یادداشت مسعود دریس؛

بایسته‌های مدیریت جهادی نظام فرهنگی

فرهنگ و تغییرات فرهنگی جریان مداوم و مستمری است که چه برای آن برنامه‌ریزی کنیم و چه نکنیم، این جریان به سرعت تحولات جهانی شدن را طی می‌کند، اما دولت‌ها به خصوص در یک نظام الهی نمی‌توانند در جهت‌دهی به آن بی‌توجه باشند.
کد خبر: ۱۵۶۷۵
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۶ - 11April 2014

بایسته‌های مدیریت جهادی نظام فرهنگی

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از فارس، مسعود دریس معاون طرح و برنامه بنیاد مهدی موعود استان تهران: فرهنگ تمام ابعاد زندگی اعم از فردی، اجتماعی، مادی و معنوی انسان را در بر میگیرد، فرهنگ هر قوم یا ملتی ویژه خود آنهاست که در نوع خود منحصر و یکتاست. فرهنگ امری اکتسابی، قابل انتقال و آموختنی است.

فرهنگ در جامعه عهدهدار قوام، همگرایی و یگانگی اجتماعی است و در نهایت باید عرض شود که فرهنگ، امری پویا و در حال تحول و دگرگونی است. هر نظام فرهنگی را میتوان به چهار طیف یا لایههای فرهنگی تقسیم کرد که علی القاعده تغییرات در هر حوزه یا طیف میتواند بر حوزههای دیگر تأثیر بگذارد و یا متأثر از حوزههای دیگر شود. این چهار حوزه عبارتاند از: فرهنگ خواص(خاص)، فرهنگ عمومی، فرهنگ عامه(تودهای و عامیانه)، فرهنگ خصوصی، شخصی یا فردی.

اولاً ذکر این نکته ضروری است که برنامهریزی فرهنگی بدون توجه به تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مفید به فایده نخواهد بود، از طرف دیگر صبغه فرهنگی باید در حوزههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گیرد.

یکی از بایستهای مدیریت جهادی عرصه فرهنگ آسیب شناسی فرهنگی و آسیبزدایی و یا آسیب ناپذیری است، آسیب شناسی یعنی شناسایی ناهنجاریها در یک سیستم سالم و آسیبزدایی به معنای رفع ناهنجاریهای به وجود آمده و تضمین سلامت سیستم است، با آسیبشناسی فرهنگی در صدد هستیم، ناهنجاریهایی که در نظام سالم فرهنگی به وجود میآید را شناسایی و قبل از اینکه کل نظام فرهنگی را مورد تهدید قرار دهد، نسبت به آسیبزدایی برنامهریزی کنیم.

یکی دیگر از بایستهای مدیریت جهادی نظام فرهنگی شناخت دقیق وضعیت موجود فرهنگی جامعه است. چنانچه شناخت دقیقی از وضعیت موجود نداشته باشیم، مدیریت وضعیت مطلوب امکان پذیر نخواهد بود. عرض شود که یکی دیگر از بایستهای مدیریت جهادی نظام فرهنگی کشور پاسخ به چند سؤال کلیدی است، اگر پاسخ شفاف و روشنی برای این گونه سؤالات نداشته باشیم، در حوزه مدیریت فرهنگی جامعه با مشکلات عدیدهای مواجه خواهیم بود.

1- مبانی و معیارهای انتخاب سیاستها و فعالیتهای فرهنگی کدام است؟ با کدام مبانی و معیار این سیاست گذاریها انجام میشود؟

2- آیا قانونگرایی و قانونمداری از مؤلفههای فرهنگ عمومی ما هستند و ما به چه صورتی باید آنها را نهادینه بکنیم؟

3- مبانی نظری برنامهریزیهای فرهنگی ما کدام است؟

4- آیا بررسی کردهایم که اینترنت و رسانههای غربی چه تأثیری روی فرهنگ عمومی ما گذاشتهاند؟ 5- کانون اصلی سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی کجاست؟

فرهنگ و تغییرات فرهنگی جریان مداومی و مستمری است که چه برای آن برنامهریزی کنیم و چه نکنیم، این جریان به سرعت تحولات و دگرگونیهای جهانی شدن را طی مسیر میکند، اما دولتها به خصوص در یک نظام الهی و دینی نمیتوانند در جهتدهی به آن بیتوجه باشند.

این جهتدهی بدون سیاستگذاری و برنامهریزی امکان نخواهد داشت و همچنین نباید دستخوش سلیقه افراد و گروههای سیاسی شود، برای این کار پیشنهاد میشود طبق اسناد بالا دستی نظام مثل سند چشمانداز بیست ساله و برنامههای توسعه نظام فرهنگی کشور میبایستی برنامهریزی و مدیریت شود. البته تنها موضوعاتی قابل مهندسی و مدیریت خواهند بود که مصادیق آن قابل شناسایی و احصاء بوده و به نوعی ملموس باشند.

یکی دیگر از بایستهای مدیریت جهادی نظام فرهنگی تدوین شاخصها و یا نشانگرهایی است که بتوان بر مبنای آنها وضع موجود را شناسایی کرد، سپس به طراحی و اتخاذ ساز و کارهای لازم برای جهتگیریهای فرهنگی اقدام کرد.

در پایان همانطور که در شعار امسال مقام معظم رهبری(مدظله العالی) آمده است این امکان بدون عزم ملی و مشارکت آحاد ملت امکان پذیر نیست، مسلماً مردم به عنوان صاحبان و مروجان فرهنگ به نسلهای بعدی بهترین شرکای مدیریت نظام فرهنگی و اجرای برنامههای توسعه فرهنگی میتوانند باشند، البته این بهترین مدل برای هر گونه مهندسی در عرصه فرهنگی است که بر پایه آن دولت حامی، ناظر و سیاستگذار است و مردم مروج و مجری و اداره کننده هستند.

نهایتاً امید میرود با مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ کشور شاهد اعتلای معرفت دینی و درونی شدن و ارتقا ارزشهای فرهنگ دینی و ملی و انقلاب اسلامی در همه ابعاد بوده باشیم.

نظر شما
پربیننده ها