به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از المنار، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان در مصاحبه با روزنامه السفیر لبنان به بیان دیدگاههای جنبش مقاومت و حزبالله لبنان درباره مسائل لبنان و مسائل مهم منطقه پرداخت.
السفیر: نظر شما درباره حمله اسرائیل به یکی از اهداف حزب الله در نزدیکی مرزهای لبنان و سوریه چیست؟
نصرالله: به نظر ما اسرائیل تلاش می کند از شرایط حاکم برای تغییر قواعد بازی یا به عبارت دقیق تر تغییر قواعد درگیری استفاده کند.
اسرائیل در سالهای اخیر تلاش کرده است که به مرحله ای در جنوب لبنان برسد تا بتواند از آنجا وارد عمق چندین متری خاک لبنان شود. از مقاومت انتظاری نمی رود که در همه مرزها مستقر باشد و مانع پیشروی سربازان اسرائیلی تا عمق چندین متری خاک لبنان شود.
ولی اخیرا مشخص شد که اسرائیل برای ورود به عمق خاک لبنان تلاش می کند و در همین راستا چندین بار نیز وارد خاک لبنان شده است. اسرائیل چند هدف را از این تلاش دنبال می کند که بخشی از آن جاسوسی میدانی است؛ چرا که جاسوسی و شناسایی هوایی مناطق همه مشکلات را حل نمیکند، و اسرائیل نمیتواند به جاسوسی هوایی اعتماد کند، زیرا دستیابی به جزئیات اطلاعات صرفا از طریق جاسوسی هوایی امکانپذیر. بنابراین اسرائیل به جاسوسی میدانی یا ورود به خاک لبنان به منظور کارگزاری دستگاههای جاسوسی مانند دستگاههای شبکه اتصالات کابلی در جنوب لبنان نیاز دارد؛ و یا اینکه هدف اسرائیل از تلاش برای ورود به خاک لبنان بمبگذاری با هدف ترور اشخاص است. بنابراین ورود اسرائیل به خاک لبنان، چندین هدف را برای آن محقق می کند.
ما در آن زمان تصمیمان را گرفتیم و در منطقه اللبونه دو بمب بزرگ کارگذاشتیم. این منطقه در عمق خاک لبنان و در فاصله ده یا بیست متری مرزها قرار دارد. یکی از اهداف این عملیات فرستادن یک پیام به دشمن بود مبنی بر اینکه ما اجازه نخواهیم داد که دشمن قواعد بازی را تغییر دهد. هدف ما این بود که به دشمن بگوییم که هرمکانی که تو وارد میشوی، ما از آن اطلاع داریم و با شما برخورد خواهیم کرد و ما تصمیم و عزم و شجاعت برای مقابله را داریم.
اسرائیل اینک ممکن است دچار سردرگمی شود و احساس کند که مقاومت همانطور که گروه دیگر در لبنان از طریق رسانه های خود نشان میدهند، ضعیف و لرزان و نگران است. و این اشتباه و سردرگمی موجب شده که اسرائیل جرات تغییر قواعد درگیری را داشته باشد.
ارزش بمب اللبونه در آن زمان این پیام است مبنی بر اینکه مقاومت علی رغم اینکه در سوریه مبارزه میکند، اما چشمانش باز و برای برخورد با دشمن آماده است.
به طور بسیار طبیعی احتمال می رفت که انفجار اللبونه منجر به کشتن سربازان دشمن شود ولی جز چند زخمی، هیچ کشته ای برجا نگذاشت. ما مسؤول کشته یا زخمی شدن سربازان نیستیم، ما یک عملیات نظامی طبیعی انجام دادیم.
بعد از عملیات اللبونه روشن بود که اسرائیل به راحتی از این موضوع نمیگذرد و آن را موضوعی راحت تصور نمیکند. در آن زمان به طور علنی در جمع مردم از این موضوع سخن گفتم. من گفتم که توریسم در مرزها تمام شد. من احتیاط کردم و گفتم از آنجا که ما می دانیم اسرائیل پیشروی میکند یا مرزها در می نوردد، ما با آن برخورد میکنیم. تا کسی تصور نکند که اسرائیل در یک مکانی پیشروی می کند و ما جواب نمی دهیم. ما گفتیم: ما می دانیم.
این پرونده حل شد و تا این زمان مشخص نیست که آیا نقضی غیر از آنچه که در مرزهای بین خط آبی و دیوار الکتریکی توسط سربازان اسرائیلی روی داده است یا نه. سربازان اسرائیلی وارد عمق چهار یا ده متری خاک لبنان شدند.
السفیر: اسرائیل بسیاری از حملات در سوریه و حمله اخیر در جنتا را با سلاحهای پیشرفته حزب الله توجیه می کند.
نصرالله: بله اسرائیل تلاش میکند ادعا کند که اسرائیل هر گاه مطلع شود از ورود سلاحهای پیشرفته به لبنان آن موضع را بمباران میکند حتی اگر داخل خاک لبنان باشد.
دشمن از چند سال پیش این سخن را مطرح کرده ولی در ماههای گذشته روند آن گسترش یافته است.
طبیعتا برای ما مهم نیست که ما به دشمن بگوییم ما سلاح تحویل گرفتیم یا نگرفتیم؛ چرا که ما وارد یک جنگ رسانهای با دشمن وارد نشدیم که به او بگوییم، ما سلاح وارد کردیم و تو نتوانستی آن را بمباران کنی.
هنگامی که دشمن به جنتا سوریه حمله کرد یک حمله رسمی نبود و تاکنون نیز اسرائیل این حمله را به عهده نگرفته است. رسانه های اسرائیلی از این موضوع سخن گفتند و تحلیلگران اسرایلی آن را گفته اند ولی تا الان اسرائیل رسما آن را به عهده نگرفته است. ولی نزدیکان اسرائیل کسانی که در خدمت آن هستند ادعا کردند به این که این هدف یک محموله حاوی سلاحهای پیشرفته برای حزب الله بود و این صحیح نیست.
می توان گفت که این حمله بیش از اینکه جنبه جدی داشته باشد و هدف مشخصی را هدف قرار داد در واقع تلاشی برای آزمودن میزان واکنش بود.این اقدامی به مثابه تغییر معادله و تغییر قواعد درگیری بود به این معنی اسرائیل مرکز نظامی حزب الله را هدف قرار می دهد و حزب الله سکوت می کند و هیچ واکنشی نشان نمی دهد زیرا به جبهه سوریه مشغول است و این زمینه ساز حملات بعدی در صورت سکوت حزب الله خواهد و رژیم صهیونیستی هر محموله و هر هدف و هر خانه ای را به این بهانه که سلاح پیشرفته در آن قرار دارد هدف قرار می دهد و ما پایبند به هدف قرار دادن سلاح پیشرفته هستیم.
مکانی که دشمن انتخاب کرد نیز قابل توجه است زیرا اولا دشمن هدف نظامی در تپه ها را که هیچ غیرنظامی در آن وجود ندارد انتخاب کرد و دوم منطقه نامشخص یعنی میان خاک لبنان و سوریه را انتخاب کرد. در این منطقه اراضی لبنانی وجود دارد که سوری ها مالک آن هستند و اراضی سوری وجود دارد که لبنانی ها مالک آن هستند.ما هنگامی که بیانیه صادر کردیم بر مخالفت با تغییر قواعد درگیری تاکید کردیم.
ما امروز این اطلاعات را در اختیار السفیر قرار می دهیم بله بمب مزارع شبعا که حزب الله تاکنون مسئولیت آن را اعلام نکرد است اقدامی از جانب مقاومت بود، ولی این واکنش اصلی نبود، بلکه بخشی از واکنش بود.ما نمی خواهیم که خودمان را در برابر رسانه ها ملزم کنیم و همه چیز را در برابر رسانه ها اعلام کنیم و این سیاست جدید ماست. قبلا در جنوب سیاست مقاومت این بود که آنچه انجام می داد مسئولیت آن را برعهده می گرفت اما هم اکنون سیاست ما این است که نه مسئولیت را برعهده بگیریم و نه تکذیب کنیم. ممکن است با ما ارتباط داشته باشد ممکن است ارتباط نداشته باشد. اما درباره بمب مزارع شبعا ما مسئولیت آن را برعهده می گیریم و می گوییم که این بخشی از واکنش بود و به طور صد در صد اسرائیل هم فهمیده است که این کار حزب الله بوده است.هنگامی که در صفحه تویتر داعش مسئولیت این عملیات را برعهده گرفت کسی موضوع را جدی نگرفت.
اسرائیل به خوبی این پیام را درک کرد که نمی تواند قواعد درگیری را جدی بگیرد و این مقاومت است که تصمیم گیرنده است و اراده، عزم، جدیت و شجاعت پاسخ می دهد و پیامی که به دشمن ارسال شد مفاد آن این بود که اگر هدف نظامی و مقاومت هدف قرار گیرد هدف نظامی مورد هدف قرار می گیرد. پس از عملیات مزارع شبعا پیام روشن و آشکار و مفاد آن این بود که ما واکنش نشان می دهیم و تغییر قواعد بازی را به نفع رژیم صهیونیستی نمی پذیریم زیرا داستان داستان قواعد درگیری نیست و موضع به بازدارندگی مربوط می شود. اگر اسرائیل به خود این اجازه را بدهد که با بهانه و بدون بهانه حمله هوایی و توپخانه ای علیه اهداف نظامی و سپس غیر نظامی انجام دهد مفهوم آن این است که همه دستاوردهای گذشته و حداقل دستاوردهای آوریل1996تا2006 تا به امروز تباه خواهد شد. مقاومت قوی تر از هر زمان دیگری است.
دبیر کل حزب الله لبنان در پاسخ به این سئوال که آیا نامه به نظر شما رسید؟ بله به طور قطع این پیام به اسرائیل رسید. همه اسرائیلی ها هنگامی که موضوع را ارزیابی کردند چه از نظر نظامی، امنیتی، رسانه و کنیست همگی این عبارت را به کار بردند: عملیات در مزارع شبعا پیام آشکار از سوی حزب الله بود زیرا حزب الله از ورود به جنگ با اسرائیل هراسی ندارد.
السفیر: آیا با توجه به حضور حزب الله در سوریه امکان ورود به جنگ با اسرائیل وجود دارد؟
نصرالله: درباره موضوع قدرت مقاومت و جدای از حوادث سوریه و مشغول بودن در سوریه به مراتب قوی تر از سال 2006 است.این مبالغه نیست بلکه واقعیتی انکارناپذیر است.از نظر توان بشری، تعداد نیروها، مهارت و لیاقت و آموزش حتی قبل از حوادث سوریه و پس از جنگ سال 2006 مقاومت قوی تر است و برنامه قوی با هدف بالا بردن توان انسانی حزب الله از نظر فکری، اطلاعاتی، درک، برنامه ریزی، فرماندهای و اداره تدوین شده است. توان بشری حزب الله به مراتب قوی تر از سال 2006 است و توان مادی نیز به مراتب قوی تر از سال 2006 است و اسرائیل به خوبی این را می داند.
خواه در سوریه جنگ باشد یا خیر و با وجود حوادثی که در سوریه رخ میدهد، اگر اسرائیل جنگی را علیه لبنان تحمیل کند، مقاومت در لبنان بسیار بهتر از سال 2006 با آن مقابله خواهد کرد، و این امر قطعی است.
السفیر: آیا اسرائیل در این مرحله اقدام به جنگ علیه لبنان خواهد کرد و آیا جبهه جنگ محدود خواهد بود؟
نصرالله: اسرائیل محاسبات خود را دارد، همین دیروز «ایهود باراک» در یک سخنرانی ( اینها وقتی منصب خود را ترک میکنند به سخنرانی روی میآورند) هشدار میداد و هشدار وی نیز از جنبه فنی و تکنولوژی درست بود، فنآوری موشکهای با دقت بالا به مرور زمان به یک فنآوری دست یافتنی تبدیل میشود و دیگر از لحاظ کمی و کیفی پیچیده نخواهد بود و حتی حزب الله، جنبشهای حماس و جهاد اسلامی و غیره میتوانند به آن دست یابند در نتیجه این جنبشهای مقاومت به خصوص حزب الله میتواند هر نقطهای در عمق فلسطین اشغالی را هدف قرار داد، مسلما این سخنان را در اسرائیل میگفت.
رئیس ستاد مشترک ارتش دشمن میگوید «اگر جنگ آتی آغاز شود، نخستین موشکی که حزب الله شلیک میکند به پنجره دفتر من اصابت خواهد کرد»؛ منظور وی این است که مقاومت در لبنان موشکهایی با دقت بالا در اختیار دارد که به تل آویو اصابت میکند و از پنجره دفتر کار رئیس ستاد مشترک ارتش عبور میکند.
بنابر این اسرائیل وقتی اتخاذ تصمیم برای جنگ را بررسی میکند، این سوال را برای خود مطرح میکند که آیا قادر است این جنگ با مقاومت در لبنان را یکسره کند؟ صرف نظر از همه اتفاقاتی که در منطقه رخ میدهد، محاسبات نظامی با قدرت وجود دارد و لذا من در پاسخ این سوال میگویم: برای اسرائیل آسان نیست که درباره جنگ جدید در منطقه تصمیمگیری نماید و این به دلیل امکانات و ماهیت نبردی است که ممکن است رخ دهد و همچنین دستاوردهای احتمالی اسرائیل از این جنگ و تلفات و خسارتهایی که ممکن است متحمل شود، مورد محاسبه قرار میگیرد.
اسرائیل اصل و اساسی برای هر جنگ آتی دارد و همه رهبران سیاسی، نظامی و امنیتی در این مورد اتفاق نظر دارند؛ اسرائیل وارد جنگ با مقاومت در لبنان نمیشود مگر اینکه مطمئن باشد با یک نبرد سرنوشتساز و سریع مواجه است و به یک پیروزی روشن و آشکار دست یابد، نبرد قبلی طولانی شد و شمال فلسطین، مرکز و العفوله را دربر گرفت اما اکنون سخن درباره تل آویو است و اسرائیل این را به خوبی میداند و یک نبرد طولانی را تحمل نمیکند زیرا در آن صورت عمق رژیم صهیونیستی در معرض حملات دقیق و مشخص قرار خواهد گرفت.
آیا اسرائیل میتواند تضمین کند که در جنگ با لبنان میتواند به یک پیروزی سریع و سرنوشت ساز دست یابد؟ و در پاسخ گفت: تا کنون هیچ کس در اسرائیل نیست که این تضمین را بدهد؛ «جماعت» بدانید که نباید سقف توقعات را بالا ببرید زیرا این ترس وجود دارد که نتوانید این سقف توقعات را برآورده سازید.
در زمینه سیاسی دیدیم که تفاوتی میان وضع کنونی و پیش از آن وجود ندارد.گفته میشود که وضعیت جهان عرب خوب نیست، پاسخ آن این است: چه زمانی را سراغ دارید که وضعیت جهان عرب مانع و بازدارنده اسرائیل از تجاوز با خاک لبنان، غزه، سوریه و یا هر کشور عربی دیگر بوده است؟
برعکس، من وضعیت سیاسی کنونی را بهتر از سال 2006 میدانم، حداقل این است که در سال 2006 اغلب کشورهای عربی موافق این جنگ بودند. عربستان سعودی موافقت خود با این جنگ را به صورت علنی اعلام کرد، 8 کشور در روزهای آغازین جنگ گرد هم آمده و مارا محکوم کردند در حالی که روسها در تلاش برای تازه کردن نفس خود بودند.
من میگویم در عرصه اقلیمی و بینالمللی نیز وضعیت ما بهتر است، وضعیت منطقهای و بین المللی مقاومت در لبنان اگر به صورت نسبی نگاه کنیم بهتر از سال 2006 است.
امروز منافع اسرائیل ایجاب میکند که کل منطقه به واسطه جنگةای داخلی شعلهور شود؛ امروز اسرائیل نیاز دارد تا ملتهای عربی و اسلامی اورا به فراموشی بسپارند.
آغاز هرگونه جنگ تازهای از سوی رژیم صهیونیستی اولویت مبارزه با دشمن اسرائیلی را به عقل، وجدان و جامعه جهان عرب بازخواهد گرداند، آنان مجبور به این کار نیستند.
بر همین مبنا میگویم که براساس اطلاعات نظامی و میدانی از یک سو و اطلاعات سیاسی از سوی دیگر هرگونه حمله نظامی اسرائیل به لبنان را دور از ذهن میدانم.
السفیر: ترور حاج حسان لقیس را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا اعتقاد دارید که اسرائیل آن را انجام داده است؟
نصرالله: ما اینگونه متوجه شدیم و دادههای اولیه نیز حاکی از همین امر است.
السفیر: مورد وحشت برانگیزی است که اسرائیل اینقدر به ما نزدیک شده است.
نصرالله: مشکل اینجاست که اسرائیل همیشه به ما نزدیک بوده است.
السفیر: در سایه حوادث رخ داده در یبرود و منطقه قلمون و همچنین با توجه به تمهیدات اندیشیده شده در داخل لبنان آیا خطر انفجارها برطرف شده است و یا هم چنین این خطر وجود دارد.
نصرالله: می توان گفت که خطر انفجار های تروریستی به میزان زیادی کاهش یافته است، پیشرفتهای میدانی در منطقه قلمون باعث شد تا تعدادی از کارگاه های آمادهسازی خودروهای بمب گذاری شده در شهر یبرود و منطقه راس العین توسط ارتش بسته شوند؛ همچنین این امر به سبب تلاش امنیتی ویژه ارتش لبنان و دستگاههای امنیتی در متلاشی کردن باندهای وارد کننده خودروهای بمبگذاری شده و توزیع و منفجر کردن آنها در لبنان میباشد.
به طور کل میتوانیم از اعلام کنیم که انفجارها بسیار کمتر شدهاند؛ اما نمیتوان گفت که این خطر به طور کامل رفع شده است؛ این امر نیاز به تلاشهای فراوانی در مرز سوریه و داخل لبنان دارد.
السفیر: برخی بر این باورند که ساکنان ضاحیه در نتیجه اقدامات امنیتی در تنگنا قرار گرفته اند و ساکنان این منطقه از ضاحیه به مناطق دیگر مهاجرت می کنند آیا این به رابطه مقاومت و حامیان آن ضربه نمی زند؟
نصرالله: این موضوع صحت ندارد و درباره آن مبالغه شده است همه کسانی که از ضاحیه در جنوب لبنان بازدید کنند متوجه ازدحام و شلوغی خواهند شد و هیچ مهاجرتی از ضاحیه به سوی مناطق دیگر وجود ندارد.ممکن است که برخی حالات فردی وجود داشته باشد و خانواده های محدودی مهاجرت کنند و این بهتر است زیرا باید از شلوغی ضاحیه کاسته شود و برخی خانواده ها به بقاع بازگردند به هر حال شلوغی ضاحیه در نتیجه تعداد جمعیت زیاد آن است.
اگر به دقت نگریسته شود هیچ مهاجرتی وجود ندارد و موارد کم و فردی وجود دارد که این با توجه به تهدیدات و انفجارها موضوعی طبیعی است.انفجارهایی که در ضاحیه،بئر حسن،الهرمل و اللبوه رخ داد میزان تایید از دخالت حزب الله در سوریه افزایش پیدا کرده است و من این را بر اساس نظر سنجی ها،اطلاعات و مطالعات انجام شده نه بدون سند می گویم.حقیقت همان است که گفتم زیرا برخی از کسانی که دچار تردید بودند مواضع خود را تغییر دادند.ما هنگامی که در برخی مناطق نظر سنجی انجام می دهیم موافق،مخالف و مردد داریم.
کسانی که تردید داشتند موضع موافق گرفته اند و برخی از مخالفان نیز طرفدار شده اند.چند روز قبل من از عیناتا گفتم که ما در موضوع سوریه دیر دخالت کردیم در سطح عمومی نیز این گرایش وجود دارد که ما دیر وارد سوریه شدیم و دخالت نظامی در سوریه کردیم.ما مشکلی از این بابت نداریم.مردم از خطرات برهه کنونی آگاه هستند.درباره ماهیت تهدیدات کنونی به سبب حوادث سوریه باید اضافه کنم که این در فضای ضاحیه،بقاع و جنوب و میان شیعیان نیست.بر اساس اطلاعاتی که از نظر سنجی ها به دست آمده است و برخی از آنها منتشر شده و برخی دیگر منتشر نشده است و نیز از طریق رایزنی با بسیاری باید تاکید کنم که مردم زیادی از دخالت حزب الله در سوریه حمایت می کنند و بسیاری از لبنانی ها حتی در داخل جریان 14 مارس حامی دخالت در سوریه برای حمایت از لبنان ضد تروریست ها هستند و این از رفتار و اقدامات روز مره آنها مشخص می شود.
از همین رو ما در این موضوع تنها نیستیم و از حمایت گسترده برخوردار هستیم.از نظر روحی،روحیه ما عالی است و اینکه در برخی رسانه ها به ویژه رسانه های جریان چهارده مارس و برخی از شخصیت های وابسته به آن گفته می شود که حزب الله نگران و پایگاه مردمی اش در حال کم شدن است درست نیست.حزب الله با عزم جدی حرکت می کند و با گذشت زمان درباره حوادث،گزینه ها و آینده جدی عمل می کند و هیچ تردیدی ندارد.حزب الله نگرانی ندارد و به آینده مطمئن است. ما از ابتدا می دانستیم که روند اوضاع به کدام سمت و سو پیش می رود در صورتی که همه همکاری کنند و هم اکنون اوضاع در این مسیر پیش می رود و جای هیچ نگرانی نیست.
همه آنچه در برخی محافل گفته می شود بیانگر آرزوهای کسانی است که این حرف ها را بر زبان می رانند و برگرفته از واقعیت و حقیقت نیست.برخی از اخبار نیز که هم اکنون در رسانه ها به ویژه رسانه های عربی معروف مطرح می شود در همین راستاست.از جمله این روایات کشته شدن 500 نیروی حزب الله در القلمون است آیا ممکن است که در جامعه ای همانند جامعه لبنان 500 نفر شهید شوند و آن را مخفی کرد یک شهید را هم نمی توان مخفی کرد چه برسد به 500 شهید.هم اکنون یکی از مشکلات اداری این است که اگر یک نفر در سوریه شهید شود خانواده اش قبل از ما مطلع می شوند یعنی قبل از اینکه خبر به کانال های طبیعی برسد.نمی توان این گونه امور را مخفی کرد.
چند روز پیش رسانههای خبری به مدت 24 ساعت خبر و گزارشاتی مبنی بر اینکه معارضین مسلح سوریه 11 اسیر حزب الله از جمله یک شخصیت مهم را به اسارت گرفته اند، منتشر کردند، این اسرا کجایند؟ چگونه به اسارت گرفته شدند؟ این اسرا چه کسانی هستند؟
وقتی طرف مقابل به انتشار چنین شایعات آشکار و افتضاح روی میآورد، بیانگر آن است که بر اساس برآوردهای آن طرف وضعیت روحی ما بسیار خوب و قوی است و به همین دلیل طرف مقابل سعی میکند به این وضعیت روحی از طریق انتشار شایعات آسیب برساند زیرا در واقعیت نمیتواند این امر را محقق کند.
السفیر: آیا طرح براندازی نظام سوریه به پایان رسیده است یا اینکه همچنان این خطر وجود دارد؟
نصرالله: به نظر بنده مرحله براندازی نظام سوریه و سقوط دولت به پایان رسیده است، زیرا بعدها مشخص شد آنگونه که در دیگر کشورها عمل کردند، موضوع تنها موضوع رئیس جمهور نیست بلکه هدف ساقط کردن دولت، ارتش و موسسات بود، به هر حال براندازی نظام به عنوان یک طرح از جنبه قدرت نظامی برای براندازی آن به عقیده من به پایان رسیده است و این را همه برآوردها و ارزیابیها نشان میدهد؛ برآوردهای میدانی، نظامی، امنیتی و مردمی، وضعیت نظام، وضعیت معارضین و همچنین برآوردهای منطقهای و بین المللی و در مجموع من معتقدم که این مسئله به پایان رسیده است، آنها نمیتوانند نظام را ساقط کنند اما میتوانند جنگ فرسایشی راه بیاندازند.
جنگهای بزرگ در کار نیست و آنگونه که مشاهده میشود معارضین قادر نیستند جنگ بزرگ به راه بیاندازند و به عنوان مثال آنچه که در لاذقیه رخ داد را نمیتوان جنگ بزرگ نامید، برآوردهای میدانی مورد اطمینان است و اگر در مورد تعداد مبارزان و منطقهای که وارد آن شدند و تسهیلاتی که به آنها ارائه میشود، سخن بگوئیم در آن صورت موضوع یک عملیات محدود است اما در رسانهها جنجال بزرگی درباره آن به راه انداختهاند.
نبرد بزرگی که درباره آن سخن رانده میشود تا کنون چیزی از آن مشاهده نشده است و بیشتر به اغراق و ایجاد رعب نزدیکتر است تا حقیقت، منظورم جنگ در جنوب سوریه است و گفته میشد که در اردن نیروهای زیادی جمعآوری شده و بزودی وارد خاک سوریه میشوند و به درعا و سویداء یورش برده و به سمت دمشق پیشروی خواهند کرد، اینها حرف و حدیثهایی بود که چند هفته پیش گفته میشد که بیشتر شبیه به بزرگنمایی و ایجاد رعب است و برآوردها هرگز این را نشان نمیدهد، حتی در یک مرحله سخن درباره 3 هزار مبارزی بود که در اردن آموزش دیده و مجهز شدهاند، آیا این سه هزار مبارز میتوانند استان درعا و سویداء را تصرف کرده و به دمشق برسند؟ در چنین جنگی این رقم فایدهای ندارد و بعدها اندکی در تعداد مبارزان مبالغه کرده و گفتند که 10 هزار مبارز هستند، حتی 10 هزار مبارز نیز نمیتواند معادلهای با این حجم را تغییر دهد، اگر صحبتی درباره نبردهای بزرگ میشود منظور نبرد جنوب سوریه (نبرد دمشق) است که تا کنون تنها به بزرگنمایی و ایجاد رعب شبیه است.
السفیر: برخی از مردم سوریه از معارضان بیزار شده اند آیا این دسته طرفدار نظام هستند؟
نصرالله: اصل برای ما در سوریه پایان دادن به جنگ است؛ جنگی که سوریه را یا آنچه که از آن باقی مانده را تخریب خواهد کرد، بدون در نظر گرفتن اینکه چه کسانی از چه کسانی خوششان یا بدشان میآید. اگر جنگ در سوریه پایان یافت و باب گفتگوی داخلی در این کشور باز شد، امید میرود که بسیاری از مشکلات حل شود. خطر حقیقی، پایان یافتن سوریه و تقسیم آن بود که خطری بزرگ و جدی است. من معتقدم که ما از خطر تقسیم عبور کردیم. هنگامی که من میگویم ما از خطر فروپاشی نظام عبور کردیم، منظورم این است که به طور اولا از خطر فروپاشی رهایی یافتیم. مسئله تقسیم سوریه مطرح بود. موضوع تخریب سوریه به گونه ای که در این کشور سنگ روی سنگ بند نماند یا این امکان وجود نداشته باشد که دولتی بتواند وحدت خود را بازیابد و مشکلات خود را حل کند موضوعی خطرناک است. بنابر این می توانیم بگوییم که در صورتی که بتوانیم به یک مرحله برسیم که جنگ در این کشور متوقف شود، تا حد زیادی از این خطر عبور کرده ایم. اهمیت آشتیها در این است که میگوید جنگ در این کشور متوقف شده است، دیگر در این کشور مبارزه و ریختن خون جریان ندارد. دیگر در این کشور خانه ها تخریب نمیشوند. این مسائل از جمله مسائلی هستند که آینده بر آن بنا میشود و این در حقیقت یک نگرانی برای ما بود و همچنان است.
السفیر: کارشناسان می گویند که بازسازی سوریه به دویست و پنجاه میلیارد دلار نیاز دارد و کسی که می خواهد این دویست و پنجاه میلیارد دلار را بدهد از سوریه دیگری سخن میگوید که هم اکنون وجود ندارد. آشتی و حل مسائل تا چه حدی با سرنوشت نظام مرتبط است؟ آیا بشار اسد رئیسجمهور سوریه، همچنان تضمینی برای ساخت دولت جدید استف یا اینکه رفتنش برای برخی به عنوان یکی از شروط تشکیل دولت آینده است؟
نصرالله: همه کشورهایی که از معارضان سوریه حمایت میکنند، به هیچ وجه این آمادگی را ندارند که از اصل راه حل سیاسی سخن بگویند. قطر، عربستان، ترکیه بر ادامه اوضاع بر روند گذشته اصرار دارند. کشورهای دوردست نیز همین طور. از اروپایی ها گرفته تا آمریکاییها، هیچ کسی آماده راه حل سیاسی بحران سوریه نیست. بعد از شکست راه حل نظامی، سران عرب در نشست اخیر خود از راه حل سیاسی سخن گفتند. جهان به کنفرانس ژنو 2 رفت، اما نتیجه آن شکست بود. از همان اول، اینها راه حل سیاسی را نمیخواستند.
من به یاد میآورم مسائل مطرح شده را. مشکل، صرفا شخص بشار اسد نیست. سخن از همه نظام است، خواسته آنها کناره گیری نظام و سخن گفتن بعد از آن است. هدفشان از رفتن نظام چیست، تا کجا می خواهند سوریه را بگیرند؟ ترکیه چه سوریه ای را میخواهد؟ قطر و عربستان از سوریه چه میخواهند؟ باید از این زاویه به موضع نگریست. ما از زوایه دیگری به این نقطه مینگریم. از زاویه جایگاه و موقعیت سوریه و تاثیراتش در منطقه و نبرد بزرگ موجود در این مطنقه به این موضوع مینگریم. آنها وارد سوریه شدن تا این واقعیت را تغییر دهند. آنها برای دموکراسی یا تحقق عدالت یا مبارزه با فساد در سوریه نیامدند.
تمام این نبرد و این همه بودجه و تسلیحات و این موضعگیری ها همه و همه به خاطر تغییر موضع سوریه و جایگاه آن و نیز تغییر بشار اسد رئیس جمهور سوریه است. تمام مناقشهها درباره سوریه، کل نظام را هدف قرار داده بود. حتی در یکی از مراحل بعد از سپری شدن اولین سال از نا آرامی های سوریه، معتقد بودند که امور از لحاظ نظامی، مشکل است. آری آنها نا آمید نبودند، ولی می دانستند که کار دشواری در پیش دارند.
السفیر: نظر شما درباره پیشنهادهایی که به بشار اسد مطرح شده است، چیست؟
نصرالله: من از پیشنهادهایی جدی که به بشار اسد داده شده مطلعم. پیشنهادهایی از این قبیل که این روند سیاسی را تغییر بده. روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کن. روابطت را با تمام جنبشهای مقاومت در منطقه قطع کن. برای سازش حقیقی و کامل با اسرائیل آماده باش. در این صورت هیچ مشکلی باقی نمیماند و این موضوع حل خواهد شد. بشار اسد همه این پیشنهادها را رد کرد و همچنان بر مواضع خود ثابت است. این پیشنهادها صرفا از سوی طرفهای بین المللی مطرح نشده است، بلکه این پیشنهادها از سوی برخی از طرفهای منطقه ای حامی و در ظاهر تندرو به بشار اسد پیشنهاد داده شده است. حتی یک گروهی که بسیار تندروتر نیز است، این موضوع به بشار اسد پیشنهاد داده شده است. آری اگر به این نبرد از این زاویه نگریسته شود، میتوان آن را چیز دیگری دید. بنابر این در سالهای اخیر تغییر مطلوب، آسان نبود.
السفیر: آیا جبهه مقابل نظام سوریه هنوز یکپارچگی دارد؟
نصرالله: پیشرفت هایی که حاصل شده است ما را به این نتیجه می رساند که جبهه مقابل نظام هم تجزیه شده وهم ضعیف شده است، منظورم همان جبهه ایست که می کوشید سوریه را سرنگون کند، بهتر است این عنوان ها را به سرعت بررسی کنیم:
اولاً: با موضوع داخلی سوریه شروع می کنیم مساله ای که تاکنون به آن نپرداخته ام. زمانی که تحول در مصر روی داد و محمد مرسی رئیس جمهوری مصر برکنار شد، و در نتیجه اخوان المسلمین از نظام مصر سرنگون شد برخی پیامدهایی حاصل شد. عربستان سعودی در کنار اوضاع جدید مصر قرار گرفت، ترکیه ضد این اوضاع دست به کار شد، وقطر هم به مخالفت پرداخت. از این رو باید گفت اولین نتیجه ای که به دست آمد ضربه وارد آمدن به این جبهه بوده است، این مهمترین جبهه منطقه ای بشمار می آید که شامل عربستان سعودی، قطر، ترکیه و مصر است. عملا اوضاع بین عربستان سعودی و قطر به این دلیل بحرانی شد، اوضاع بین عربستان سعودی و ترکیه هم دچار تنش شد، همچنین چنین وضعی را بین مصر بعد از برکنار محمد مرسی و ترکیه شاهد هستیم. روابط بین مصر و قطر هم دچار مشکل شده است وباید گفت این مشکلات در حال توسعه هستند. این نخستین تحول در این خصوص است اما این اوضاع بر چه مسائلی بازتاب داشته است ؟ بازتابش را در سوریه می توانید ببینید، اگر چه انها می گویند: هماهنگی همچنان بین این کشورها وجود دارد، ومساله سوریه را باهم بررسی می کنند، اما بدون هیچ جروبحثی در این زمینه باید بگوییم اوضاع در این باره بین این کشورها در خصوص هماهنگی برای سوریه به مانند گذشته نیست.
ثانیاً: همچنین باید بگوییم که اخوان المسلمین مصر اولین مساله ای که به آن توجه داشتند مساله سوریه بود. الان وبه دلیل آن چه در مصر روی داده است اکنون توجه آنها به مساله اوضاع داخلی مصر معطوف شده است، از این رو هم اکنون توجه اصلی انها به اوضاع داخلی مصر است.
ثالثاً: اختلاف بین عربستان سعودی و اخوان المسلمین است این مساله بازتابش متوجه موضوع سوریه است و این از نتایج تحولات جاری منطقه ایست.
رابعاً: مشکلات داخلی ترکیه.
خامساً: تحولاتی که در قطر روی داد.
سادساً: آن چه در عراق روی داد، عراق در گذشته به مانند لبنان عمل می کرد، یعنی سعی داشت نقش بی طر6ف را ایفا کند، تا این که واقعیت امر برای عراق باعث نابسامانی شد، به گونه ای که شهرهای کوچک مرزی عراق با سوریه به کارگاه های ساخت و آماده سازی خودروی های بمب گذاری شده تبدیل شدند، در یک روز به صورت میانگین 10 ، 15 و یا حتی 20 خودرو را بمب گذاری می کردند، تمام بررسی ها و تحقیقات به عمل آمده در این خصوص باعث شد تا بسیاری از شبکه های مرتبط با بمب گذاری خودروها کشف شوند، همین امر باعث رویارویی کنونی بین نظام عراق و اعضای وابسته به "داعش" شده است. درگیری عراقی ها با نیروهای داعش هم بر اوضاع در سوریه بی تاثیر نیست همین امر موجب شد تا موضع بی طرف عراق در باره تحولات جاری سوریه از موضع بی طرف به موضع فعال تغییر یابد. از این رو ملاحظه کردیم موضع عراق در یک سال گذشته در نشست های وزرای امور خارجه کشورهای عربی و در دیگر محافل بین المللی به صورت بسیار قابل ملاحظه ای تغییر یافته است.
این آن چیزی است که روی میز قرار دارد. اما آن چه زیر میز قرار دارد به دلیل مقاومت نظام سوریه متفاوت است. بسیاری از کشورهای عربی در زیر میز با نظام سوریه در تماس هستند، و به نظام سوریه می گویند: ما با تو هستیم، مقاومت کن. بلکه حتی من اطلاع دارم که برخی از کشورهای عربی در ظاهر امر با مخالفان نظام سوریه هستند اما در واقع و در زیر میز از نظام سوریه می خواهند تا تکلیف مخالفان را یک سره کند، وبه سرعت از فرصت پیش آمده برای نابودی آنها عمل کند. این مساله عجیب و غریب اکنون در اوضاع فعلی عربی دیده می شود. موضع روسیه هم بسیار مستحکم تر خواهد شد.
السفیر: جناب سید اوضاع بین المللی را در این زمینه چگونه ارزیابی می کنید؟
نصرالله: در خصوص موضع بین المللی بی شک باید بگویم اوضاع اکنون بسیار بهتر است. بین ژنو1 و ژنو2 را مقایسه کنید. در ژنو1 هیچ مساله واضحی وجود ندارد. برعکس روس ها می توانند حرفی برای گفتن داشته باشند، آیا موضع آنها متین و محکم بود به گونه ای که در کنار بشار اسد قرار گیرند، واین که نخواهند از او چشم پوشی کنند، وبه دنبال معامله و پایان دادن به کار نباشند. در این خصوص لا اقل در کمترین انتظارها جایی برای بحث و نظر وجود داشت. من نمی خواهم در اینجا در خصوص موضع روس ها نظر بدهم و قضاوت کنم این آغاز کار بود، یعنی اطلاعات متقنی در این خصوص ندارم، اما در همین اواخر دیگر جای بحث و گمان نگذاشتند. بلکه حتی می توانم بگویم موضع روسیه در همین یک سال گذشته بسیار محکم و استوار بوده است وطی ماه های گذشته هیچ خللی در ان روی نداده است.
السفیر: آیا بعد از رویدادهای منطقه کریمه این موضع روس ها تشدید خواهد شد؟
نصرالله: بعد از بحران کریمه فکر می کنم موضع روس ها تشدید خواهد شد، این مساله بسیار واضح است. حمایت و پشتیبانی روسیه از سوریه بسیار بیشتر خواهد شد، چرا که ما وارد مرحله جدیدی شده ایم، می توانند نامش را جنگ سرد بگذارند اما هرچه می خواهند نامش را بگذارند. اکنون روس ها می خواهند تمام نقاط قوت خود را حفظ کنند، همچنین می خواهند استواری خود را به منصه ظهور بگذارند. این مسائل اموری نیستند که روس ها در باره انها چشمپوشی کنند یا از آنها صرفنظر کنند. مساله معامله از سوی روسیه که تازمانی مطرح بود اکنون این مرحله به پایان رسیده است و دیگر بسیار دور از انتظار است، از این رو من معتقدم این مساله می تواند تاثیر بسیار خوبی داشته باشد. اما از نگاهی دیگر باید به این موضوع نگریست اگر بخواهیم از تاثیر منفی ان سخن بگوییم باید چنین بگوییم و فرض کنیم که : آیا نزاع و دشمنی یا چالش در مواضع روسیه و آمریکا باعث خواهد شد تا آمریکا و غرب تمام مرزها را نادیده بگیرند و خط قرمزها را کنار بگذارند و اصول و تعهدات را نادیده بگیرند و دست به کارهایی بزنند که هرگز در شرایط عادی تخطی از ان را نمی پذیرفتند؟
اینجا می توان از نقش منفی سخن گفت. من شخصا بعید می دانم آمریکا و اروپا بخواهد دست به اقدام نظامی در این رابطه بزنند، نه به دلیل روسیه بلکه به دلیل اوضاع خود آمریکا چنین نخواهند کرد. اقتصاد آمریکا، دولت آمریکا، راهبردهای آمریکا در منطقه، اوضاع داخلی کنونی اروپا، تمام این اوضاع چنین اجازه ای را به کسی نمی دهد. از این رو من بعید می دانم شکاف بین آمریکا و روسیه باعث شود تحرکات امریکا و غرب در خصوص سوریه شدت یابد.
اوضاع سوریه چه بحران اوکراین روی می داد یا نمی داد ادامه دار و طولانی می شد، چرا که اصل مساله در جایی دیگر است، اما اگر خواسته باشید نکاتی را در این زمینه بدانید باید بگویم آن چه روی داده به نفع دولت سوریه بوده است و سودش بیشتر از ضررش بود.
بشار اسد برای دوره ای جدید نامزد خواهد شد
السفیر: آیا پیش بینی می کنید بشار اسد نامزد انتخابات شود؟
نصرالله: طبیعی است که او نامزد می شود، از این رو پیش بینی می کنم نامزد شود.
السفیر: آیا حزب الله با شخصیت های سوری مخالف هم اکنون در ارتباط است؟
نصرالله: در گذشته تماس حاصل شد، هم اکنون هم با شخصیت هایی از مخالفان سوریه در تماس هستیم .