آخرین سروده‌های زنده یاد «حمید نمازی»

مرحوم نمازی از جمله کارشناسان خبره فرهنگی در سال‌های اخیر بود و در حوزه مقابله با عرفان‌های کاذب و نوظهور از جمله چهره‌های تأثیرگذار به شمار می‌رفت.
کد خبر: ۱۹۷۵۸
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۸ - 22May 2014

آخرین سروده‌های زنده یاد «حمید نمازی»

حمید نمازی از چهرههای متعهد و از فعالان فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی عصر روز گذشته دار فانی را وداع گفت، او در کنار فعالیتهای فرهنگی به سرودن شعر نیز علاقه بسیار داشت.

حمید نمازی از چهرههای متعهد و از فعالان فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی عصر روز گذشته دار فانی را وداع گفت.

مرحوم نمازی از جمله کارشناسان خبره فرهنگی در سالهای اخیر بود و در حوزه مقابله با عرفانهای کاذب و نوظهور از جمله چهرههای تأثیرگذار به شمار میرفت، این فعال فرهنگی در کنار امور روزانه خود علاقه بسیار به سرودن شعر داشت از این رو آخرین سرودههای وی در این فرصت منتشر میشود.
 
آتش عشق چو در جان افتاد،
 
آن چنان سوخت که مرجان افتاد
 
مشتری گفت ندارد سودی
 
آنکه در عشق بسامان افتاد
 
ره چنان بود مرا ناهموار
 
شعله برجان پریشان افتاد
 
خاکیانند که رسوای درند
 
مگر آن روضه که رضوان افتاد
 
آشیان نیز ندارد زان رو
 
که گنه کرده و حیران افتاد
 
باقی عمر بساط توبه ست
 
آدم این مرحله انسان افتاد
 
 «عهدی» از عشق چه پندار اگر
 
غصهها از سر زندان افتاد
 
حال دنیاست و امروز این است
 
هول فرداست که افغان افتاد
 
**
بیا که درد و دوا از تو انتظار من است
 
بیا که دیدن روی تو افتخار من است
 
بیا که با کس دیگر نباشدم میلی
 
بیا هلال ابروی ماهت اعتبار من است
 
بخوان به جان شقایق که خون بجوش آید
 
طواف دل بجانب آلاله کار من است
 
گذر نمیکنم از دوستای همیشه بهار
 
نگاه گوشه چشم تو اضطرار من است
 
قسم به خداوندگار میخورد عهدی
 
که شور میزند این دل، کجا نگار من است؟
 
اگر که آمدی یک دم کنار من بنشین
 
که نوبرانه بود آنکه نوبهار من است

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار