روایت راوی "دا" از سختی‌های روایت "دا"

راوی کتاب دا می‌گوید: وقتی در آشپزخانه گوشتی را تکه تکه می‌کنم، صحنه آن غسالخانه و بدن‌های پاره پاره عزیزانم که بدنشان را غسل داده و کفن کردم برایم زنده می‌‌شود.
کد خبر: ۱۸۴۱۶
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۹ - 07May 2014

روایت راوی

"سیده زهرا حسینی" راوی کتاب "دا" در حاشیه نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در گفتوگو با دفاع مقدس، در خصوص اینکه چرا از کتابهای تالیف شده توسط بانوان حاضر در دفاع مقدس به اندازه "دا" استقبال نشده است، اظهار کرد: نمیتوانم جوابی قطعی به این سوال بدهم. شاید روایت آن خاطرات از دید یک دختر ۱۷ ساله بیتاثیر نباشد. برای یک دختر نوجوان ۱۷ ساله کار در غسالخانه، شاق و سنگین است و تا به حال کسی از این منظر به جنگ نگاه نکرده است. همراهی شهدا در غسالخانه جذابیت خاصی برای مخاطب دارد.
 
وی افزود: اما قبل از همه اینها، موثرترین مسئله این است کسی که کاری را برای رضای خدا انجام میدهد، قطعا خداوند نیز به او نظر میکند و به آن کار برکت میدهد. هدف من این بود که حق شهدا پایمال نشود. تمام سختیهایی که در ۷ سال نگارش خاطراتم تحمل کردم به خاطر این بود که میخواستم راه شهدا و در واقع فرهنگ دفاع مقدس را به نسل امروز منتقل کنم. برای همین بود که بعد از ۲۰ سال سکوت، از خدا خواستم کمک کند بتوانم این کار را به خوبی انجام دهم و خدا نیز کمک کرد و این خاطرات هم مورد توجه قرار گرفت.
 
حسینی در خصوص بعضی گفتهها مبنی بر اینکه "این خاطرات واقعیت ندارند و یا بخشی از آن خاطرات دیگران است" اظهار کرد: من این گونه افراد را نمیشناسم ولی با این طرز فکر یقین دارم که در جبهه نبودهاند؛ چون اگر بودند این حرف را نمیزدند. شاید هم این افراد اصلا نظر مثبتی راجع به دفاع مقدس نداشته باشند.
 
وی در ادامه تاکید کرد: تمام این حوادث و رویدادهایی که تعریف کردهام را با تمام وجودم و با پوست و خون و گوشتم حس کرده و دیدهام. هیچ بخشی ازکتاب نیز نقل قول از خاطرات دیگران نیست و اگر دیگران خاطرات خود را تعریف نکردهاند این به این معنی نیست که من این خاطرات را از خودم در آورده باشم.
 
راوی کتاب دا تصریح کرد: در چاپهای جدیدتر در آخر کتاب از کسانی که از آنها در کتاب نقل قول شده، درباره این خاطرات صحبت کردهاند. من به خاطر این کتاب ۷ سال رنج کشیدم و یادآوری این خاطرات واقعا روح من را آزار میداد. اینها چیزی نیست که کسی از ذهناش بسازد و بعد هم خدا اینگونه به آن برکت دهد. اگر دروغ بود قطعا خداوند دروغگو را رسوا میکرد. 
 
وی ادامه داد: هنوز من وقتی در آشپزخانه گوشتی را تکه تکه میکنم، صحنه آن غسالخانه و بدنهای پاره پاره عزیزانم که بدنشان را غسل داده و کفن کردم برایم زنده میشود. 
 
حسینی در ادامه با بیان اینکه بعضی از کسانی که خاطرات خود را نوشتهاند به رویدادهایی که در دا بیان شده اشاره کردهاند، اذعان کرد: در کتاب "پوتینهای مریم" نوشته خانم مریم امجدی ـ که قبل از دا منتشر شده است ـ به کسی به نام سیده زهرا حسینی اشاره شده است. کسانی که در "دا" از آنان نام برده شده است، هنوز در قید حیات هستند و خانم حسینی (نویسنده کتاب دا) به آنها مراجعه کرده و خاطراتشان را شنیده است. البته این بندههای خدا حرفهای بدی نزدهاند و من حرفهای بدتری هم شنیدهام.
 
راوی کتاب "دا" با اشاره به تاثیرگزاری این کتاب بر قشرهای مختلف جامعه اظهار کرد: فردی با نظام جمهوری اسلامی عناد داشت و از انجمن پادشاهی دستور میگرفت. او در فتنه ۸۸ هم فعالیت زیادی داشت. او خودش میگوید "وقتی کتاب دا را خواندم احساس کردم انگل جامعه هستم و به پوچی رسیدم". برای همین دست به خودکشی میزند که البته از این خودکشی نجات پیدا کرد.
 
وی افزود: او دستور داشته در ایران با کسی ارتباط نگیرد و مطالعهای هم نداشته باشد؛ اما چون «دا» به گویش لری هم به معنای مادر است وسوسه میشود این کتاب را بخواند. او تحت تاثیر این کتاب منقلب شد و امروز همین آدم که با نظام ضدیت داشت در زندان درود مُبلّغ این کتاب است. 
 
سیده زهرا حسینی با بیان اینکه چون نیتی الهی پشت نگارش کتاب بود، اینگونه تاثیرگزار میشود، خاطرنشان کرد: فردی با ۲۵ سال سابقه اعتیاد با خواندن این کتاب از این رو به آن رو میشود و الان در شهر درود یک کتابفروشی راهاندازی کرده و به ترویج فرهنگ دفاع مقدس مشغول است. این موضوعات برای من مهم است و به من نیرو میدهند. نه تیراژ بالای کتاب و نه قیمت آن توشه من برای آخرت نیست و توشه من همین چیزهاست. 
 
وی در پایان افزود: اگر این کتاب واهی بود این تاثیر را نداشت. خیلی از جوانها از من تشکر میکنند و میگویند دید ما نسبت به دفاع مقدس عوض شده است؛ این همان سرمایه من است.
نظر شما
پربیننده ها