نقش کُردها در معمای سوریه

کد خبر: ۱۹۵۴۴۵
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۳ - 10September 2012

بحث بر سر احتمال ماندگاری بشار اسد در مسند قدرت و ادامه استقرار نظام سیاسی فعلی در این کشور و به موازات آن بررسی میزان احتمال برچیده شدن قدرت بعث و کناره گیری اسد، موضوع بغرنج و پیچیده ای است. به جرات می‌توان گفت که بحران سیاسی سوریه به یکی از گره کورهای شگرف و بی مانند مسائل سیاسی خاورمیانه تبدیل شده است. سوریه همان قدر که شورای مخالفین، آمریکا، ناتو، اسراییل، فرانسه، انگلیس، ترکیه، اتحادیه عرب و عربستان سعودی را در جبهه مخالفین بشار اسد زیر یک چتر گرد هم آورده است صاحب جبهه مرتبط دیگری نیز هست که در راس آن ایران و روسیه دیده می‌شوند و گذشته از این دو بازیگر مهم، چین و عراق و حزب‌الله لبنان نیز در میان علاقه‌مندان به سرنوشت سوریه مشاهده می‌شوند که همگی مخالف سرسخت مداخله نظایم در این کشور هستند. پیش از آنکه به بحث درباره نقش کُردها در جبهه مخالفین سوریه بپردازیم، لازم است به این نکته مهم اشاره شود که در جبهه مخالفین بین المللی اسد ـ که شاید بتوان آن را جبهه غرب نامید ـ میزان اتحاد و اشتراک بسیار بیشتر از آن چیزی است که در جبهه مدافعین اسد مشاهده می‌شود. به عنوان مثال دلایل دفاع نظام جمهوری اسلامی ایران از سوریه و رد مداخله خارجی در این کشور با مکانیسم استدلالی و انگیزه‌های سیاسی روسیه، چین و عراق بسیار متفاوت است. چین بیشتر بر آن است تا در شورای امنیت سازمان ملل، با بهره گیری از حق وتو، قدرت نفوذ خود را در برابر بلوک آمریکا، فرانسه و انگلیس به نمایش بگذارد و اساسا در این خصوص چنان سفت و سخت پای کار نیامده است اما روسیه به دنبال حفظ پایگاه نظامی سیاسی خود در دریای سفید و کل منطقه خاورمیانه بوده و صرفا به دنبال حفظ میزان ابتکار عمل خود در برابر آمریکا و دیگر بازیگران صحنه است. جالب اینجاست که همین تفاوت اهداف و نگرش‌ها در میان صف مخالفین سوری بشار اسد نیز وجود دارد و از طیف چپ‌ها گرفته تا اخوان‌المسلمین، ملی‌گرایان، کردها و عرب‌های غرب گرا، تفاوت‌های آشکاری بین مضمون و محتوای مظالبات وجود دارد. اما در این میان به نظر می‌رسد موقعیت کُردها در این معمای پیچیده سیاسی غریب تر از بقیه باشد. رقابت خط فکری اوجالان و بارزانی از دیرباز و از دوران ملا مصطفی بارزانی، حزب کردستان عراق (PDK) در سوریه نیز جایگاه و نفوذ داشته و همواره فعال بوده است. با این وجود نکته عامل باعث پیروزی نسبی خط اوجالان در برابر سازماندهی حزبی بارزانی‌ها در سوریه شد از دورانی که بارزانی‌ها مهاجر روسیه، آمریکا، انگلیس، تهران و کرج بودند، عبدالله اوجالان و حزب او پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان) بر مبنای عقاید سوسیالیستی و متمایل به روسیه، موازنه آرایش نیروهای دو قطب جهان در خاورمیانه را درک کرده و این مرد بنا به روایت‌های بسیاری هم نزد حافظ اسد و هم در ذهن پسر بزرگ او باسل اسد، جایگاه نسبتا باثباتی یافته و سوریه به او و حزب متبوعش اجازه داد کار خودش را بکند. شاید اینک و پس از گذر سه دهه از آن دوران، یافتن پاسخی مناسب برای این سوال دشوار باشد که آیا حافظ اسد باکی از تنظمیات گسترده پ.ک.ک در شهرهای کردشنین سوریه نداشت؟ آیا اوجالان تضمین ویژه ای به وی داده بود یا نه عرض اندام سوریه در برابر ترکیه و توجه به موازنه انجیرلیک – دریای سفید، برای حافظ اسد از چنان اهمیتی برخودار بود که حاضر می‌شد به خاطر آن ریسک کند؟ یا نه اصلا حافظ اسد برای استان‌های کردنشینی همچون عفرین، کوبانی و قامیشلو اهمیت چندانی قائل نبود و منابع و منافع اقتصادی و ملی چندان مهمی در این مناطق نمی‌دید؟ در هر صورت با برداشته شدن نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی زنگ‌هایی به صدا درآمدند که شاید اوجالان این زنگ‌ها را نشنید و گمان کرد که دولت سوریه حاضر است الی الابد به او اجازه دهد تا آموزشگاه سیاسی نظامی خود را با هزار و پانصد نفر نیرو در این کشور حفظ کند.حافظ اسد با تکیه بر ضرورت‌های سیاسی منطقه پیمان انتاکیه را پذیرفته و محترمانه از اوجالان خواست خاک سوریه را ترک کند. اگر چه رهبر پ.ک.ک این درخواست را پذیرفت و به ظاهر، آتش را از این خانه بیرون برد اما حاصل تلاش‌های بیست و چند ساله او و همرزمانش تبدیل به شکل گیری موج سیاسی و اجتماعی ویژه ای در میان کردهای سوریه و به دست آوردن محبوبیت گسترده آنان شده و این حزب نسبت به رقیب توانمند خود یعنی حزب دمکرات کردستان عراق (بارزانی) در شمال سوریه از نفوذ بیشتری برخوردار شده و با توجه به کشته شدن صدها تن از جوانان کُرد سوریه ای در جنگ و درگیری‌های پ.ک.ک با ترکیه و بارزانی، مردم کرد سوریه در گفتمان پ.ک.ک اصطلاحا صاحب خون شدند و پ.ک.ک نیز در این منطقه خود را صاحب آب و گل می‌داند. بازیگران عمده: اکنون کردهای شمال سوریه در قالب چندین حزب و گروه سیاسی و نظامی صاحب سازماندهی و تنظیمات شهری و روستایی شده اند که می‌توان مهم ترین چره‌های این صحنه را چنین کعرفی کرد:مسعود بارزانی: پسر ملامصفی بارزانی و رییس اقلیم کردستان عراق، اکنون یکی از چهره‌های مهم بازیگر و بازیگردان تحولات خاورمیانه است. پست ریاست جمهوری عراق جلال طلبانی را به بغداد برده و مسعود بارزانی به قدرتمندترین رهبر سیاسی کردهای عراق بدل شد. اگر چه در آخرین سفر بارزانی به واشنگتن، باراک اوباما محترمانه از او خواست تا دست از موضوع استقلال بردارد اما بارزانی همواره از این کارت به عنوان تهدیدی در برابر دولت مرکزی بغداد استفاده می‌کند و همین که عرصه بر او تنگ می‌شود، از ضرورت استقلال کردها سخن به میان می‌آورد و گاهی نیز با یادآوری این موضوع به آنکارا، می‌خواهد از این موضوع به عنوان یک ابزار فرصت ساز بهره بگیرد. ارتباطات گسترده و عمیق بارزانی با آمریکا، اروپا، بخشی از اعراب، ترکیه و کوتاه آمدن او در خصوص فعالیت‌های سیاسی، امنیتی و فرهنگی اسراییل در اربیل، برخورداری شخص بارزانی از ثروت و منابع مالی و نیروهای نظامی و پیشمرگ، نسبت فامیلی او با هوشیار زیباری وزیر امور خارجه عراق (بارزانی خواهرزاده زیباری است)، روابط وی با ایران، همه و همه از برگ‌های برنده ای است که در اختیار وی قرار گرفته و در کنار همه این عوامل امتیاز بزرگ دیگری نیز دارد که همانا کاریزمای انتساب به ملامصطفی بارزانی و دارابودن اقتدار بی چون و چرای عشیره بارزان است. بارزانی طی سالیان گذشته همواره خود را به عنوان مهم ترین و بزرگترین مدافع و مدعی ناسیونالیسم کردی نشان داده و در یکی از سخنرانی‌های اخیر خود گفت:” اجازه نمی‌دهم که خون جوانان کُرد برای چیزی غیر از خودمختاری و استقلال ریخته شود. من تعجب می‌کنم از این که کردها تا چند سال پیش حاضر بودند به خاطر میهن، از خون و جان و مال و فرزندان خود بگذرند اما حالا گویی این میل درون آنها کم فروغ شده است.” اگر چه در آخرین سفر بارزانی به واشنگتن، باراک اوباما محترمانه از او خواست تا دست از موضوع استقلال بردارد اما بارزانی همواره از این کارت به عنوان تهدیدی در برابر دولت مرکزی بغداد استفاده می‌کند و همین که عرصه بر او تنگ می‌شود، از ضرورت استقلال کردها سخن به میان می‌آورد و گاهی نیز با یادآوری این موضوع به آنکارا، می‌خواهد از این موضوع به عنوان یک ابزار فرصت ساز بهره بگیرد. بارزانی در تحولات سوریه به طور جدی وارد بازی شده است. او به همان اندازه که رویای رهبری بر کردهای سوریه را نیز در سر دارد، از احتمال قدرت گیری حزب اتحاد دموکرایتک(وابسته به پ.ک.ک) هراس دارد و در این مسیر بازی‌ها و تاکتیک‌های ظریفی را در پیش گرفته است که به نظر می‌رسد هزینه‌های سیاسی و اقتصادی سنگینی برای وی به دنبال نداشته است. صالح محمد مسلم: این فعال سیاسی کُرد سوریه که حضور او در صحنه مبارزات سیاسی کردها سابقه طولانی ندارد، در ترکیه و در رشته مهندسی شیمی تحصیل کرده و رهبر یکی از احزاب اقماری پ.ک.ک است.در دورانی که پ.ک.ک برای توسعه فعالیت‌های خود در عراق حزب پ.چ.د.ک (حزب چاره یابی دموکراتیک) و برای جذب جوانان کُرد ایران، گروه پژاک (حزب حیات آزاد) را تاسیس کرد، برای کردهای سوریه نیز پ.ی.د (حزب اتحاد دموکراتیک) را پایه گذاری کرد و همچنان که فرد بی نام و نشان و مطیعی همچون حاج احمدی را به رهبری پژاک گماشته و جوان تازه کاری به نام دیار غریب را به عنوان رهبر پ.چ.د.ک معرفی نمود، مهندس صالح محمد مسلم ناشناس را نیز بر مسند قدرت حزب اتحاد دموکراتیک گذاشته و یک گروه نظامی به نام کمیته‌های دفاع از خلق را برای پشتیبانی از آن در نظر گرفت. فراموش نکنیم به همان اندازه که ترکیه از این بابت نگران است، آمریکا نیز از قدرت گرفتن پ.ک.ک در سوریه هراس داشته و در عین حال برای راضی نگاه داشتن ترکیه، تمایلی به ایجاد اقلیم کردستان سوریه نیز ندارد و در این میان ترجیح می‌دهد تا با میدان دادن به شورای ملی سوریه و گفتمان سوریه واحد عبدالباسط سیدا، راه بر ناآرامی‌های جددی ببندد. مهندس صالح محمد مسلم مصداق بارز و روشن عمل گرایی و منفعت طلبی پ.ک.ک است. در شرایطی که در نشست قاهره خود را به عنوان یک کُرد سوری مدافع آزادی همه سوریه ای‌ها معرفی می‌کند، در کردستان سوریه از ضرورت استقلال کردها حرف می‌زند و در شرایطی که در توافق با نیروهای نظامی بشار اسد کنترل مناطقی از شهرهای کردنشین را در دست می‌گیرد، در گفتکو با روزنامه حریت ترکیه اعلام می‌کند که دشمنی غیر از بشار اسد ندارند و هر زمان آماده است تا با داوداوغلو گفتگو کند. عبدالباسط سیدا: این روشنفکر کرد ساکن اروپا، از چهره‌های قدیمی مخالف بشار اسد است که با وجود آن که مدت‌ها در کنفرانس‌ها و سمینارهای خارج از کشور خود را به عنوان مخالف حکومت اسد معرفی کرده اما هیچ گاه تمایلی به اندیشه‌های افراطی قوم گرایانه نشان نداده است.با وجود آنکه اطلاعات زیادی درباره وی وجود ندارد اما هجوم نامتعارف پایگاه‌های تحلیلی پ.ک.ک به سیدا و نیز سکوت معنی دار و عدم ستایش بارزانی‌ها از وی نشان می‌دهد که سیدا شخصیتی است صاحب منش سیاسی معتقد به اتحاد کُرد و عرب و خواهان حفظ تمامیت ارضی سوریه. مواضع افراطی سیدا در برابر حکومت دمشق، اصرار وی بر ضرورت حذف سازمان ملل از گردونه مداخله در سوریه و بها دادن به ارتش آزاد سوریه و نیز استقلال و مواضع تند وی در برابر پ.ک.ک و بارزانی، در کنار اتکای وی به ترکیه و کمک‌های آنکارا در مجموع وی را به مرکز ثقلی تبدیل کرده است که نشان می‌دهد حذف وی پیش از هر چیز می‌تواند تامین‌کننده منافع هر کدام از دو سوی اهرم بارزانی و پ.ک.ک باشد. فرصت‌شناسی یا فرصت‌طلبی با وجود آن که به گواه آمارهای موجود، کردهای سوریه فقط ده درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند اما اصرار آنان بر موضوع استقلال و تشکیل دولت مستقل و یا حتی تشکیل یک ساختار سیاسی شبیه به اقلیم کردستان عراق، یک بار دیگر همه معادلات منطقه را دستخوش تغییر می‌کند. فراموش نکنیم به همان اندازه که ترکیه از این بابت نگران است، آمریکا نیز از قدرت گرفتن پ.ک.ک در سوریه هراس داشته و در عین حال برای راضی نگاه داشتن ترکیه، تمایلی به ایجاد اقلیم کردستان سوریه نیز ندارد و در این میان ترجیح می‌دهد تا با میدان دادن به شورای ملی سوریه و گفتمان سوریه واحد عبدالباسط سیدا، راه بر ناآرامی‌های جددی ببندد.اشاعه و ترویج گفتمان فرصت‌طلبی در میان کردها، هم درمعادلات عراق و هم در معادلات سوریه، آنان را به بازیگران غیرقابل اعتمادی تبدیل می‌کند که می‌توانند در همه شرایط منبع نگرانی، تردید و بی اعتمادی باشند. ارتش آزاد؛ منبع تهدید ارتش آزاد سوریه و نظامیان جداشده از بشار اسد روی خوشی به پ.ک.ک نشان نداده و به شدت مخالف آن هستند که فعالان سیاسی و شبه نظامیون وابسته به پ.ک.ک کنترل امنیتی مناطق کردنشین را در دست بگیرند.پایبندی اغلب فرماندهان این گروه به مفهوم سوریه واحد از یک سو و اقمات طولانی مدت آنان در استان‌های هاتای، کلیس و استانبول، آنان را در مقابل ترکیه نیز نمک‌گیر کرده و در صورتی که در تحولات پیش‌رو، کردها قصد زیاده‌روی داشته باشند، واکنش‌های تند ارتش آزاد را به دنیال خواهد داشت و این موضوع به خودی خود از چنان اهمیتی برخوردار است که می‌تواند همه معادلات سیاسی و حزبی کردها را تحت‌الشعاع قرار دهد. محمدعلی دستمالی

نظر شما
پربیننده ها