸؛ قاسمپور، ۶۰).

آیتالله خامنهای از سوی مادر به محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق (ع) نسب میرساند (زنگنه، ۴۵۸/۱).


ب- شخصیت علمی و فرهنگی


۱. تحصیل و تدریس:

سیدعلی خامنهای تحصیل را در چهارسالگی از مکتبخانه و با فراگیری قرآنکریم شروع کرد.

دوره دبستان را در نخستین مدرسه اسلامی مشهد، دارالتعلیم دیانتی، گذراند (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۱۲۲۵).

در همین ایام، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان مشهد شروع کرد (بهبودی، ۴۹).

همزمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز نمود.

شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دوره دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را درمدرسه سلیمان خان ادامه دهد.

وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسه نواب رفت و دوره سطح را در آن به پایان برد. همزان با تحصیلات حوزوی دوره دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد. (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۱۲۲۶).

وی معالمالاصول را نزد آیتالله سیدجلیل حسینی سیستانی و شرح لمعه را نزد پدر و میرزا محمد مدرس یزدی فرا گرفت. رسائل، مکاسب و کفایه را نیز نزد پدر و آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی آموخت.

در ۱۳۳۴ ش، در درس خارج فقه آیتالله سیدمحمد هادی میلانی حاضر شد. وی در ۱۳۳۶ ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف رفت و در دروس مدرسان بنام حوزه علمیه نجف، از جمله آیات سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمود شاهرودی، میرزا باقرزنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت، ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت (آرشیو مرکز اسناد، همانجا) و یک سال دیگر در درس آیتالله میلانی حاضر شد. سپس در ۱۳۳۷ ش به شوق ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه قم گردید (بهبودی، ۷۸). در همین سال و پیش از عزیمت به قم، آیتالله محمدهادی میلانی به وی اجازه روایت داده بود (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۱۲۳۲).

سیدعلی خامنهای در قم نزد بزرگانی چون آیات حاج آقا حسین بروجردی، امامخمینی، حاج شیخ مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامهطباطبایی علم آموخت (همان، شمـ ۱۲۲۷).

در مدت اقامت در قم اکثر وقت خود را به تحقیق، مطالعه و تدریس میگذراند. آیتالله خامنهای در سال ۱۳۴۳ ش به دلیل عارضه بینایی پدر و برای کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیتالله میلانی حضور یافت که تا ۱۳۴۹ ش ادامه داشت.

او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) و برگزاری جلسات تفسیر برای عموم همت گماشت.

در این جلسات جمعیت کثیری از قشر جوان به ویژه دانشجویان حضور پیدا میکردند. (همان، شمـ ۱۲۲۸). او در جلسات تفسیر خود، مهمترین پایههای فکری اسلام و اندیشه اسلامی را از خلال آیات قرآن استخراج و بیان مینمود و به تعمیق بنیانهای اندیشه مبارزه و براندازی حکومت طاغوت میپرداخت به صورتی که شرکت کننده در درس تفسیر او به این نتیجه ضروری و طبیعی میرسید که حکومتی بر پایه اسلام و معارف دین باید در کشور تحقق یابد.

یکی از اهداف اصلی او از تفسیر، انتقال مبانی انقلاب اسلامی به جامعه بود. از ۱۳۴۷ ش درس تخصصی تفسیر را نیز برای طلاب علوم دینی شروع کرد که این دروس و جلسات تفسیر تا ۱۳۵۶ ش و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت (خامنهای، جمـ).

جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاستجمهوری و پس از آن ادامه داشت. آیتالله خامنهای از ۱۳۶۹ ش تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص و مکاسب محرمه پرداخته است. این درس هماکنون نیز ادامه دارد.

آیتالله خامنهای دستی در ادبیات دارد و با سبکهای ادبی آشناست و نثر وی دارای سبک است و از دوران کودکی تاکنون به مطالعه رمان و داستان علاقهمند بوده و بسیاری از رمانها و داستانهای معتبر دنیا را مطالعه کرده است.

این علاقه با مطالعه رمانها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد.

او حتی به نقد کتابهای ادبی و شعر هم میپردازد. آیتالله خامنهای با بسیاری از شاعران، نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بود. در ایامی که در مشهد حضور داشت در برخی از انجمنهای ادبی که با حضور شعرای بزرگ تشکیل میشد، شرکت میکرد (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۱۲۲۷) و به نقد شعر میپرداخت.

خود نیز اشعاری سروده و در سالهای اخیر تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعه کتب معتبر تاریخی بخش دیگری از برنامه مطالعاتی دائمی ایشان است، به طوری که به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند (تداوم...، ۲۱).


۲. آثار:

آیتالله خامنهای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کرد و تقریرات دروس استادان خود را نگاشت (آرشیو مرکز اسناد، شمـ۱۲۲۸) و به ترجمه چند اثر نیز همت گماشت.

در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، این کتابها را تألیف کرد:


۱. چهار کتاب اصلی علم رجال
۲. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
۳. پیشوای صادق
۴. از ژرفای نماز
۵. صبر
۶. روح توحید نفی عبودیت غیرخدا
۷. گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه قم
در همان دوره این کتابها را نیز پس از افزودن تحقیقات خود به آنها، ترجمه و منتشر کرد:
۱. آینده در قلمرو اسلام، نوشته سید قطب
۲. صلح امام حسن (ع): پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، نوشته شیخ راضی آلیاسین
۳. تفسیر فی ظلال القرآن، نوشته سید قطب
۴. مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، نوشته عبدالمنعم النمر
۵. ادعانامه علیه تمدن غرب.

افزون بر اینها، بسیاری از آراء و اندیشههای آیت الله خامنهای که در گفتارها و نوشتارهای ایشان و در قالب پیام، سخنرانی، خطبه و مصاحبه منعکس شده است، به صورت کتاب و نرمافزار با عناوین گوناگون و به صورت موضوعی منتشر گردیده و برخی از آنها نیز به زبانهای دیگر ترجمه شده است.

همچنین پایاننامهها، رسالهها، مقالات و کتابهای گوناگونی ناظر به افکار و اندیشههای ایشان تألیف و تدوین شده است؛ نیز بخشی از مجموعه بیانات و مکتوبات ایشان در دوره رهبری با عنوان حدیث ولایت منتشر گردیده است.

ج- حیات سیاسی و اجتماعی:

پیشینه فعالیتهای سیاسی- مذهبی خاندان آیتالله خامنهای، در او زمینه تربیتی برای مبارزه سیاسی- مذهبی فراهم آورده بود.

نقطه آغازین ورود به فعالیتهای سیاسی، دیدار او با سید مجتبی نوابصفوی (میرلوحی) در مشهد بود که به بیان خود او اولین بارقههای انقلابی را در وی پدید آورد (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۱۲۲۶).

نخستین دیدار وی با امامخمینی در ۱۳۳۶ ش صورت گرفت، اما چهره سیاسی امامخمینی برای اولین بار در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی برای ایشان مکشوف شد (همان، شمـ ۱۲۲۸).

آیتالله خامنهای با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی در ۱۳۴۱ ش وارد عرصههای گوناگون مبارزه با طاغوت شد و جزو نخستین افرادی بود که همگامی و فعالیت مبارزاتی را در دوره قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز کرد (همان، شمـ ۱۱۹).

در بهمن ۱۳۴۱ پس از همهپرسی لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، آیتالله خامنهای و برادرش سیدمحمد مأمور رساندن گزارش آیتالله محمدهادی میلانی به امامخمینی در قالب نامه در مورد واکنش مردم مشهد به این همهپرسی شدند (جلالی، ۱۴۸).

در ۱۳۴۲ش و در آستانه ماه محرم، امامخمینی وی را مأمور ساخت پیامهایی را به آیتالله میلانی و علما، روحانیون و هیئتهای مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاهسازی مردم در قبال تبلیغات رژیم پهلوی انتقال دهد (آرشیو مرکزی اسناد، شمـ ۱۲۲۹-۱۲۳۱).

امامخمینی در این پیامها خط مشی مبارزه را ترسیم کرده و از علما و روحانیون خواسته بود به منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی، ذکر واقعه مدرسه فیضیه را روز هفتم محرم در منابر خوانده شود (باقری، ۱۳۱۲).
آیتالله خامنهای خود نیز برای محقق ساختن هدف و اجرای خط مشی امامخمینی راهی بیرجند- که تحت نفوذ خاندان علم بود- شد و در منابر و مجالس آن شهر درباره حادثه مدرسه فیضیه و سلطه اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد (بهبودی، ۱۲۹-۱۳۴).

به دنبال این سخنرانیها، وی در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ ش/۷محرم ۱۳۸۳ ق دستگیر و در مشهد زندانی شد (آرشیو مرکزی اسناد، شمـ ۶۱۴، ۱۲۳۱-۱۲۳۲).

پس از آزادی وی، آیتالله محمدهادی میلانی از او دیدن کرد (همان، شمـ ۱۲۳۳) و آیتالله خامنهای پس از آن با حضور در جلساتی که در منزل آیتالله میلانی به منظور تداوم نهضت اسلامی در غیاب امامخمینی- که در حصر به سر میبرد- تشکیل میشد، فعالیتهای سیاسیاش را تداوم بخشید (جلالی، ۲۰۵).

اندکی پس از آن به حوزه علمیه قم بازگشت و با کمک و همکاری برخی از روحانیون مبارز به سازماندهی مجدد فعالیتهای سیاسی از طریق برگزری جلسات مشورتی و تبلیغات پرداخت (بهبودی، ۱۵۶-۱۵۷).

او از جمله روحانیونی بود که در ۱۱ دی ۱۳۴۲ تلگرامی به آیتالله سیدمحمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی که در حمایت از امامخمینی زندانی شده بودند، فرستاد (یاران امام...، طالقانی، ۱/۴۶۸).

در همان زمان طلاب خراسانی حوزه علمیه قم با هدایت او، در اعتراض به ادامه حصر امامخمینی نامهای به حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت نوشته و منتشر کردند که از جمله آنها خود وی و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند. (امام...، ۳۹۲/۴)

آیتالله خامنهای در بهمن ۱۳۴۲ مقارن با رمضان ۱۳۸۰ برای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد (بهبودی، ۱۶۲-۱۶۶).

سخنرانیهای او در مساجد زاهدان و استقبال مردمی از آن، رژیم را برآن داشت که او را دستگیر و به زندان قزلقلعه- که در آن زمان محل بازداشت زندانیان سیاسی و امنیتی بود- منتقل نماید. (آرشیو مرکزی اسناد، شمـ ۱۲۳۴).

در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ قرار بازداشت آیتالله خامنهای به قرار التزام به عدم خروج از حوزه قضایی تهران تبدیل و وی از زندان آزاد شد (بهبودی، ۱۸۷).

از این پس تا پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای وی همواره تحت کنترل مأموران امنیتی قرار داشت.
آیتالله خامنهای در پاییز ۱۳۴۳ ش از قم به مشهد بازگشت و در کنار مراقبت از پدر به فعالیتهای علمی و سیاسی پرداخت (همان، ۱۹۲-۱۹۵).

او در زمره روحانیونی بود که اندکی پس از تبعید امامخمینی به ترکیه با نگارش نامهای به دولت وقت- دولت امیرعباس هویدا- در ۲۹ بهمن ۱۳۴۳ به اوضاع نابسامان کشور و تبعید امامخمینی اعتراض کردند (اسناد انقلاب، ۱۲۸/۳-۱۳۰).

وی به همراه کسانی چون عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمد حسینی بهشتی، علی فیض مشکینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، اکبر هاشمیرفسنجانی، سید محمد خامنهای و محمدتقی مصباح یزدی (هاشمی، دوران...، ۱۵۶۶/۲).

اعضای «گروه یازده نفر» بودند که با هدف تقویت و اصلاح حوزه علمیه قم برای مبارزه با رژیم پهلوی شکل گرفت.

مبارزه بر منبای فکر و عقیده بود و همین امر علت پیشرفت آن میشد و روحانیون نیز به منزله بدنه و مغز متفکر مبارزه بودند. آنان در این مرحله از مبارزه به این نتیجه رسیده بودند که با نبود تشکل، موفقیت کمتری خواهند داشت و وجود آن موجب میشود که از فروپاشی مبارزه توسط رژیم جلوگیری شود.

این گروه در دوران تبعید امامخمینی، برنامهریزی جریان مبارزات و تداوم آن را بر عهده گرفت. از این گروه به عنوان اولین تشکیلات سری حوزه علمیه قم یاد میشود.

فعالیت این گروه در اواخر سال ۱۳۴۵ ش توسط ساواک کشف شد و به دنبال آن برخی از اعضا دستگیر و برخی دیگر از جمله آیتالله خامنهای تحت تعقیب قرار گرفتند (یاران امام، قدوسی، ۸۶-۸۷؛ همان، ربانی، ۶۰-۶۹).

آیتالله خامنهای در همین ایام مخفیانه به ترجمه و انتشار کتاب آینده در قلمرو اسلام اقدام کرد. در این کتاب به دو موضوع مهم فشار غرب و تبلیغات کمونیسم اشاره شده و دورنمایی از آینده که به سمت اسلام پیش میرود، آمده است (آینده در...، سراسر اثر).

ساواک کتاب را توقیف و افراد مرتبط با انتشار آن را دستگیر کرد، اما موفق به دستگیری و بازداشت آیتالله خامنهای (مترجم کتاب) نشد (بهبودی، ۲۳۵-۲۳۸).

آیتالله خامنهای در آن ایام مدتی در تهران و کرج به فعالیت مشغول بود، اما به علت ندادن تعهد بر عدم اظهار مطالب ضدرژیم از فعالیتش در کرج ممانعت به عمل آمد.

در مسجد امیرالمومنین تهران هم مدتی به امامت جماعت پرداخت. در پی دستگیری و تبعید آیتالله سید حسن قمی در فروردین ۱۳۴۶ که به دنبال سخنرانی ضدرژیم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت، آیتالله خامنهای از آیتالله میلانی خواست به این اقدام اعتراض کند (یاران امام، میلانی، ۵/۳-۷).

این اقدام وی سبب شد مأموران ساواک از حضور در مشهد اطلاع یافته و در ۱۴ فروردین همان سال، در مراسم تشییع جنازه آیتالله شیخ مجتبی قزوینی وی را دستگیر کنند (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۶۱۴) و او در ۲۶ تیر همان سال آزاد شد (همان، شمـ ۵۷۴). اندکی پس از آزادی، در تهران به ملاقات زندانیان سیاسی رفت. (بازرگان، ۴۲۲-۴۲۳).

آیتالله خامنهای از طریق ارتباط با مبارزان در نقاط مختلف، سعی در تشکل بخشیدن به آنان و مبارزه، تربیت نسلهای جدید مبارزان و انقلابیون براساس اندیشه اسلامی خصوصا بین طلاب علوم دینی و دانشجویان، سعی در اخذ مبانی مبارزه از قرآن و حدیث، مقابله با اندیشههای مادی گرایانه مارکسیستی و لیبرالیستی و امثال آن، به تعمیق اندیشه اسلامی و مبارزه در چهارچوب نهضت امامخمینی پرداخت و به رغم مقابله رژیم پهلوی به موفقیتهای زیادی دست یافت.

