ورود به عمق 140 متری میدان مین برجای مانده از دفاع‌مقدس

یک روز همجواری با والمرا!

اینجا کوشک است. منطقه‌ای مرزی در استان خوزستان که هنوز نقاطی از آن آلوده به میادین مین دشمن است.
کد خبر: ۱۷۶۱۰
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۳ - 30April 2014

یک روز همجواری با والمرا!

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از جوان آنلاین، این دشمن که تاریخ از آن با عنوان ارتش بعث عراق نام میبرد، روز ۳۱ شهریور سال ۵۹ به شکل یکطرفه جنگی را به همسایه شرقی خود ایران تحمیل کرد. واقعهای که با وجود اتمام ظاهریاش در تابستان سال ۶۷ همچنان آثار و تبعاتش دامنگیر ملت ایران است؛ «مین» یکی از این تبعات به شمار میرود.

کوشک، یعنی جایی که ما در یک ظهر نسبتاً گرم بهاری در خاکهای نرم آن ایستادهایم. مرزی خاکی، خشک و بیابانی با عراق دارد. نواحی جنوبیتر این منطقه یا بهتر بگوییم مرزهای جنوبیتر خوزستان در برخی نقاط به وسیله اروندرود از خاک عراق جدا میشود و نواحی شمالیتر نیز از موانع طبیعی چون هورالهویزه و بالاتر، از کوههای مرتفع کردستانات بهره میبرند. اما شلمچه، پاسگاه زید و همین کوشک از جمله مناطقی هستند که تجاوز به آن برای دشمن از سهولت بیشتری برخوردار بود. به همین نسبت ضدحملههای نیروهای کشورمان نیز میتوانست راحتتر صورت گیرد و همین امر باعث شد تا دشمن برای جبران نبود موانع طبیعی، از مصنوعات ساخت بشر برای ایجاد مزاحمت در مقابل رزمندگان بهره ببرد.

 «مین» صبور، خاموش و کشنده، سلاحی است که به وفور توسط دشمن بعثی در جنگ تحمیلی و برای مقابله با حملات رزمندگان استفاده شده است. آنقدر گسترده که با وجود گذشت ۲۶ سال از اتمام دفاعمقدس، همچنان چهره کریه خود را به رخ میکشد و در انتظار قدمهای رهگذران لحظه شماری میکند. اما کوشک هنگام حضور ما یک روز عادی البته برای مین روبهای ارتشی را سپری میکند. تکنسینهای شرکتهای خصوصی نیز که چند سالی است به این عرصه وارد شدهاند، به عنوان کارشناس در میان نظامیان اونیفرم پوش دیده میشوند. اینجا قد و قامت مینروبها بلندتر از مابقی افراد است. این امر به دلیل پوشیدن پوتینهایی مخصوص با پاشنههای ۱۰ سانتی است که با بهرهگیری از لاستیکهای فشرده باعث میشوند در صورت بروز یک حادثه «پای تخریبچی قطع نشود بلکه استخوان ساقش خرد شود!» این حرف را مهران مزارعی عضو ناظر گروه مینروب میگوید. او که سالها در ارتش خدمت کرده اکنون شش سالی است که به عنوان یکی از همان پیمانکاران خصوصی در یکی از دو مرکز مینروبی استان خوزستان فعالیت میکند. یکی از این مراکز در چزابه واقع است و دیگری در کوشک که ما در حوزه استحفاظی آن حضور داریم.

مزارعی از لحظات عروج شهید قربانعلی از اعضای گروه تخریب خاطراتی با خود دارد. این خاطره را در حالی تعریف میکند که همه ما از بین دو نوار به شکل یک راه کوچک با عرض یک و نیم متری عبور میکنیم و به دل میدان مینی بکر و دست نخورده وارد میشویم. به این باریکه راه ایجاد شده معبر اصلی میگویند. از آنجا که عمق این میدان مین حدود ۱۴۰ در ۱۰۰ متر است، پس از طی چیزی حدود ۱۰۰ متر، مسیر دیگری که به آن معبر وصولی میگویند آغاز میشود. این مسیر فرعی برای دسترسی به عمق میدان مین توسط تخریبچیها تعبیه شده است.

طبق گفته یکی از کارشناسان ارتش آرایش میدانهای مین از نظم خاصی بهره میبرند. قاعدتاً کسانی که بذر مرگ میپاشند، اولین فکرشان این است که خود از مزرعه مرگ به سلامت خارج شوند. بنابر این طبق جدول و نقشه مهندسی شده خاصی میادین مین را مهیا میسازند. «آرایش چهار صلیبی» و همچنین «پنج ضلعی» از متداولترین این آرایشهاست. یک مین ضدتانک یا خودرو، کنارش مینهای گوجهای و لغزنده و سپس در تاج روبهرویی مین والمرا یا همان والمری اضلاع این چهار یا پنج ضلعی را تشکیل میدهند.

