به مناسبت 29 اسفند، سالروز ملى شدن صنعت نفت در ایران

نفت؛ تهدیدها و فرصت‏ ها

انگلیسى‏ ها در غارت منابع نفتى ایران پیشتاز سایر قدرت‏ هاى استعمارى معاصر بوده و دستیابى به نفت ایران براى آنها باعث یک جهش بزرگ در نظام اقتصادى کشورشان بود.
کد خبر: ۱۴۱۵۱
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۸ - 18March 2014

نفت؛ تهدیدها و فرصت‏ ها

خبرگزاری دفاع مقدس: نفت محصولى استراتژیک، ضرورى و سیاسىترین کالاى جهان است، بنابراین بدون شک مى تواند ـ همان طور که در گذشته نیز چنین شده ـ به عنوان یک ابزار یا سلاح توسط تولیدکنندگان و مصرف کنندگان آن جهت پیشبرد یا جلوگیرى از مقاصد سیاسى به کار گرفته شود.

بلافاصله پس از فوران چاه نفت در مسجد سلیمان و کشف نفت در جنوب ایران توسط «ویلیام دارسى»، دولت انگلیس یکه تاز میدان شد و با تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس بر حوزه هاى نفت خیز کشور خیمه زد و این کالاى استراتژیک را که به طلاى سیاه معروف شد، به ابزارى براى برقرار کردن نیم قرن سلطه دولت و شرکت هاى انگلیسى بر منابع نفتى ایران تبدیل نمود.
 
انگلیسىها در غارت منابع نفتى ایران پیشتاز سایر قدرت هاى استعمارى معاصر بوده و دستیابى به نفت ایران براى آنها، باعث یک جهش بزرگ در نظام اقتصادى کشورشان بود.
 
چرچیل (نخست وزیر اسبق انگلیس) در مجلس عوام این کشور در رابطه با اهمیت نفت ایران براى انگلستان گفت: «ما مى بایستى مالکیت نفت یا حداقل کنترل مواد نفتى را که براى حیات انگلستان لازم است، به هر قیمتى که شده بدست آوریم.» و در راستاى همین راهبرد، در سال هاى ۵۲ - ۱۹۵۱ دولت انگلستان پس از مجاهدتها و پیگیرى هاى آیت الله کاشانى و اعلام ملى شدن صنعت نفت در ایران، و اقدام جهت قطع دست اجانب از چپاول آن، از سلاح نفت علیه ایران استفاده کرد و در شرایطى که بودجه کشور وابستگى شدیدى به درآمدهاى نفتى داشت، دولت دکتر مصدق را تحت تحریم نفتى قرار داد و با نخریدن نفت ایران و ممانعت از صدور آن به سایر کشورها، دولت وقت ایران را با فشار شدید اقتصادى مواجه و در نهایت موجبات سقوط آن را فراهم کرد. این اقدام شاید اولین نمونه بکارگیرى نفت به عنوان یک اهرم سیاسى توسط یک کشور مصرف کننده علیه کشور تولید کننده آن بود.
 
دومین بهره بردارى سیاسى از نفت، در دهه ۱۹۶۰ توسط سازمان ملل و به وسیله تحریم هائى بود که علیه رژیم آپارتاید در کشور افریقاى جنوبى وضع شد و از جمله این تحریمها جلوگیرى از فروش نفت و فرآورده هاى نفتى به این کشور بود.
 
در سال ۱۹۷۳ نیز کشورهاى عربى صادرکننده نفت عضو اوپک، در مورد اِعمال تحریم فروش نفت به رژیم اشغالگر قدس و حامیان آن (مصرف کننده)، توافق کردند که در حمایت از مصر، که مستقیماً با رژیم صهیونیستى در حال نبرد نظامى بود، رژیم اشغالگر و حامیان او را تحت فشار اقتصادى قرار دهند، اما این حرکت با خیانت حکومت پهلوى و دیگر عوامل امریکا در منطقه به نتیجه مطلوب نرسید.
 
