خبرگزاری دفاع مقدس: شهید حسن تهرانی مقدم در محله سرچشمه تهران متولد شد. پدرش محمود تهرانی مقدم به پیشه خیاطی مشغول بود. به علت شغل پدر (خیاطی) به محله شکوفه وسپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مدارس ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند. در رشته صنایع (برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد. در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک مهندسی شد و در آبان سال ۱۳۶۲ به برادر حسن تهرانی مقدم که صاحب ایدههای بزرگی در این زمینه بود، ماموریت راهاندازی و سازماندهی «فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه» محول شد.
ایشان یکی از کوهنوردان ماهر بود و چندین لوح تقدیر را از آن خود کرد. شهید تهرانی مقدم در تاریخ ۲۵/۹/۱۳۸۵ به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه انتخاب شد و در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۰، در پادگان امیرالمومنین (ع) ملارد و در حال آمادهسازی آزمایش موشکی بر اثر انفجار زاغه مهمات به یاران هشدش پیوست.
کتاب «چراغ خاموش» توسط سازمان بسیج اساتید دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و پژوهشی تهیه و گردآوری شده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
زندگی در مرکز معرکه
آقای مقدم هم آن روز تا حدودی ایرادها را متوجه شده بود. بعضی وقتها در آزمایشها کارهایی را خودش انجام میداد. بچهها را دخیل نمیکرد. کارهای خطرناک را میانداخت روز جمعه، خودش میرفت سرکار برای اینکه حداقل آدمها آنجا باشند که اگر حادثهای ایجاد میشود برای حداقل بچهها مشکل ایجاد شود.
ایشان همیشه در مرکز کعرکه بود. خیلیها این خطر کردنهای آقای مقدم را نمیدانند. حتی خیلی از دوستانش و مسئولانش هم نمیدانستند و ممکن است هنوز هم ندانند. هیاتی داریم به نام محبان فاطمه (س) از سال ۵۹ این هیات تاسیس شد. اول جنگ. یکی از سردارهای سپاه را بعد از شهادت در این هیات دیدم.
درآمد به من گفت ماه محرم گذشته، به حسن آقا گفتم عجب زبلی هستی حسن آقا، همه را شهید کردی خودت شهید نشدی. چون برد گوشک را زیاد کردی تا از شهادت دور بشوی. بعد آن سردار که بغض کرد و ادامه داد؛ دیگر اینجایش را نخوانده بودیم که حسن آقا خودش در معرکه بود و کسی خبر نداشت. حالا هم حسن آقا دارد ما را میسوزاند.
اوجب واجبات برای یک مدیر
یکی از خصوصیات شهید حسن تهرانی مقدم این بود که نماز اول وقتش ترک نمیشد. زیارت عاشورا را حفظ بود. از خانه که میآمد بیرون زیارت عاشورا را میخواند و شروع به کار میکرد. در بیابان و خیابان و هر کجا که بود بود سریع میرزد کنار و در اولین مسجد نمازش را میخواند هر سه وعده را میرفت مسجد. در مسجد محلشان نماز صبح شاید سه نفر میآمدند. یکیشان ایشان بود.
ایشان در جایی بود که خانه سازمانی بود. من که ایشان نماز اول وقتش ترک شده باشد. یاد ندارم به جرات میگویم ایشان بدون وضو نبود. همه جا چه در زمان دفاع مقدس، چه بعد از دفاع مقدس نماز اول وقت ایشان ترک نشد. ایشان دائم الوضو بود. اینها را نشنیدم خودم دیدم من سی واندی سال است خدا این توفیق را داد که با ایشان محشور بودم. من خودم دائم الوضو نیستم نماز جمعه اگر برسم میرم، نرسم نمیرم مقیدش نیستم، زیارت عاشورا حفظ نیستم، ولی ایشان همه این خصوصیات را داشت، دعای کمیلاش ترک نمیشد، یک سری ویژگیهایی داشت سرکشی به پرسنل برایش اوجب واجبات بود.
علاقه مندان میتوانند برای تهیه این کتاب با نشر موسسه انتشارات دانشگاه تهران تماس بگیرند.