نگاه چند بعدی به مبارزه، استفاده از شبکه عظیم اطلاعرسانی نهضت امامخمینی و رسانه فراگیر منبر و عملگراییاش، از برخی علل موفقیت وی بوده است.

در پی وقوع زمین لرزه ویرانگر جنوب خراسان در ۹ شهریور ۱۳۴۷ عدهای از روحانیون خراسان به سرپرستی آیتالله خامنهای با هدف امداد و ساماندهی کمکهای مردمی به زلزلهزدگان، عازم فردوس شدند.
این اقدام با مخالفت مقامات امنیتی محلی روبرو شد، اما گروه امداد اقدامات موثری در کمکرسانی به زلزلهزدگان انجام داد. حضور و کمکرسانی دو ماهه آیت الله خامنهای در فردوس فرصتی پدید آورد تا با مشکلات مردم زلزلهزده از نزدیک آشنا شود و با آنان مأنوس گردد و در مجالس و منابر و همچنین هیئتهای مذهبی، پیام نهضت اسلامی را برای مردم آن سامان تبیین کند.

این فعالیتها حساسیت شهربانی و ساواک خراسان را برانگیخت و به اقامتش در فردوس پایان داده شد (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۶۱۴).

او در اواخر دیماه همان سال به قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار با امامخمینی (ره) اقدام کرد، اما با مخالفت و ممانعت ساواک روبهرو شد. این محدودیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و وی ممنوعالخروج بود (بهبودی، ۳۰۴).

آیتالله خامنهای به اتهام عضویت در «گروه یازده نفر» به ۶ ماه زندان محکوم گردید. به دنبال انتشار این خبر در روزنامه کیهان و احضار آیتالله خامنهای به دادگاه تجدیدنظر، وی پس از مشورت با عدهای از علمای مشهد از حضور در دادگاه خودداری کرد (یاران امام، هاشمینژاد، ۲۴۸-۲۴۹).

او با آنکه تحت پیگرد بود، با برخی از روحانیون مبارز از جمله سیدمحمود طالقانی، سید محمدرضاسعیدی، محمدجواد باهنر، محمدرضا مهدویکنی، مرتضی مطهری، اکبر هاشمیرفسنجانی و فضلالله محلاتی در مشهد و تهران ارتباط داشت و به رغم اقامت در مشهد در بسیاری از جلسات علما و روحانیون مبارز تهران حضور مییافت (یاران امام، سعیدی، ۲۴۸؛ همان، طالقانی، ۴۹۷/۲؛ همان، مهدوی، ۱۴؛ همان، محلاتی، ۵۲۱/۱؛ همان، باهنر، ۳۵۵).

او با تشکیل جلساتی با حضور عدهای از روحانیون درباره اعزام روحانیون و طلاب به روستاهای اطراف مشهد تصمیمگیری و اقدام میکرد (همان، سعیدی، ۳۶۳؛ همان، مهدوی، ۱۱۴).
آیتالله خامنهای با نگاه اعتقادی به نهضت اسلامی و پرورش فکری مردم بر آن مبنا، مبارزات خود را ادامه داد.

او با برگزاری جلسات تفسیر برای طلاب علوم دینی و دانشجویان و ایراد سخنرانی برای قشرهای مختلف مردم میکوشید مبانی دینی- اعتقادی آنان را تقویت نماید.

او معتقد بود که تحقق آرمانهای اسلامی در بستری از کوششهای فرهنگی ممکن است و خیزشهای مردمی جز با گسترش آگاهی و دانایی محقق نخواهد شد.

در آن دوران جریان روشنفکری جریان فعال و مبارز در دانشگاهها تلقی میشد. او این رویکرد را در واکنش به فعالیتهای جریانهای سیاسی معتقد به تفکر مارکسیستی ضروری میدانست.

در این زمینه فعالیتهای علمی و جلساتی را با شرکت مبارزان و متفرکان اسلامی در ۱۳۴۸ ش برگزار کرد (بهبودی، ۳۲۶-۳۲۷).

آیتالله خامنهای با بسیاری از روشنفکران و کانونهای روشنفکری مشهور در عرصه مبارزه نیز ارتباط و همکاری داشت.

وی در ۱۳۴۸ ش به منظور تبیین مباحث تأثیرگذار در روند مبارزه به ایراد سخنرانیهایی در برخی مراکز فعال سیاسی اسلامی در تهران از جمله حسینیه ارشاد و مسجد الجواد تهران دعوت شد. (همان، ۳۳۱-۳۳۲، ۴۷۰-۴۷۱)
سخنرانیهای وی در حسینیه ارشاد که در اواخر سال ۱۳۴۸ ش و به دنبال دعوت آیتالله مرتضی مطهری از وی صورت گرفت و نیز سخنرانی در مسجود الجواد تهران به دعوت انجمن اسلامی مهندسین، تأثیر زیادی در روشنگری نسل جوان، به ویژه دانشجویان و دانشآموزان داشت (جودکی، ۲۳؛ یاران امام، هاشمینژاد، ۳۰۶-۳۰۷).

آیتالله خامنهای در بهار ۱۳۴۹ ش در جهت عمق بخشیدن به نهضت اسلامی و تقویت بن مایههای اعتقادی مبارزه با رژیم پهلوی سلسله جلساتی را پایهگذاری کرد که در آن ایده مبارزاتی خود مبنی بر تدوین جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی را با دعوت از افرادی چون مرتضی مطهری، سیدمحمود طالقانی، سید ابوالفضل زنجانی، عباس شیبانی و کاظم سامی به بحث و بررسی گذاشت. این سلسله جلسات به تدوین جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی انجامید (فارسی، ۲۱۵).

با درگذشت آیتالله سیدمحسن حکیم در خرداد ۱۳۴۹ بحث مرجعیت که در گذشته پس از رحلت آیتالله بروجردی مطرح شده بود، به صورت جدی در جامعه مطرح گردید و در این میان آیتالله خامنهای ضمن گرامیداشت مقام فقهی و علمی آیتالله حکیم و ارسال پیامهای تسلیت به برخی از علما، تلاش مضاعفی برای تحکیم مرجعیت امامخمینی به عنوان مرجع تقلید اعلم انجام داد.

در همان ایام و به دنبال شهادت آیتالله سید محمدرضا سعیدی در ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ توسط ساواک که از مهمترین مروجین مرجعیت امامخمینی در آن مقطع بود، تلاش کرد به همراه شمار دیگری از مبارزان ضمن هدایت واکنشهای مردمی در اعترض به شهادت وی، از موقعیت پدید آمده به نفع مبارزه بهره ببرد.

بر اثر جریانسازی وی در این برهه بود که عدهای از طلاب علوم دینی به تهیه و انتشار اعلامیههایی در حمایت از امامخمینی و انتقاد از رژیم و ساواک اقدام کردند (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۱۳۰-۱۸۳؛ یاران امام، سعیدی، ۳۲. ۱).

به دنبال آن و با گسترش دامنه اعتراضات و مبارزات (همان، میلانی، ۴۲۳. ۳-۴۲۴) ساواک مشهد در ۲ مهر ۱۳۴۹ وی را دستگیر و مدتی در زندان لشکر خراسان- تنها زندان امنیتی مشهد- بازداشت کرد (تقویم...، ۲۲۵).

در محرم ۱۳۹۱/اسفند ۱۳۴۹ با آنکه نام آیتالله خامنهای در فهرست واعظان ممنوعالمنبر ساواک قرار گرفته بود، وی سخنرانیهایی در هیئت انصارالحسین تهران ایراد کرد. (یاران امام، باهنر، ۵۲۰-۵۲۱، هاشمی، دوران، ۱۱۳۴. ۲-۱۱۳۵)

در پی تحریم جشنهای ۲۵۰۰ ساله از سوی امامخمینی (صحیفه، ۳۵۸. ۲-۳۷۳) ساواک مراقبتهای شدیدی نسبت به فعالیت روحانیون مبارز در پیش گرفت.

بر این اساس وی در مرداد ۱۳۵۰ به ساواک مشهد احضار و مدتی در زندان لشکر خراسان بازداشت شد (آرشیو مرکز اسناد، ۱۲۳، ۶۱۴).

او پس از آزادی، فعالیتهای خود را ادامه داد و در همان سال دو بار دیگر نیز بازداشت شد؛ یکی در آبان که به بازداشت کوتاهمدت وی در زندان لشکر خراسان انجامید و دیگری در ۲۱ آذر که به اتهام اقدام بر ضدامنیت داخلی به ۳ ماه حبس محکوم گردید (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۶۱۴).

وی پس از آزادی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را گسترش داد و بارها در جلسات هیئت انصارالحسین و مسجد نارمک تهران حضور یافت و سخنرانیهایی در موضوعات دینی و سیاسی ایراد کرد.

جلسات درس و تفسیر او در مدرسه میرزا جعفر و مسجد امام حسن و مسجد قبله و نیز در منزلش در مشهد ادامه داشت.

مخاطب او در این جلسات دانشآموزان، دانشجویان، طلاب جوان و گروههایی از قشرهای مختلف مردم بودند که وی آنان را با تفکر اسلام انقلابی و سیاسی آشنا میساخت. عده زیادی از مخاطبان جلسات و شاگردان او بعدها در اوج مبارزات در نقاط مختلف کشور به آگاهیبخشی پرداختند.

گزارشهای جلسات سخنرانی و درس او بارها از سوی مأموران امنیتی منعکس شده است. از نظر ساواک، افرادی چون آیتالله خامنهای از مدرسان روشنفکر و انقلابی حوزههای علمیه تلقی میشدند که ضمن داشتن ارتباط با دانشجویان و جوانان، مروج اندیشههای مبارزاتی امامخمینی و خواستار آگاه ساختن طلاب علوم دینی به مسائل سیاسی و اجتماعی بودند (استاد...، ۲۱۸، ایران امام، میلانی، ۵۹۰. ۳).

آیتالله خامنهای در فروردین ۱۳۵۲ برای تبلیغ عازم نیشابور شد و در مساجد آن شهر سلسله جلسات درس اصول عقاید را که هفتهای یک بار در روزهای سه شنبه برگزار میشد، دایر کرد (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۵۷۲، ۶۱۴).

در خرداد ۱۳۵۲ ساواک جلسات تفسیر وی در مسجد امام حسن و منزلش را تعطیل کرد (همان، شمـ ۵۷۲، ۵۷۳ و ۶۱۴).

آیتالله خامنهای در آذر ۱۳۵۲ محل اقامه نمازجماعت و جلسات تفسیر خود را به دعوت بانی و واقف مسجد کرامت، به آن مسجد انتقال داد و مسجد یاد شده را به کانون فعالیت دانشجویان و طلاب جواب تبدیل کرد (همان، شمـ ۶۱۴).

ساواک مشهد در واکنش به فعالیتهای سیاسی گسترده او، او را از اقامه نمازجماعت در آن مسجد باز داشت (یاران امام، مطهری، ۴۵۵؛ آرشیو مرکز اسناد شمـ۵۷۳).

در آبان ۱۳۵۳ به دعوت آیتالله محمد مفتح، امامجماعت مسجد جاوید تهران که در آن ایام ممنوعالمنبر شده بود، در آن مسجد به سخرانی پرداخت.

در پی آن ساواک به دستگیری آیتالله مفتح و تعطیلی مسجد جاوید به عنوان یکی از کانونهای مهم مبارزه اقدام کرد (نیکبخت، ۴۰۸).

به دنبال آن منزل آیتالله خامنهای هم در آذرماه همان سال مورد بازرسی ساواک قرار گرفت. ساواک علت بازرسی را اظهارات وی در جلسهای خصوصی درباره ضرورت ایجاد جمعیتی برای ساماندهی مبارزه و استفاده از فرصتها برای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی در مشهد اعلام نمود (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۵۷۳).

در نهایت آیتالله خامنهای در دی ۱۳۵۳ برای ششمین بار دستگیر و این بار به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل گردید (همان، شمـ ۵۲۷، ۵۷۴، ۶۱۴) و به گفته خود، دشوارترین و سختترین وضعیت حبس خود را تجربه کرد.

او در حبس، اجازه ملاقات نداشت و از وضعیت و محل حبس او اطلاعی به خانوادهاش نیز داده نشده بود (همان، شمـ ۵۷۵).

او در ۲ شهریور ۱۳۵۴ از زندان آزاد شد، اما تحت مراقبت مأموران امنیتی بود و اقامه نمازجماعت، سخنرانی، تدریس و جلسات تفسیر وی حتی در منزلش ممنوع شده بود (همان، شمـ ۳۰۴، ۳۸۹، ۵۷۵)، اما او به رغم همه محدودیتهای سیاسی و امنیتی جلسات تفسیر و فعالیتها و اقدامات روشنگرانه انقلابی خود را به صورت مخفیانه پی گرفت و پرداخت شهریه امامخمینی به طلاب علوم دینی را نیز ادامه داد. (همان، شمـ ۵۷۲، ۵۷۶)

در اواخر سال ۱۳۵۴ ش مخفیانه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن را با نام مستعار سیدعلی حسینی منتشر کرد.

او در خرداد ۱۳۵۵ به دنبال وقوع سیل در قوچان، گروهی را تشکیل داد که از مشهد برای کمکرسانی به مردم سیلزده به آن شهر اعزام شده و با استقرار در مدرسه عوضیه آن شهر به امدادرسانی پرداختند. (همان، شمـ ۳۸۹).

در اسناد ساواک گزارشهایی درباره فعالیتهای سیاسی آیتالله خامنهای و پدرش در اواخر سال ۱۳۵۵ ش در مشهد وجود دارد که به طرفداری از امامخمینی و تبلیغ نهضت اسلامی پرداختند.

آیتالله خامنهای در محرم ۱۳۹۶/ دی ۱۳۵۵ سخنرانیهایی بر ضدرژیم ایراد کرد و ضمن برگزاری سلسله جلسات مباحثه درباره تبیین فضای فکری- فرهنگی، به ویژه برای دانشجویان و جوانان (گفتوگوی چهارجانبه، سراسر اثر) و نیز حضور در جلسات علما و روحانیون تهران روند مبارزه را شدت بخشید (یاران امام، مفتح، ۳۴۰؛ استاد، ۲۷۷).

از سوی دیگر، ساواک هم میکوشید برای به دست آوردن مستنداتی بر ضد او و مبارزان دیگر در آن جلسات نفوذ کند (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۵۸۳). به دنبال درگذشت علی شریعتی در لندن در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ آیتالله خامنهای در بزرگداشت و مراسم تحریم وی حضور یافت. این حضور او به دلیل آشنایی و ارتباط دیرینهاش با شریعتی و پدرش بود (آرشیو مرکز اسناد، شمـ ۳۸۹، ۵۷۲).

به دنبال درگذشت آیتالله سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در نجف، آیتالله خامنهای و برخی از مبارزان مراسم ختمی در ۶ آبان در مسجد ملاهاشم برپا کردند (همانجا)

در همان ایام نیز همراه با عدهای از علمای مشهد تلگرام تسلیتی به امام خمینی در نجف مخابره نمود

نظر شما
پربیننده ها