طى چند دهه گذشته جنگها، درگیرىها و کشمکش هاى فراوانى پیرامون طلاى سیاه و مشتقات آنکه یکى از گنج هاى با اهمیت و با ارزش است و استعمارگران را به تکاپو واداشته، به وجود آمده است.
 
از میان قاره هاى جهان، قاره آسیا و به خصوص منطقه خلیج فارس، به دلیل ذخایر عظیم نفت و گاز موجود در آن، که امروزه مهمترین عامل اقتصادى براى به کار انداختن چرخه تولید و صنعت در جهان به شمار مى رود، اهمیت فوق العاده اى پیدا کرده است.
 
با نگاهى به توان نفت در عرصه سیاست، اقتصاد و تأثیر آن در بسیارى از تصمیم هاى سیاسى و اقتصادى در جهان معاصر، مى توان گفت این ماده همچنان که نقش عمده اى در تأمین امنیت و شکوفایى اقتصادى بسیارى از کشورهاى جهان (تولید کننده و مصرف کننده) داشته، عامل بسیارى از درگیرىها و جنگها نیز بوده است که از مهمترین آنها مى توان به دو جنگ مهم (اشغال کویت و اشغال عراق) توسط آمریکا و نیروهاى ناتو و غارت منابع نفتى این دو کشور توسط اشغالگران طى دهه اخیر اشاره کرد.
 
در سال هاى اخیر نیز امریکا با همراهى اتحادیه اروپا با هدف منصرف کردن ایران از استفاده صلح آمیز از انرژى هسته اى و همچنین تحت فشار قراردادن ایران در عرصه سیاست جهانى، نسبت به تحریم نفتى ایران اقدام نموده و قصد دارد با ممانعت از فروش نفت، درآمد ارزى و بالطبع اقتصاد کشور را تحت تأثیر قرار دهد.
زمانى که اعراب مى خواستند صادرات نفت را به کشورهاى غربى حامى رژیم صهیونیستى متوقف کنند، غربىها و نوکران آنها تبلیغات و هیاهوى بسیارى به راه انداختند که نباید از اهرم هاى اقتصادى در مسائل سیاسى استفاده کرد. لیکن در حال حاضر اوضاع چنان تغییر کرده است که استفاده از هر روش و سلاح و ابزارى براى رسیدن به اغراض سیاسى و حتى نظامى مجاز شمرده مى شود و این یک تناقض آشکار در دیپلماسى بین المللى را نشان مى دهد. زیرا در صورتى که کشورهاى تولید کننده کالایى مجاز، به قطع صادرات آن کالا و توقف عرضه آن دست بزنند، اقدامى سیاسى کرده اند و باید طبق تعریف کشورهاى بزرگ با آنها برخورد شود، اما اگر کشورهاى صنعتى و مصرف کننده، همین کالا را تحریم کنند، و با نخریدن آن، فشار اقتصادى به کشورهاى فروشنده وارد کنند، این کار مجاز است!
 
درحال حاضر نیز برخى از کشورهاى مصرف کننده نفت، امکان استفاده از نفت به عنوان یک سلاح را در مقابل فشارهاى کشورهاى صنعتى مصرف کننده مطرح نمودهاند. آنها باید توجه داشته باشند که امکان استفاده از این روش حداقل در شرایط فعلى، به سادگى ممکن نیست و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک ایران در منطقه خلیج فارس در شرایط مذکور چنین تحریمى نوعى خودزنى براى تحریم کنندگان خواهد بود و بیشتر از آنکه به تحریم شونده فشار وارد شود، تحریم کننده تحت فشار قرار خواهد گرفت.
 
تحریم کنندگان باید بدانند که تنگه هرمز به عنوان اصلى ترین شاهراه ترانزیت نفت خاورمیانه و خلیج فارس در اختیار ایران است و مسدود شدن آن یعنی بالارفتن قیمت جهانى نفت و برهم خوردن شرایط اقتصادى کشورهاى مصرف کننده و صنعتى.
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار