ایران ترابی:

زیبایی‌های جنگ را از زبان زنان بشنوید

راوی کتاب «خاطرات ایران» گفت: گله و شکایت کردن از جفایی که به رزمندگان شد نه تنها دوستان ما را ناراحت می‌کند، باعث خوشنودی دشمنان نیز خواهد شد.
کد خبر: ۱۵۸۲۰
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۴ - 13April 2014

زیبایی‌های جنگ را از زبان زنان بشنوید

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از سوره مهر، کتاب «خاطرات ایران» که سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیدهاست، روایت بانویی (ایران ترابی) است که خدمت خود به انقلاب را از ارائه خدمات درمان به مجروحان تظاهرات ضد رژیم شاهنشاهی آغاز کرد. این زن که در سراسر دوران دفاع مقدس در بیمارستانهای مناطق جنگی و مدتی نیز در بیمارستانهای تهران به وضعیت مجروحان جنگ رسیدگی میکرد، کسی بود که شهید چمران او را «سمیه جنگ» نامیده بود. ایران ترابی راوی کتاب «خاطرات ایران» که هنوز از بیماریهای ناشی از استشمام گازهای شیمیایی رنج میبرد معتقد است «همه چیز را درجنگ زیبا دیدهاست». گفتگو با ایران ترابی را ادامه میخوانید.

یکی از مشکلاتی که خاطرهنگاری زنان با آن مواجه بوده و هستند عدم تمایل زنان حاضر در دفاع مقدس برای سخن گفتن درباره خاطرات خود است. چطور شد شما این تمایل را پیدا کردید؟

یکی از این خانمها خود من بودم. چندسال دهانمان را بستیم و چیزی نگفتیم. خواستیم کاری که برای رضای خداوند و ولایت وفقیه انجام دادهایم پیش خدا محفوظ بماند. اما یکی از دوستان پیش خانم سیده اعظم حسینی رفته بود و اسمی هم از بنده آوردهبود. در واقع تشویقهای خانم حسینی بود که میگفتند ما نمیخواهیم شما را مطرح کنیم، میخواهیم بگوییم که در این سالها چه اتفاقاتی افتاد. خب همانطور که میدانید ناگفتهها درباره جنگ هنوز هم بسیار زیاد است و من قانع شدم برای به یادگار ماندن خاطرات جنگ، از خاطرات خودم بگویم.

با این حال شما در کتاب به جز چند صفحه از خاطرات پس از جنگ خود سخن به میان نیاوردهاید. آیا دلتان نمیخواست کتاب به زندگی شما بعد از جنگ بپردازد، به خصوص که شما به علت آلودهشدن به سموم شیمیایی مشکلات زیادی هم داشتید؟

واقعیت اتفاقاتی که بر رزمندگان پس از جنگ گذشت، در عالم واقع هم تا حدود زیادی سربسته ماندهاست. بچههای جنگ بعد از تمام شدن دوران دفاع مقدس به فراموشی سپرده شدند. آلودگی آنها به گازهای شیمیایی مورد بررسی قرار نگرفت و تأثیرات مخرب دوران سخت جنگ بر اعصاب و روان آنان نیز مغفول ماند. با این حال هزگر نخواستیم که غمهای ما پس از جنگ بر دوش مردم سنگینی کند. در واقع شهادت، اسارت و مجروحیت سرنوشتی بود که خداوند برای رزمندگان ما رقم زدهبود. به همین علت هیچ رزمندهای اهداف مقدس خود را با زرق و برق دنیا عوض نمیکند و ترجیح میدهد گله و شکایتی نداشتهباشد. گله و شکایت کردن از جفایی که به رزمندگان شد نه تنها دوستان ما را ناراحت میکند، باعث خوشنودی دشمنان نیز خواهد شد.

مرور خاطرات شما در کتاب «خاطرات ایران» ممکن است خواننده را به این نتیجه برساند که احساسات زنانه در درون شما جایگاهی نداشتهاست. آیا واقعا همین طور بوده یا تأکید کتاب بر رویدادها این حس را در خواننده ایجاد میکند؟

واقعیت همینطور بود. من در اکثر موارد اصلا احساس نمیکردم که زن هستم. در خاطراتم هم گفتهام در عملیاتهایی که در سوسنگرد یا پاوه داشتیم من تنها زنی بودم که از تهران اعزام شدم. در طول کار با رزمندگان و پزشکان مرد در ارتباط بودم اما هیچگاه احساس نکردم که زن هستم. تنها چیزی که آن زمان برای من مهم بود این بود که باید تا جایی که میتوانم کمک کنم. انگیزه اصلی من هم این جمله بود که همیشه با خودم تکرار میکردم: «یا زینب نبودیم که یاریات کنیم.» و همین به من انرژی میداد که اعتقاد داشتهباشم ظرفیت من بیش از زنان دیگر است و میتوانم مؤثرتر باشم.

همانطور که میدانید بیشتر کتابهای خاطرات موجود خاطرات رزمندگان مرد هستند و تنها چندسالی است که خاطرات زنان مورد توجه قرار گرفتهاست. آیا واقعا خاطرات زنان در دفاع مقدس به اندازه خاطرات مردان جای کار دارد؟

حضور خانمها در دفاع مقدس قطعا به اندازه مردان پررنگ بودهاست، اما نه در خط مقدم. چون بیشتر خاطراتی که نوشته میشوند مربوط به رزمندگان هستند، به خصوص کسانی که در خط مقدم میجنگیدند، خاطرات زنان چندان مورد توجه قرار نگرفتهاست. این درحالیست که زنان به لحاظ پشتیبانی جبههها و امدادگری به اندازه رزمندگان در پیروزی ما مؤثر بودند. اگر مادرانی نبودند که به زور فرزندانشان را از خانه بیرون میکردند تا از مملکت خودشان دفاع کنند، هرگز دفاع مقدسی شکل نمیگرفت. ضمن اینکه کم نبودند زنانی که در خرمشهر اسلحه به دست گرفتهاند. متأسفانه کمتر سراغ زنان رفتهاند و همه این گروهها کسانی هستند که خاطراتشان باید بازگو شود.

به نظر شما زنان امروزی چگونه میتوانند از خاطرات شما در زندگی امروزی خود بهره ببرند؟

زنان امروز هم باید تابع ولایت فقیه باشند. اگر زیر چتر ولایت قرار بگیرند، ایثار و از خودگذشتگی در شرایط امروز هم ممکن است. متأسفانه تعدادی از زنان ما مصرفگرا شدهاند. خودشان را کنار گذاشتهاند و منتظرند ببینند غربیها چه میکنند تا با تقلید از آنها اجتماع را آلوده کنند. اینها به اعتقاد من زن نیستند، عروسکاند. در حالی که زنانی هم داریم که با اعتقاد به ولایت فقیه در پایگاههای بسیج فعالند و با کمک به دیگران، سرزدن به خانوادههای شهدا، تهیه جهیزیه برای دختران جوان و فراهمکردن نسخههای بیماران راه زنان خدمتگزار در دوران دفاع مقدس را ادامه میدهند.

نظر شما
پربیننده ها