کوتاهی و گزیدهگویی؛ این را شاید باید محوریترین صفت داستانهای مجید قیصری دانست، به ویژ زمانی که جنگ را محور اصلی آنها قرار میدهد. نویسندهای که به قول خود باور نمیکرد روزی تجربه چهارساله حضورش در جبههها را به کار داستان نویسی وارد کند؛ چراکه بازهم به گفته خودش با پیشزمینه ذهنی داستاننویسی به جنگ نرفته و در جبههها تنها زندگی میکرده است.
مجید قیصری فارغ التحصیل رشته روانشناسی است و این موضوع در ساختار و لایههای داستاننویسی او بسیار مشهود است. انسانهایی که در داستانهای قیصری پا به عرصه جنگ میگذارند، همگی اهل نوعی مکاشفه ذهنی و معنوی در خود و یا کشف آن در پیرامونشان هستند و باز همین خصوصیت روانشناسانه اوست که قصههایش را بیش از هر چیز به قامت معماهایی درآورده که باید تا انتهای داستان گشوده شود.
«باغ تلو» دومین تجربه مجید قیصری در عرصه رمان نویسی بود. رمانی با پسزمینه جنگ و با رجعتی به دیدگاههای او درباره تاثیرات روحی و روانی و اجتماعی ناشی از هشت سال دفاع مقدس.
بسیاری از نویسندگان و منتقدان ادبیات پایداری داستانهایش را داستانهایی برای صلح مینامند. داستانهایی که انسان محور اصلی آن و انسانیت نیز مدار اصلی آن به شمار میرود.
قیصری در «باغ تلو» از چند جهت نویسندهای پیشتاز به شمار میرود. نخست اینکه باغ تلو برای نخستین بار اثری در حیطه ادبیات دفاع مقدس به شمار میرفت که زنان و مسائل مرتبط با آنها را به طور جدی در ادبیات دفاع مقدس وارد میکرد.
این رمان از زبان شخصیتی به نام جلال روایت میشود که خواهرش مرضیه، اسیر جنگی بوده و پس از سالها اسارت با بازگشت به خانه و خانواده خود، موقعیتی متضاد ایجاد میکند. نه مرضیه و نه جلال و نه سایر شخصیتهای جانبی قصه در نبود تناسب و تناسخی با هم، تنها به واسطه ریسمان نازک همخانوادهبودن در کنار هم هستند و سرانجام این جلال است که در جنونی تدریجی، مرضیه را که در آستانه تجربه جدیدی در زندگی خود است، در باغ تلو حبس و به آتش میکشد.
قیصری این رمان را در سال 1385منتشر میکند. در همان سالها با وجود حرکتهای جدید و آوانگارد در ادبیات دفاع مقدس، این رمان با واکنشهای متفاوت و به ویژه منفی در میان منتقدان روبرو میشود، نوع نگاه او تابیده نمیشود و اعلام میشود که داستان او به نوعی توهین به مقام زنان به شمارمیرود.
اما قیصری از سوی دیگر نیز با این رمان به عنوان نویسندهای پیشتاز شناخته میشود و دلیل آن ارائه روایتی تلخ و بدون هر نوع مقدسمآبی از جنگ است که بنمایههای آن به رئالیسم روانشناسانهای باز میگردد که قیصری در پس ذهن داستانی خود آن را برای روایت از جامعهء رها شده از هشت سال جنگ به کار میبندد.
جسارت او در ترسیم چهره جامعهای که یک بازمانده از هشت سال جنگ را نمیپذیرد بدون اینکه بخواهد از او چهرهای معصوم و یا ترحمبرانگیز خلق کند، به تنهایی کافی است تا تیغ تیز منتقدانی که ادبیات جنگ را تنها منحصر به خلق صحنهها و آدمهای سپید میپندارند، بر گردن یک اثر فرود بیاید و شاید به همین خاطر بود که در همان سال نخست انتشار باغ تلو از تجدید چاپ آن ممانعت به عمل آمد.
با این وجود این رمان به دلیل تلاش برای ایجاد پرسش از چیستی و چرایی جنگ، سوال درباره بود و نبود، خلق و محو انسان و انسانیت در بستر واقعیتی زیستی به عنوان جنگ، توانسته خود را در حافظه مخاطبان ادبیات پایداری ایران به اثری درخوراعتنا مبدل کند.
وجهه انسانی حاضر در داستان باغ تلو و شخصیتپردازی شگفتانگیز راوی داستان ـ جلال ـ در آن در کنار فرجام تراژیک داستان مجید قیصری که در زمان انتشار رمان به نوعی بدعتگذاری در فضای آرمانزده فرهنگ دفاع مقدس در کشور به شمار میرفت، همه و همه در کنار یکدیگر از داستان قیصری سوژهای را خلق کردند که بهت و حیرت خوانندگان نسبت به آن را بر میانگیزد.
خط شکنی قیصری در طرح سوژهای اجتماعی که جنگ بطن آن را تشکیل میدهد، چیزی است که قیصری در باغ تلو آن را آغاز میکند و تا کنون نیز در تمامی داستانهای خود از آن عقبنشینی نکرده است و به همین خاطر است که باید از او و داستانهایش همواره انتظار واقعیتی غیرمعمول درباره جنگ داشت.