حین راه مزارعی همچنان از خاطرات نحوه شهادت قربانعلی میگوید. این شهید از تخریبچیهای دوران دفاعمقدس بوده و پس از جنگ نیز از تخصص خود در پاکسازی میادین مین بهره میبرده است. قربانعلی در برخورد با یک مین tm۴۶ ضد خودرو که به دلیل پوسیدگی حساس و زودرنج شده بود، تمام پایین تنه خود را از دست داده و در دم به شهادت میرسد. او نمونهای از انسانهایی بوده که طی جنگ تحمیلی زیر آتش دشمن اقدام به تخریب میادین مین دشمن میکردند. نظیر عملیات والفجر مقدماتی که یکی از بزرگترین تجربیات بشری در برخورد با میادین مین است و با رشادت رزمندگان تا سقوط خط اول دشمن با موفقیت ادامه یافت.

رزمندگان تخریبچی دوران دفاعمقدس که با دستان خالی و زیر آتش دوشیکای دشمن معبری برای رزمندگان ایجاد میکردند، حالا و در کوشک سال ۹۳ برای ما تبدیل به انسانهایی رؤیایی شدهاند چراکه حضور در فاصله نیم متری مینهای والمرای پوسیده و در حال زوال ترسی را در دل انسان ایجاد میکند که ناخودآگاه به همت رزمندگان دفاعمقدس درود میفرستیم. نمونههایی از این دست انسانهای از جان گذشته هنوز در میدان مین کوشک و مقابل چشم ما فعالیت میکنند. چند اونیفرم پوش ارتشی که با حق مأموریتی ناچیز وظیفه حراست از آب و خاک کشورشان را این بار در دست و پنجه نرم کردن با مینهای کشنده به انجام میرسانند.

ستوان یکم منظم مرادپور یکی از افسران ارتشی است که ۲۱ سال با مین و تخریب سر و کار دارد. او نیز مانند مزارعی خاطراتی از ترس انفجار زمین زیرپا، خطر نقص عضو و در نهایت شهادت در برخورد با دشمن صبوری چون مین با خود دارد بهخصوص از انفجار مینهای والمرا که گویی پس از تحریک تله آن، حدود نیم متر به هوا پرتاب شده و سپس بیش از یکهزار ساچمه درونش را تا چند ده متر به اطراف میپاشد. این مین ترسناک حتی برای افسران کارکشتهای چون مرادپور از هیبت و هیمنهای خاص برخوردار است. او خود طعم زخمهای حدود ۲۰ ترکش مین والمرا را با گوشت و پوست خود چشیده است.

 «یک سیخک، ویزور (محافظ سر و صورت)، جلیقه ضدترکش، پوتین ضدمین با پاشنه ۱۰ سانتیمتری، مینیاب موسوم به MINEX و در نهایت یک بیلچه» لوازمی هستند که در دستان چند تخریبچی ارتشی دیده میشوند. این افراد هر صبح با برداشتن و پوشیدن وسایل مخصوصشان به میدانهای مین وارد میشوند. انسانهایی مانند استوار یکم جانباز روحالله روزبهانی از جمعی قرارگاه پاکسازی که ۲۹ بهمن ماه ۹۱ از ناحیه دو دست و همچنین صورت پذیرای ترکشهای یک مین vs۵۰ یا همان گوجهای شد. استوار روزبهانی چند سالی است در این حرفه پرخطر مشغول فعالیت است و قبول دارد که کارش هرچه سخت باشد به پای تخریبچیهای دوران دفاعمقدس نمیرسد که «شبها و زیر گلولههای دشمن مین خنثی میکردند.» اما کار آنها نیز آنطور که خودش میگوید اگر از روی هوا (هدف قرار گرفتن توسط دشمن) در امنیت باشد، در روی زمین و کار با مینهای فرسوده یا حتی پوسیده شاید سختتر از زمان جنگ نیز باشد. با روزبهانی در حالی دست میدهیم و خداحافظی میکنیم که انگشت سبابه راستش را در مسیر پاکسازی زمینهای جنوب و غرب کشورمان از لوث وجود مینها از دست داده است. حالا وقت آن رسیده از کنار پرچمهای کوچک قرمز رنگ به نشانه مینهای پیدا نشده عبور کنیم و پس از گذشتن از کنار پرچمهای آبی رنگ که نشاندهنده مینهای یافت شدهاند به پرچمی برسیم که با سه رنگ سبز و سفید و سرخ رویش در مسیر بادهای بهاری جنوب کشور در حال تکان خوردن است.

این پرچم نمادی از کشوری به شمار میرود که قرنهاست خاکش آماج حملات دشمنان قرار گرفته و مردان ارتشی و سپاهیاش اکنون برآن هستند تا در پی دفع آخرین تک سخت دشمن با ادامه دادن مسیر مبارزه آثار کریه برجای مانده از جنگ تحمیلی چون میادین مین از چهره کشور اسلامی خود بزدایند. تنها ۱۶۰ شهید واحد پاکسازی ارتش پس از اتمام دفاعمقدس، مصداقی روشن بر این همت والاست.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار